یه روزهایی رو ... یه آدمهایی رو ... و یه مرام‌هایی رو ... هرگز نمی‌شه از یاد برد. نوشتار پیش رو، ادای دینی است کوچک به انسان‌هایی بزرگ و فروتن که هرگز راضی به انتشار نام‌شان نیستند، اما وظیفه‌ی همه‌ی ماست تا مرام‌شان را بزرگ داشته، گرامی داریم و ترویج کنیم ...

    بی شک، بیست و هفتمین روز از آبان 1392 را 4 هزار دانش‌آموزی که در 45 مدرسه شهرستان اندیکا واقع در شمال خوزستان به فراگیری دانش مشغولند، هرگز از یاد نخواهند برد؛ روزی که 10 هزار 600 جلد کتاب (که بخش عمده‌ای از آنها دارای مضامینی محیط زیستی است)، 45 کمد و قفسه مخصوص کتاب، 500 عدد لامپ کم‌مصرف و 10 عدد پروژکتور در اقدامی انسان‌دوستانه و فرهنگی توسط عده‌ای از هموطنان عزیز این دیار در بین گروهی از دانش‌آموزان پاکنهاد و محروم وطن توزیع شد.

    البته شاید آن چهار هزار دانش‌آموز، فقط به دلیل اهدای این کالاها نیست که 27 آبان را فراموش نخواهند کرد! بلکه به دلیل آن است که دریافتند: هنوز در این جهان مردمانی زندگی‌ می‌کنند که حاضرند به خودشان سختی دهند و از مواهب مادی کمتری برخوردار شوند؛ تا فرزندانی که نمی‌شناسند‌شان، اندکی کمتر سختی ببینند و با کیفیتی بهتر به آموزش و تحصیل علم بپردازند. انسان‌های فرهیخته‌ای که طی حرکتی خودجوش و جمع‌آوری حدود 45 میلیون تومان، توانسته بودند به فرزندان امروز و مدیران فردای این دیار ثابت کنند: هرگز درد و آلام ایشان فراموش نشده و نخواهد شد.

    نگارنده به سهم خود از تک تک افرادی که در این پروژه بزرگ و طاقت‌فرسا شرکت داشته و کوشیدند تا با انتخاب عملی رویه‌ی "داد و دهش" لبخندی بر لب کودکان این دیار بنشانند، قدردانی کرده و امیدوار است با وجود چنین فریدون فرخ‌هایی، روزی برسد که در هیچ مدرسه‌ای با کمبود، کتاب، کتابخانه، لامپ روشنایی، سوخت و بخاری و ... مواجه نباشیم.

تویی آن که گیتی بجویی همی / چنان کن که بر داد پویی همی
فریدون فرخ فرشته نبود / ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی / تو داد و دهش کن، فریدون تویی!

منبع: خبرآنلاین