دبیرکل کتابخانه های عمومی کشور سرانه مطالعه در ایران را 74 دقیقه در روز بیان کرد و گفت: بر اساس تحقیقاتی که توسط ما انجام شده است از این رقم 15 دقیقه آن مربوط به کتاب است. از این مدت نیز 12 دقیقه آن به کتاب کاغذی و سه دقیقه فضای مجازی است.
* * *
اصلا بیایید فرض کنیم، روزانه 700 دقیقه! فرض محال که محال نیست. ما ایرانیها روزی 700 دقیقه مطالعه داریم نه 70 دقیقهای که نهاد کتابخانههای عمومی کشور اعلام میکند و شامل دعا و قرآن و اینترنت هم میشود.
ولی چطور میشود پرسروصدا ترین کتابی که همه نوع پشتیبانی دولتی و غیردولتی را هم داشته و از بازیگر سینما گرفته تا فوتبالیست و شاعر و نماینده مجلس همه آن را توصیه میکنند و حتی از عالیترین مقام کشور هم برای تبلیغش کمک میگیرند در مجموع و بعد از سه سال 300 هزار نسخه فروش میرود؟!
یا بهترین رمانهای یکسال ما نهایتا 6 بار تجدید چاپ میشوند که مجموع شمارگانشان 20 تا 30 هزار نسخه است!
یا اینکه تراز شمارگان کتاب به 1100 و گاه 700 نسخه رسیده و برای فروش همین هزار نسخه هم، ناشر و نویسنده و خبرنگار همه جشن میگیرند و ذوقزده میشوند و از آن به عنوان «پرفروش» یاد میشود!
اصلا بیایید فرض کنیم، روزانه 700 دقیقه! فرض محال که محال نیست. ما ایرانیها 76 میلیون نفریم و روزانه 700 دقیقه کتاب میخوانیم و متوسط شمارگان کتابها در کشورمان 2هزار نسخه است!
بوی کافور میآید و باید الرحمن بخوانیم در مراسم سوگ یار مهربان. آنهم وقتی هفته کتاب با برگزاری بیش از 1300 برنامه در 30 استان کشور گذشت و به نظرم آب از آب تکان نخورد! این یعنی ختم کتاب! البته در کشور همسایه چرا که «حال همه ما خوب است».