موضوع ترجمه قرآن از زمانی که اسلام مورد پذیرش مسلمانان غیر عرب واقع گردید، مطرح شد. چنانکه از نوشتههای مورخان بر میآید به نظر میرسد که نخستین ترجمهها از قرآن مربوط به «ترجمه سوره مریم برای پادشاه حبشه» و نیز «ترجمه نامههای پیامبر حاوی آیات قرآن» باشد. اولین زبانی که قرآن کریم به آن ترجمه شد، زبان فارسی بود.
به لحاظ زبانشناختی، ترجمهٔ متنی از زبانی به زبان دیگر با مشکلات متعددی روبروست که از جمله میتوان به تمثیلات، چند پهلوبودن، ذووجوه بودن معانی و... اشاره کرد. این مشکل به ویژه در متون دینی اهمیت مییابد.
مرحومه دکتر طاهره صفارزاده، پژوهشگر و مترجم قرآن که علاوه بر ترجمه فارسی قرآن را به زبان انگلیسی نیز ترجمه کرده است در قالب چندین نوشتار بلند نظریات خود را درباره ترجمه قرآن به زبانهای غیر فارسی به ویژه انگلیسی مکتوب کرده است. دکتر صفارزاده در سال ۱۳۸۰ پس از انتشار ترجمهٔ قرآن به انگلیسی و فارسی عنوان خادمالقرآن را کسب کرد و در سال ۲۰۰۵، از سوی انجمن نویسندگان آفریقایی و آسیایی در مصر، بهعنوان برترین زن مسلمان برگزیده شد. به مناسبت سالروز در گذشت او در 4 آبان 1387 بخشی از نوشتار او مربوط به علم ترجمه که در مقدمه کتاب «ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید» درج شده است را در ادامه می خوانید.
لزوم داشتن ترجمه های روان و آسان
خداوند رحمتگستر، قرآن مجید را به منظور هدایت انسان در کل جامعه بشری نازل فرموده است. بنابراین دانستن مطالب آن که دروس زندگی، اصول تربیتی، قوانین فردی و اجتماعی و احکام حاکم بر ملتها و گروهها را شامل میشود، برای خداپرستان روی زمین امری حیاتی است. در عصر سهولت چاپ و نشر در خدمت جمعیت روزافزون، ایجاب میکند که مترجمان پاسخگوی این حق معنوی مردم در هر یک از جوامع باشند و با نشر ترجمههای صحیح و سلیس و معنی بخش شوق فطرت توحیدی انسانها را به برهان و استدلال علمی مندرج در کتاب الهی مجهز سازند.
تدبر در آیات که قرآن مجید به آن توصیه فرموده، در اثر مطالعه یک ترجمه آسان و قابل فهم و مصمون از ابهام میسر میشود. اگر این زمینه معلومات فراهم نگردد، گوش سپردن به خطبهها و مواعظ در ساخت و ساز ایمان پایدار و متکی به منطق و برهان تأثیر لازم را ندارد.
خداوند در سوره مبارک قمر میفرماید: «و ما برای آنکه پند آموختن از قرآن بر همگان آسان باشد آن را به زبان بسیار ساده بیان فرمودیم» و با تکرار آیه مبارکه به عنوان آیات 22، 32 و 40 اهمیت دانسته شدن مفاهیم الهی را به مختصصان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت قرآنی به تأکید خاص، مقید فرموده است. پس یک ترجمه تحتاللفظی مغلق و نابسامان و فاید پیوند مفهومی آیات و شأن نزول آنها از عهده تحقق بخشیدن به این وظیفه الهی برنمیآید.
علت اولیه عدم موفقیت ترجمه قرآن در طول 14 قرن
در مسیر کوشش مفید و مقدس ترجمه قرآن، باید به منصه ظهور رساندن درک صحیح و صریح و جامع پیام الهی اصل قرار داده شود. به نظر من علت اولیه عدم موفقیت ترجمه قرآن مجید در طول 14 قرن، بینیاز بودن مردمان صدر اسلام از علم ترجمه بوده است، زیرا زبان آنها عربی بود و مشکلاتی در ارتباط با ترجمه به محضر پیامبر دین حق و امامان معصوم عرضه نمیشد، لذا آن دقت که کاشف معنی و خاص ترجمه مکتوب است به کار طلبیده نشد، ترجمه قرآن مجید از نور بصیرت آن رجال الهی بهره لازم نبرد، اهل علم معاصر آن پیشوایان، بیشتر در گردآوری حدیث و روایت و تقویت فن قرائت کوشیدند.
چرا قرآن به زبان عربی نازل شد؟
برخیها نزول قرآن به زبان عربی را مدلول فصاحت این زبان میدانند ولی این نظر درست نیست زیرا ذات پاک احادیث منزه است از این که به ملاحظه تشویق شعرا و ظریفکاران ادبی، یک زبان خاص را هرچند دارای اهمیت باشد ظرف پیامهای الهی قرار دهد. دین اسلام که ملتهای دنیا نشانههای پیامبر و حتی نام حضرت را از مندرجات کتابهای آسمانی تورات و انجیل دانسته و آموخته بودند و قرنها در انتظار ظهور آن بودند، میبایستی از سرزمینی که بیشتر به رفع کفر و شرک و ستمگریهایی از قبیل زنده به گور کردن فرزندان دختر و جنگلهای تعصبآمیز قبیلهای داشت، تأثیرش را آغاز کند و از آنجا با نمونههایی از انسانها زبده و پیرو حق، به نقاط دیگر انتشار یابد.
لذا بنا به سنت الهی و اشاره آیه 12 سوره مبارکه احقاف برای ارتباط پیامبر با آن قوم، زبان عربی، رابط پیام الهی قرار گرفت. اگرچه فتوحات اسلامی گسترش دین را به صورت قومی و سرزمینی به پیش میبرد، اما در همین سرزمین خودمان که مردم شایستهترین استقبال را در پذیرش اسلام به عمل آورند، مطالعات قرآنی خاص عربیدانها بود و توجه به ترجمه کتبی هم نه تنها با راه و روش اصولی همراه نبود، بلکه گاه تفاخر نحوشناسی، در میسر رساندن معنای واقعی و روشن قرآن سنگاندازی میکرد. در نتیجه ترجمهای که همگان بتوانند به سادگی آن را بفهمند و به عنوان کتاب راهنما از آن استفاده کنند و با شناخت احکام، اداره زندگی معنوی خود را همانند امور روزمره به دست گیرند وجود نداشت.
اکثر مردم یک بار در عمرشان، قرآن را به طور کامل نخواندهاند
براساس آماری که در اثر سوال و جواب مستقیم با حدود دویست نفر مسلمان نمازخوان با سواد بالای سی سال نزد من فراهم شده با اطمینان میگویم که اکثریت مردم ما مفاد قرآن را «افواهی» و از طریق اشاره به آیات از وعظ و خطابه و منابر شناختهاند، یعنی حتی یک بار در عمرشان کتاب دین خود را به طور کامل نخواندهاند و از طریق معنا نشناختهاند. مسلمانان تعبدی و فطری که «مؤمن» نامیده میشوند، متأسفانه به جای توفیق مطالعه اصولی قرآن به روخوانی آن در ماه مبارک رمضان بسنده کرده و کسب معرفت و بینش دینی را زیر دست ثواب مفروض قرار دادهاند.
اگرچه تلاوت قرآن به ویژه در دوران کودکی برکات غیرقابل انکاری دارد. اما حق این است که انسانها به فتوای عقل و منطق و از طریق تدبر در آیات، خداشناس شوند. اگر یک فرد مسلمان بر اثر «خداشناسی قرآنی» زندگیاش را مورد مراقبه قرار ندهد و رابطهاش را با مردم جامعه دنیا براین اساس تنظیم نکند موجودی سست و بیبنیاد و بیانصاف و عامل ستم به خود و به دیگران خواهد بود.
من از تجربه شخصی خود نه به عنوان یک معلم ترجمه، بلکه به عنوان مسلمانی شوق ورزنده به قرآن مجید عرض میکنم که تنها راه قرآن شناسی برای یک فرد درس خوانده روی بردن به تفاسیر است، اما بقیه چه باید بکنند؟ وانگهی مگر چند درصد از مردم ما توان خرید یک دوره تفسیر گرانقیمت را دارند؟ به فرض که خانوادهای بتواند برای فرزند علاقهمندش این بها را بپردازد، کار تمام نیست زیرا تفاسیر هر کدام ارجاع به مشابه خودشان میدهند و نیز به فرهنگهای دور ازدسترس همگان علاوه بر این، همراه ذکر شأن نزول برای یک آیه چندین حدیث و روایت متضاد و چندین برداشت نحوی از قرائات مختلف نقل شده که ذهن پژوهشگر جوان در مقام تصمیمگیری بعید است بتواند سخن برتر را انتخاب کند.
دشواری های ترجمه و علل پیدایش ترجمه تحت اللفظی
هیچ پژوهشگر و منتقدی از نزد تفاسیر دست خالی برنمیگردد، زیرا دست مفسر در نوشتن تفسیر باز است و مانند مترجم مقید لغایت اطلاعات تاریخی، فلسفی، عمومی و دریافتهای شخصی را به راحتی و به وفور د راثر خود به کار میگیرد، اما مترجم نمیتواند چنین کند چون که رسم است که ترجمه در یک جلد ظاهر شود یعنی نگرانی کاستی بودجه خلقالله بر درستی ترجمه کلامالله غلبه میکند.
مترجم گاه خود را مقید میداند که حتی طول جملات برابر طول آیات باشند. پس آنقدر محدود میشود که نمیتواند آنچه را که معلومات قرآنی به ویژه ماخوذ درک باطنی است در اثر خود بگنجاند و این خود یکی از علل پیدایش ترجمه تحت اللفظی است.
برای رفع این معضل پیشنهاد میشود که مترجمان دلسوز ضوابطی برای استفاده از معلومات خود آنگاه که از این دانش بهرهمند شدند، برگزینند تا در ترجمه قرآن مجید به اصل مطلب یعنی به منصه ظهور رساندن درک صحیح وجامع مفهوم آیات و محتوای کلام الهی لطمه وارد نیاید.
این گونه توضیح بدهم، معلومات تفسیری بر دو قسم است:
1. قسم اول معلومات درک شده و جذب شدهای است که مترجم از طریق مطالعه تفاسیر، روایات و احادیث آموخته و به کمک ادراکات باطنی به تلفیق آموختهها نایل آمده و سپس به قلم خود آن را به خواننده منتقل میکند.
2. نوع دوم معلومات درک و جذب نشده یا یک سلسله اطلاعات تلفیق نیافته است که از جانب مترجم در اختیار خوانده قرار میگیرد و گاه خواننده را مخیر به انتخاب میکند. پس از روشن شدن وجه تمایز بین مترجم اهل و مسئول با غیر آن، حالا اگر مترجم مسئول تنها اشکال را قید کتاب یک جلدی میبیند چه مانعی دارد که ترجمه قرآن به جای یک جلد، در دو جلد فراهم آید وقتی که فایده علمی آن دو جلد افزون از یک جلدی و بهای آن کمتر از تفسیرهای بالاتر از بیست جلد است.
اما زمان آن رسیده است که مترجمان، علم ترجمه را نیز شرطی اساسی و لازم بدانند تا آنا که پیروی از قواعد اصولی آن را برای خود تکلیف به حساب آورند. در علم ترجمه دو قاعدهی اصلی وجود دارد: اول «شناختن مفهوم» که مترجم از جمیع جهات برای درک و شناخت موضوع مورد ترجمه و به ویژه واژگان و اصطلاحات تخصصی قوای فکری و علمی و تجربی خود را در دو زبان به کار میاندازد تا خلاصهی مطلب را نخست برای شخص خود مورد شناسایی قرار دهد دوم: «شناساندن مفهوم» یا کوششی به عنوان معادلیابی است. برای تحقق این اصل، مفهوم شناخته شده نزد مترجم برای انتقال به خواننده، به صراحت در قالب واژگان، عبارات و جملات زبان ترجمه قرار داده میشود.
در ترجمهی قرآن مجید احترام به «وحی منزل» کوشش در شناخت و شناساندن مفهوم کلام الهی باید باشد، نه عکسبرداری از ساختار و الفاظ زبان عربی، مفسرانی که برای معرفی یک واژه چندین معنی غیر مربوط را از فرهنگ لغات به میان کشیدهاند. جز معرفی سرگردانی خود و سرگردان ساختن خوانندگان خدمتی نکردهاند، زیرا اگر در مرحله شناخت مفهوم، موضوع دانشته شده باشد، یک واژه خاص که گوینده معناست، در جای خود جایگزین میشود و مفهوم را بیان میکند.
باری اگر در ترجمه قرآن مجید که حاوی علم جامع و برترین کتاب مبلغ علم است برای آموختن اصطلاحات و واژگان تخصصی در مرحله شناخت مفهوم، آگاهانه وقت صرف کنیم مسلما شناساندن مفهوم یا معادلیایی مبنای بنیادین پیدا خواهد کرد. در تاسی به روشهای علمی باید حجابهای اخلالگر را پس زد تا حقاق آشکار شوند به عبارت دیگر با همه ارزشی که برای متقدمان قائل هستیم. آثار آنان نباید سهم دیگران را از ژرف اندیشی در کلام الهی تصاحب کند، زیرا به لطف خداوند در رحمت واسعه به روی همه جویندگان حقیقت همواره باز است پیرو این تفکر است که من از ابراز نظریههایی که در اثر مجاهدت علمی به دست آوردهایم و پایگاه آنها را حق میدانم، کمترین تردیدی به خود راه نمیدهم.
/6262