تک نرخی!
یک نصفه شب، یک سرفه، یک عطسه، کمی آه
یک اسب، مقداری نمک با یک بغل کاه
هم سفته واخورده، هم برگ جریمه
هم قبض نوسازی، عوارض، بیمه، آنگاه
تا آن که شیر خشک طفلم را بیابم
آهسته میافتم پیاده از سحر، راه
هر خرج چاهی گشته، چاهستان مخارج
در جادهها هم چالههایی بدتر از چاه
گفتند اشعاری برای ماه تابان
من شعر میگویم برای «نیمه ماه»!
از «ارز تک نرخی» ندیدم دوست بهتر
چی بود سوبسید شکر، روغن، کره، واه!
**
**
**
«کلینتون گفت: تمام توان آمریکا را برای تحت فشار قرار دادن ایران به کار گرفتهایم.»
به «آمریکا» بنگر، ببین قلدری را
در آن رهبرش، کینه اُشتری را
«کلینتون» چنان «بوش» کردهست پیشه
ستمکاری و مال مردم خوری را
شده قلبش از کینه گرد و قلمبه
ببین شدت و غایت دل پُری را!
بخوان فاتحه بهر نظم نوینش
بکن رد چنین شیوه هُرهُری را
چه رویی! که دژخیم و جلاد دنیا
کند ادعا حرفه دکتری را
بگو گر که خواهی شود نامت آدم
«برون کن ز سر باد خیره سری را»
وگرنه، اگر زد کسی زیر گوشات
«نکوهش مکن چرخ نیلوفری را»
چو کردی به عالم بدیها فراوان
«مدار از فلک چشم، نیک اختری را»
گل آقا. شماره 141. پاییز 1372
6060