ایران، عربستان و آمریکا، سه کشوری که به واسطه مشکلات دیرینه در منطقه،اختلافهایشان بخش بزرگی از تاریخشان را تشکیل داده، اما آنچه این روزها بر سر زبانها افتاده واکنشهای غیرمنطقی و شتابزده و خارج از اصول دیپلماتیک عربستان به احتمال بهبودی رابطه ایران و ایالات متحده آمریکاست که کاملاً علنی و مشخص آنها را بروز میدهد. تا این حد که دولت آمریکا را مجبور به فرستادن وزیر امور خارجه خود به این شبه جزیره میکند. مجله مثلث برای بررسی و ارزیابی عملکرد عربستان با امیرموسوی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید:
عربستان سعودی مدتهاست که دست به اقدامات عجیب و نامتعارفی میزند. مانند اینکه از جامعه بینالمللی شورای امنیت و سازمان ملل قهر کرده و هیچ سخنرانی انجام نداده و همچنین اخضر ابراهیمی را هم نپذیرفته است. ارزیابی شما در خصوص عملکرد اخیر سعودیها چیست؟
عربستان طی دو سال و نیم گذشته یا به عبارتی بعد از آغاز درگیریها در سوریه دو خصوصیت مهم در سیاستش بهوجود آمد. نخست اینکه برخلاف گذشته به صورت مستقیم وارد میدان شده و همچنین سیاست خشن را در پیش گرفته، زیرا نه تنها این کشور در گذشته از دیپلماسی نرم پیروی میکرد بلکه معمولاً کشورهای دیگر را واسطه قرار میداد.
دومین خصوصیت این روزهای عربستان این است که دچار پیری دیپلماسی شده و این را میتوان با نگاهی به اقدامات اخیر آنها که کاملاً تاریخ گذشته است و شرایط منطقه در آن مدنظر قرار نگرفته، مشاهده کرد که این پیری یا شیخوخیت سیاست عربستان نیز اولاً برگرفته از سن سیاستمداران حال حاضر این کشور است که کاملاً سنتی و بدون ابتکار و خلاقیت گام برمیدارند. ثانیا شرایط خاندان حاکم نیز یکی دیگر از دلایل پیری سیاست سعودیهاست که علاقهای به تکنولوژی و پیشرفتهای منطقهای ندارند و با آن همراه نمیشوند.
در هفته گذشته به خاطر عدم قبول دیدار مسئولان عربستانی با اخضر ابراهیمی، ایالات متحده سعی کرد از طریق سفر وزیر خارجهاش، جان کری به منطقه و حضور وی در ریاض، دیداری را با پادشاه عربستان انجام دهد. آیا صرفاً دلیل این سفر عدم پذیرش اخضر ابراهیمی بود؟
به عقیده من سفر آقای کری به عربستان برای متقاعدهسازی دولت عربستان انجام شد تا بحث مذاکرات ژنو 2 را بپذیرند و با فشار آوردن به گروهی که توسط عربستان در ائتلاف ملی سوریه با رهبری احمد جربا هدایت میشود، حکومت عربستان را مجبور کنند در این نشست حضور پیدا کنند. ظاهراً اراده جامعه بینالمللی این است که مذاکرات ژنو برگزار شود. مشکل این است که عربستان خود را متضرر میبیند و به اعتقاد من اگر این نشستهای ژنو 2 با موفقیت تمام شود، پایان عمر سیاسی دولت عربستان خواهد بود، زیرا طی سه سال گذشته تلاش زیادی از جمله سرمایهگذاریهای مالی و نظامی در راستای سرنگونی بشار اسد انجام دادهاند و این کنفرانس برای تثبیت دولت سوریه است.
این نکته که چرا آمریکا و غرب با دولت سوریه و طرفدارانش کنار آمدهاند و از شرایط بهوجود آمده در منطقه که به نفع دولت سوریه و پشتیبان آن است و در رأس آنها روسیه و ایران قرار گرفت حمایت میکند، عربستان و سیاستمدارانش را عصبانی کرده است. بنابراین من فکر میکنم که این سفر صرفاً با هدف متقاعد کردن سعودیها انجام شده بود و البته بعید نیست که آمریکاییها حتی اقدام به تهدید عربستان کرده باشند تا بتوانند آنها را با خود و غرب همراه کنند. زیرا سعود بنفیصل هم تا حدودی تغییر دیدگاه داده و معتقد است که نشست ژنو 2 باید براساس ژنو 1 انجام شود که این یک گام به جلو بهشمار میرود.
شما در صحبتهای خود به این نکته اشاره کردید که احتمال تهدید عربستانیها از سمت ایالات متحده هم وجود دارد. منظورتان از تهدید چیست؟ لطفاً این مساله را واضحتر توضیح دهید؟
این تهدیدها میتواند این باشتد که اگر در مذاکره ژنو 2 همکاری نکنند داخل این کشور تقسیم شود و اوضاع و شرایط برهم میخورد. منظور از این تقسیم اشاره به گروههایی است که در عربستان سعودی وجود دارند که شاید در شرایط فعلی تا حدود زیادی به چشم نیایند، اما مطمئناً در شرایطی که این کشور در داخل با مشکل روبهرو شود خود را کاملاً نمایان خواهد کرد. مخصوصاً اینکه شرایط عربستان به شدت با اوضاع بحرین و یمن گره خورده است که هر دو کشور نیز دچار مشکلات بزرگی هستند. بنابراین آمریکا هم به آنها هشدار داده و هم تهدید کرده است. بههرحال به نظر من عربستان اصلاً شرایط خوبی ندارد و باید با ایران و سوریه و آمریکا کنار بیاید. مگر اینکه دست به اقدامی بزند که معادل منطقهای را بر هم زند. بهطور مثال حمله نظامی به سوریه یکی از این اقدامات یا به عبارتی تنها راه برای بر هم زدن شرایط منطقه است که البته دور از ذهن هم نیست.
اگر مساله حمله نظامی به سوریه را که مشخصاً احتمال آن بسیارکم است را کنار بگذاریم، آیا آمریکا از عربستان منفعتی نمیبرده که عربها آن را اهرم فشار قرار دهند تا از بهبود روابط آمریکا و غرب با ایران جلوگیری کنند؟
در این مرحله دیگر برگ سوخته محسوب میشود زیرا منفعتی که از سوی عربها نصیب آمریکا میشد ایجاد جنگهای طایفهای با استفاده از عربستان بود که به نتیجهای هم نرسید و حالا که آمریکا خودش پا پیش نهاده و برای بهبود رابطه با جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند، دیگر عربستان هیچ اهرم فشاری علیه ایران در اختیار ندارد و بهطور کلی آمریکا با این فشارهای جزئی که عربستان ایجاد کرده از مواضع خود عقبنشینی نخواهد کرد و دولت آمریکا تأکید کرده که هیچگونه پیام دیپلماتیکی از عربستان که نشاندهنده خشم و سرخوردگی عربستانیها از مواضع آمریکا باشد دریافت نکرده است. بنابراین بهتر است که سعودیها خود را با شرایط موجود وفق دهند.
بهطور کلی فکر میکنید بهبود روابط ایران با غرب از جمله ایالات متحده آمریکا، چه تأثیری بر شرایط عربستان در سطح جهانی و در حوزه منطقهای میگذارد که تا این حد عصبانی است و سعی میکند از وقوع آن جلوگیری کند و حتی کار به اینجا میکشد که آمریکا به ظن شما، آنها را تهدید میکند تا با اراده بینالمللی همراه شوند؟
واقعیت این است که عربها میبینند آمریکا سالها از آنها به عنوان ابزار استفاده کرده و موجب شد 35 سال عربها با ایران دشمنی کنند و حالا آنها را رها کرده و خودش به سمت جمهوری اسلامی دست دوستی دراز کرده است. آن هم با این شیوه که تلاش کردند با رئیسجمهور ملاقات کنند و نامهنگاری با مقامات عالی ایران انجام دادند و در نهایت تماس تلفنی اوباما با رئیسجمهور در نیویورک و اینکه جانکری شخصاً به سمت آقای ظریف میاید و وزیر امور خارجه ما در رأس مجلس مینشیند و چند وزیر خارجه آمریکا شش یا هفت وزیر عرب را به سفارت آمریکا در پاریس میکشاند یا اینکه جلسه را در هر هتلی که خود اقامت دارد برگزار میکند و عربها موظفند به آنجا بروند. اینها شاید به چشم ما کماهمیت باشد، اما برای سعودیها اینگونه نیست، زیرا آنها معتقدند چندین دهه از دستورات آمریکا پیروی و نقشههای آنها را عملی کردهاند و به صدام برای حمله به ایران کمک کرده و باوجود تاثیراتی که در عراق و سوریه و بحرین گذاشتهاند، اما حالا ایران شرایطش در منطقه بهتر است و روز به روز بر قدرتش افزوده میشود. بنابراین برای عربستانیها بسیار سنگین و غیر قابل پذیرش است. البته تحریکات رژیم صهیونیستی را هم نباید نادیده گرفت.
52301