افراد صادقی که منتسب به حزب الله هستند به نیکی می دانند که مرگ گفتن در ادبیات رسول الله (ص)و ائمه ی اطهار هیچ جایگاهی ندارد و حتی آن بزرگواران اگر با افراد بی ادب برخورد می کردند ،آن ها را از خود دور می کردند.اساسا فرد حزب اللهی و مسلمان قبل از اینکه به ظاهر امری توجه کند به باطن و بازتاب های آن در عالم باطن هم توجه می کند،چون توحید و معاد برایش اصل است.آن چه در کشور در باره ی مرگ گفتن به دیگران یا کشورها بوده ،مربوط به زنجیره ی استمرار انقلاب است و اکنون انقلاب باید شعاررحمت و خدمت پیش برودو این تغییر جهتی ساده است ، قبل از این مرگ گفتن به کشورهایی دیگر را کسی دستور نداد حذف کنند،به تدریج و با حوادث پیش آمده از ادبیات سیاسی حذف شد.در باب درست بودن یا نبودن آن نیز نمی توان قضاوتی قطعی و جهت گیرانه کرد،زیرا امور سیاسی سلیقه ای و نسبی است و همه ی امور باید در ظرف زمان و مکان خود بررسی شود.اما اکنون و در آینده حزب الله و مومنان باید خط مشی خود را به سمت ادب و کسب رحمت الهی متمرکز سازد.
برادران و خواهران حزب اللهی به نیکی می دانند که عمل دنیوی بازتابی بر هر انسان یا جماعت های انسانی است.فعل و سخن ما بازتابی مستقیم بر ما و زندگی ماست و گاهی موجب دوری از رحمت پروردگار است. به قول مولانا : این جهان کوه است و فعل ماندا/ سوى ما آید نداها را صدا.بازتاب عمل در هر مکتبی وجود دارد. قانون کارما مربوط به هندوهاست ،اما با آیات و روایات ما هم منطبق است. قانون کارما میگوید : هر عملی واکنشی داشته و همچنین هر واکنشی خود واکنشی دیگر به دنبال دارد و این چرخه همیشه تکرار خواهد شد. به طور خلاصه هر نیتی که می کنید و یا عملی که انجام می دهید دست به دست چرخیده و همانند آن به خودمان باز میگردد.
اکنون که قرار است به تعبیر رهبرانقلاب ساخت درونی کشور را دستور کار خود قرار دهیم و طی 3تا 4 دهه ی آینده به مرجع علمی جهان تبدیل شویم،باید در برخی رفتارهای احساسی خود تجدیدنظرکنیم و علم و یادگیری را جایگزین این روش ها نماییم. اگر به طور مداوم از واژگان مرگ بر دیگران در داخل و خارج استفاده کنیم و تنفر پراکنی را هنجار جاری زندگی نماییم،بازتاب آن کاشتن بذر نفرت و مرگ بر کودکان و نوجوانان ما خواهد بود و نسلی که باید با روح و نشاط زندگی بخش،رحمت و آمرزش الهی و علم پرورش یابد،با ناهنجاری های ناشی از رفتارهای تند احساسی سیاسی و با افسردگی پرورش می یابدکه اساسا با حضور ساختار قانونی حکومت اسلامی لزومی به تکرار این ادبیات در همه جا نیست و اگر لازم باشد گرو ه های سیاسی یاد بگیرند در مسائل بیانیه دهند و فعالیت تبلیغی می کنندو موضع بگیرند و نه بیشتر،اینکه رگ گردن خود را برای هم وطنان خود یا دیگران برافروخته کنیم و انواع تهمت ها و دروغ ها را به هم نسبت دهیم،از جمله همان گناهان بازتاب دار است .
ادبیات مرگ گفتن در تضاد مستقیم با صلح ،صلح طلبی و آرامش دارد،خداوند ما را خلق نکرده تا دراین دنیا مرتب واژگان مرگ را علیه یکدیگر که همه بشر و یکسانیم، به کار ببریم .اگر می خواهیم ظلم ستیزی و استکبار ستیزی کنیم با علم ،عقل گرایی ،خودکفایی و جهاد برای تولید و تقویت بخش خصوصی و ثروت سازی برای کشور آن را انجام دهیم .روایت از امام باقر(ع)(بحارالانوارجلد1ص137)داریم به درستی که تمام موجودات و جانوران زمین و بلکه ماهیان دریا برای تحصیل کنندگان علم تحیت و درود می فرستند،اما آیا روایتی برای مرگ گفتن به بشر هم نوع می یابید؟جز در قرآن علیه کفار یا مشرکانی که تنها خداوند قاضی نهایی اعمال آن هاست.گاهی یادمان می رود که ایالات متحده آمریکا کشوری مسیحی است،درست است قطب و مرکز سرمایه داری استثمارگراست،اما دعواها باید متناسب با اقدامات او باشد.اکنون عزت ما ورود با معیارهای حقوقی و چانه زنی قدرتمندانه است ،با داد و بیداد و مرگ گفتن که نمی شود حق را گرفت،اگر100سال آینده هم بخواهیم آمریکا را نصیحت کنیم که به راه راست برود،نمی رود،او منافع ملی خودش را می خواهد.اگر گرگ است و ما میش ،اکنون باید تلاش کنیم با گامی جلوتر و با قدرت نقش مهارکننده ی گرگ را به ورود به قواعد دیپلماسی داشته باشیم.
این کار با بازیابی قدرت درونی و کمک ملت و از راه رضایت مندی کامل آن ها میسر است. حتی رفتار سیاسی ما در قبال دیگر کشورها باید تابعی از وصیت رسول الله (ص)و امام علی (ع)درباره ی سفارش به همسایگان باشد.درخواست خیر و نیکی و آمرزش برای همگان در دیگر کشورها.ما در زندگی زمانی موفق می شویم که کشورهای اطراف ما هم در آرامش و ثبات باشند و حتی اولویت ما باید ارتقا فرهنگ کشورهای مسلمان پیرامون ما برای محو تفکر افراطی طالبانیسم و القاعده گرایی باشد.در شرایط جدید ،استراتژی مومنان و حزب الله اعتماد کامل به خط مشی رهبرانقلاب و اقدام سیاسی یا دیپلماتیک نمایندگان منتخب ملت و پشتیبانی از آن ها است.بنابراین دوستان خوب حزب الله مراقب این هایی باشند که به نام ها و با ادعاهای مختلف می نشینند و خط مشی و استراتژی پیچیده و تحلیل چند لایه تحویل ما می دهندو ساختار قانونی را بر نمی تابند.اینها مرتب می گویندجریان دولت به دنبال رابطه با آمریکاست تا مشکلات از راه خارجی حل و فصل شود.این ها نقض اصل ماجراست.توهین به ساختارهای قانونی است.چه کسی مدعی شده تنها راه نجات کشور لزوما رابطه است ،رابطه و تعامل سازنده بخشی از کار است.اصل ماجرا پیشبرد توسعه ملی متوازن در داخل و خارج است.همین برنامه ی کلانی که دولت ارائه کرده ،روابط خارجی تنها بخشی از اهداف متعدد دولت و هر دولتی است.اساسا مگر می شود توسعه ی متوازن و پیشرفت کشور در جایی صورت گیرد،در حالی که عده ای بنشینند و بگویند ما منتظریم دولت چه می کند که مثلا در رابطه یا مسائل دیگر شکست بخورد،بعد ما پیروز شویم،مگر شما از ملت نیستید که این رویاها را دارید؟این نفس اماره جاه طلبی و حسادت است که این گونه سفارش ها را برایمان تزیین می کند.مگر دولت مستقر دشمن است که این تحلیل ها را می دهید.
توان و انرژی برادران و خواهران حزب الله قبل از پرداختن به انقلاب جهانی باید معطوف به ساختن داخل کشور باشد.هر وقت آقا امام زمان آمد، خودشان تکلیف جهان را به اتفاق حضرت مسیح روشن می کنند.من در اخبار شنیدم که کشور سوئد مقام اول را در تکریم سالمندان و والدین دارد،بدیهی است که آن ها ناخواسته و به حکم اخلاق و وجدان حود مهمترین توصیه قرآنی را دراین باب عملی کرده اند،اگر به عنوان مثال بخواهیم انقلاب خود را به سوئد صادر کنیم ،فکر کنم باید از آن ها احترام به سالمندان را یاد بگیریم! بنابراین جوانان حزب الله بهتر است همه توان خود را صرف ساختن ایران کنند،جهان هست و جریان طبیعی خود را داردو نیازی به ما ندارد،آن ها کشور خود را ساخته اند و گناه و خیر و شرش به گردن خودشان وما باید ابتدا خودمان را اصلاح کنیم و سپس ایران را بسازیم ، باید بیسوادی،فقر و اعتیاد را ریشه کن و درمان کنیم و به فقرا و مستمندان رسیدگی کنیم و به دنبال کار و ازدواج برای جوانان باشیم و اقتصاد را درست کنیم و اگردوستان و برادران حزب اللهی وقت اضافه آوردند -که یقین دارم با این همه آسیب های داخلی نمی آورند- بقیه اوقات را به عبادات مستحبی، مطالعه ی بیشتر و ورزش و کمک به مردم بپردازند.یکی از مهمترین کمک ها به حکومت این است که چگونه بتوانیم جلوی رانت و سو استفاده و فساد اقتصادی و سیاسی را بگیریم و فرهنگ شفاف سازی و پاسخ گویی را حاکم کنیم.اطلاعات مرکز امار درباره ی بیکاری 26درصدی جوانان 16تا 26 ساله نگران کننده است.به نظرم اکنون برای حل مشکل بیکاری جوانان پس از صنعت نفت به یک حرکت عمیق در جهت پیشبرد صنعت توریسم نیاز داریم،بخش متولی توریسم در کشور باید به مهمترین و استراتژیک ترین بخش تبدیل شود و همه ی دستگاه ها ، سازمان ها و وزراتخانه ها باید به این بخش یاری رسانند تا زیرساخت های کشور در خدمت به صنعت توریسم آماده شودو جوانان زیادی در آن مشغول به کار شوند.ما باید با فراهم کردن مکانی امن و با آرامش در رقابتی سازنده با کشورهای منطقه جریان توریسم را به ایران روانه کنیم و می توان این کار را کرد بدون آنکه ایمان ما آسیب ببیند.اما در بخش مبارزه با استکبار بدیهی است جوانان حزب الله و همه ی ما در صورت احساس خطر و با فراخوانی ولی فقیه زمان ،اولین داوطلبانی خواهیم بود که در مصاف با هر قدرت ظالم و زورگو و آگاهانه به دفاع مقتدرانه می پردازیم.