باید گزارش را نه از فساد مالی سازمان تامیناجتماعی،نه از پرونده تحقیق و تفحص مجلس از این سازمان،بلکه از فشاری که بر قشر آسیبپذیر جامعه مانند:مستمریبگیران و بازنشستهها تحمیل شد،آغاز کرد.از بالا رفتن هزینههای درمان و کمرشکن بودن آن،از به سختی خوب شدن به واسطه بیماری باید نوشت که گریبان بازنشستگان جامعه را گرفته است.
قشر سالمند که به واسطه کهولت سن فرسودهتر میشوند،به بیماری نزدیکتر شدهاند،اما دفترچههای بیمه علنا برایشان کارایی ندارد و شاید تنها به درد درمان سرماخوردگی میخورد،نه درمان هزاران بیماری حاد که هزینه معالجهاش سر به فلک میزند.محمد شریفی مقدم، عضو شورایعالی نظام پرستاری در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهارداشته است: «گفته میشود که تا 70 درصد هزینههای درمانی از جیب مردم پرداخت میشود و این رقم بالایی است.اما اگر با افزایش تعرفهها،منابع آن دیده نشود،این هزینهها بالاتر خواهد رفت.» او به نتایج یک تحقیق اشاره کرد و افزود:«نتایج یک تحقیق نشان میدهد که هزینه مستقیم پزشکی برای بیش از 700 هزار خانوار در کشور کمرشکن است.همچنین سالانه 320 هزار خانوار با هزینههای درمان به زیر خط فقر میروند.ضمن اینکه هزینه غیرمستقیم پزشکی برای 600 هزار خانوار کمرشکن است.»
در زمینه جفای تامیناجتماعی بر بازنشستگان کشور،علیاکبر خبازها رئیس کانون شورایعالی بازنشستگان تامیناجتماعی ،از میزان فشارهایی که از لحاظ مالی بر دوش بازنشستگان است میگوید: «نخستین فشاری که بر بازنشستگان وجود دارد،فشار معیشتی و بعد از آن درمانی است.متاسفانه هر دوی این مقوله در طول چند دهه کما فی سابق بر دوش بازنشستگان است و انتظار دارند که عنایتی بشود هم نسبت به درمانشان و هم نسبت به معیشت و حقوق هایشان.باید در نظر گرفت با این حقوقهایی که دریافت میکنند،حتی چهار روز هم نمیتوانند خودشان را اداره کنند.بیشتر بازنشستهها فرزندان بیکار دارند،مستاجر هستند و زندگی سختی را میگذرانند.به همین جهت اولین مشکل بازنشستهها،معیشتی است.همواره در اعلام نرخ واقعی و غیرواقعی توسط بانک مرکزی همه ساله براساس ماده 96 باید حقوقها افزایش پیدا میکرده است،هیچوقت حتی آن آمار واقعی را هم که بانک مرکزی اعلام کرده است،حقوق افزایش داده نشده است و ما بستانکار هستیم.
مورد دیگری هم وجود دارد به نام همسانسازی که در بودجه سال 1388 وجود دارد و قرار بود حقوقهای بازنشستگان بازنگری کلی بشود و دو هزار و پانصد میلیارد تومان هم مجلس تصویب کرده بود وابلاغ کرده است،اما مدیر وقت علاقهای نداشت این طرح را اجرا کند.برای مدیران بعدی هم ما اقدام کردیم،نامه از رئیسجمهور وقت گرفته شده است،با اینکه نامه مستقیم به وزیر وقت ابلاغ شده است،باز هم این قانون را اجرا نکردند.بازنشستگان در این مورد بستانکار هستند که باید حقوقشان همسانسازی میشده است.ما از دولت تدبیر و امید هم درخواست داریم مبلغ دیده شده و تصویب شده از سال 1388 بازنگری شود و حقوقی را به بازنشستهها بدهند که حداقلها را بر سر سفره داشته باشد.»
خدمات درمانی بازنشستگان صفر است
علیاکبر خبازها رئیس کانون شورایعالی بازنشستگان تامیناجتماعی،راجع به خدمات درمانی بازنشستگان میگوید: «مجلس مصوبهای دارد به نام قانون الزام.در قانون الزام همه گونه خدمات درمانی باید به بازنشستهها ارائه میشد،این قانون در سال 1368 تصویب شده است،اما متاسفانه این قانونها اجرا نمیشوند و ناگزیر کانونهای بازنشستگی رفتهاند به سمت بیمههای مکمل،که باز هم با بیمه مکمل که پولش را هم از جیب بازنشسته میپردازند، باز خدمات درمانی که باید دریافت کند،نمیگیرد نه از بیمه پایه و نه از بیمه تکمیلی!»
بیمه آتیهسازان حافظ ظلم مضاعف به بازنشستگان است
علیاکبر خبازها،از شرایط بیمه تکمیلی بازنشستگان چنین میگوید: «در حال حاضر قرارداد جدیدی که کانون بازنشستگان با بیمه آتیهسازان حافظ دارد، واقعا بیمهای است که ظلم مضاعفی را به بازنشستگان روا داشته است.این اتفاق به این جهت افتاده است که بیمههای دیگر نپذیرفتند با کانون قرارداد ببندند.در حال حاضر 8 میلیون تومان سقف این بیمه است و ماهی بیستهزار و دویست تومان هم خود بازنشسته میپردازد.البته روسای جدید سازمان تامیناجتماعی و دکتر نوربخش،مدیرعامل سازمان تامیناجتماعی قولهایی دادهاند،مبنی بر اینکه تصویب کردهاند بیست درصد به هزینههای درمانی بازنشستگان کمک کنند.»
عدم کارایی دفترچههای خدمات درمانی
علیاکبر خبازها رئیس کانون بازنشستگان تامیناجتماعی،در پاسخ به سوال بالا رفتن هزینههای درمانی و عدم کارایی دفترچههای بیمه خدمات درمانی به تهران امروز،می گوید: «این موضوع که دفترچههای خدمات درمانی واقعا کارایی ندارند،به این علت که هزینههای درمانی بسیار بالا است را تایید میکنم.اما به هر حال بودن این دفترچهها بهتر از نبودنش است.متاسفانه آمدهاند و یک دفترچه پایه به بیمهشده دادهاند،که فقط حداقلهای درمانی را تحت پوشش قرار میدهد.اما منظور کلی اینجاست که اگر بیمه قانون الزام را اجرا میکردند،نیازی به بیمه تکمیلی نبود و خود سازمان مکلف بود که خدمات درمان بازنشسته را تامین کند.روزی که بازنشستهها بیمه شدند قرار با سازمان بر این اساس بود که درمان از بدو بیمه شدن تا آخر عمر برعهده سازمان تامیناجتماعی باشد و پس از آن به خانواده بیمه شده سرویس بدهد.البته شاید در بعضی مواقع به دلیل وضع اقتصادی یا گرانی هزینه درمان متاسفانه این اتفاق نمیافتد.
47301