اگرچه آمریکا ادعا دارد که استراتژی جدیدش مبتنی بر کاهش حضور در خاورمیانه و افزایش آن در شرق آسیاست، اما شواهد و قرائن همچنان تاکید میکنند که آمریکا هرگز خاورمیانه را ترک نخواهد کرد.
به گزارش پایگاه خبری الوعی، به خاطر دارید چگونه به این شرایط رسیدیم؟ از سه ماه پیش آمریکا، انگلیس و فرانسه در صدد حمله جدید به یک کشور عربی و مسلمان بودند، این بار نوبت سوریه که غرق در جنگ و کشتار است، رسیده بود؛ ولی به صورت غیر قابل پیش بینی شده و بیسابقهای نمایندگان انگلیس مانع از اجرای تصمیم اقدام نظامی علیه سوریه شدند و این مسئله باعث تقویت مخالفتهای کنگره آمریکا با اقدام نظامی در این کشور شد.
«باراک اوباما»، رئیس جمهوری آمریکا در به دست آوردن حمایت لازم برای این حمله با مشکل مواجه شد و روسیه نیز از فرصت استفاده کرده و در زمینه نابودی سلاحهای شیمایی سوریه تحت نظارت سازمان ملل اعمال فشار کرد، تا در نهایت توافق حاصل شد و گزینه نظامی از میان رفت. دو ماه بعد ایران نزدیک ترین متحد سوریه توافقی را با قدرتهای بزرگ جهان در زمینه برنامه هستهای در مقابل کاهش تحریمها به امضا رساند و اینگونه مذاکرات صلح سوریه در دستور کار سال جدید میلادی قرار گرفت.
تلاش غرب در ماه آگوست برای مقابله با محور مقاومت ایرانی - سوریه متحول شد، در عین حال قدرت سوریه بدون هیچ گونه اقدامی از جانب این کشور تقویت شد و در مقابل زمزمههای خیانت از نزدیکترین متحدان آمریکا در خاورمیانه یعنی اسرائیل و عربستان سعودی شروع شد و این دو از هم پیمانان خود خواستند که توافق حاصل شده را در کنگره بر هم زنند.
بازتاب این دو توافق به رسمیت شناخته شدن واقعیتها بود، با گذشت 12 سال از جنگهای مداخله جویانه در خاورمیانه که همگی با شکست مواجه شدند و علی رغم دخالت آشکار کشورهای غربی و عربی خلیج در سوریه، نظام سوریه دستاوردهای بیشتری را محقق ساخت، این در حالی است که اردوگاه گروههای تروریستی مسلح که گردانندگان آن عناصر فرقهای مرتبط با گروه تروریستی القاعده هستند، در سراشیبی سقوط قرار گرفتهاند.
در مورد ایران نیز باید گفت که قدرت این کشور در سایه مبارزه غرب با تروریسم به خصوص بعد از حمله آمریکا و انگلیس به عراق تقویت شده است. تردیدی وجود ندارد که ایران از تحریمهای تحمیلی کشورهای مسلح به سلاحهای هستهای و تخریبها و ترورها از جانب آمریکا و اسرائیل متحمل خسارتهایی شد؛ ولی به نظر میرسد که شرایط تحمیلی بر برنامه غنی سازی اورانیوم طبق توافقنامه ژنو به اندازه آنچه که ایران در سال 2005 پیشنهاد داده بود، سختگیرانه نیست. در آن زمان آمریکا با پیشنهاد تهران مبنی بر محدود کردن سانتریفیوژها به 5 هزار عدد مخالفت کرد؛ ولی در حال حاضر تهران قریب به 16 هزار سانتریفیوژ دارد.
آنچه تغییر کرده این است که هزنیه مقابله با ایران برای آمریکا افزایش یافته است و در حال حاضر احتمال حمله به ایران بسیار اندک است، متحدان عربی شاهد ناآرامیهای پی در پی بوده یا اینکه در جنگ فرقهای و مذهبی در منطقه که هیچ پیروزی ندارد، غوطهور شدهاند. همچنین کلید حل درگیریهایی که آمریکا در صدد حل و فصل یا خاموش کردن زبانههای آن است، در دست ایران است، از فلسطین گرفته تا افغانستان.
فرقی ندارد که توافق هستهای تداوم داشته باشد یا شامل دیگر تحولات نیز بشود، توافق ژنو در منطقه به خاطر هم پیمانیهای عجیب و غریب به عنوان رکوردی جدید به شمار میرود، به عنوان مثال اسرائیل رژیمی یهودی و سکولار و عربستان کشوری با نظام سنی. این دو در حال حاضر نه تنها علیه ایران فعالیت میکنند، بلکه به شدت از حمله نظامی به نظام سوریه و کودتای نظامی ارتش مصر به ریاست سرلشکر «عبد الفتاح السیسی»، وزیر دفاع این کشور علیه «محمد مرسی»، رئیس جمهوری معزول مصر و حکومت اخوان المسلمین حمایت کردند.
امروز به نظر میرسد که عربستان سعودی در کنار امارات متحده عربی، اردن و اسرائیل اتحاد نزدیک و محکمی با حکومت نظامی و سکولار قاهره ( مشغول خرید سلاح از روسیه متحد سوریه) دارد؛ ولی در عین حال عربستان سعودی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از مهمترین حامیان گروههای مسلح تروریستی سلفی جهادی در سوریه به شمار میروند، حتی مسئولان عربستان سعودی پیشنهاد آزادی زندانیانی جنایی و محکوم به اعدام خود را برای شرکت در جنگ سوریه و لبنان در کنار گروههای مرتبط با القاعده مثل «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» و همچنین گروه «جبهه النصره» عملی کرده است.
در این میان ترکیه که از گروههای مسلح تروریستی فعال در سوریه حمایت میکند، تلاش دارد تا خود را به ایران نزدیک کند. این هرج و مرج و جریانهای متناقض نتیجه جنگ علیه تروریسم است که از سه دهه پیش در منطقه شکل گرفتند و موجب شد تا به بهانه مبارزه با آن پای آمریکا و غرب بیش از پیش به منطقه باز شود. حملهای که از افغانستان شروع شد و با ویرانی عراق از طریق جنگ با هواپیماهای بدون سرنشین علیه گروههای تروریستی ادامه یافت و در مرحله پایانی خود به تلاش برای ربودن یا نابودی انقلابهای مردمی در جهان عرب ختم شد.
در تمام این مراحل، این جنگ در تحقق اهداف اعلام شده خود مبنی بر مبارزه با تروریسم، با شکست مواجه شد و تنها دستاورد آن ویرانی، کشتار، مرگ و نزاع فرقهای از پاکستان گرفته تا لیبی بود. این شرایط از محدودیت نفوذ آمریکا و غرب به جای اثبات گسترش دامنه نفوذ تحمیل رخ دادها با قدرت نظامی پرده برداشت و این شکست استراتژیک در توافق ایجاد شده با ایران و سوریه منعکس شد.
اکنون آمریکا مدعی است که در صدد کاهش سطح حضور و تعهدت خود در خاورمیانه با تمرکز بر ایران، سوریه و حل نزاع اسرائیل و فلسطینیان و روی آوردن به سمت آسیا و قدرت نوظهور چین است.
این موضع در اظهارات سوزان رایس منعکس شد، وی گفت: ما دارای منافع و فرصتهایی در تمام جهان هستیم. برخی این تصریح را به عنوان اقدام اولیه عقب نشینی آمریکا از منطقه که غرب به صورت مستقیم بر آن سلطه دارد، تفسیر و تاکید میکنند، این احتمال با کاهش وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه تقویت میشود.
ولی شاید این رویاها مبالغه آمیز باشد. چون واقعیتها تاکید میکنند که آمریکا حضور و پایگاههای نظامی خود را در خلیج فارس تقویت کرده است و خاورمیانه همچنان پایه و اساس بازار جهانی نفت است. با این حال ناکامی گزینه مبارزه علیه تروریسم و عقب نشینی آمریکا بدین مفهوم است که واشنگتن تلاش خواهد کرد میزان تنش با ایران و فعالیت نظامی را کاهش دهد.
تردیدی وجود ندارد، افرادی که تلاش میکنند، آینده خود را به دست خویش رقم بزنند از این مسئله استقبال خواهند کرد، جنگ ایذائی غرب علیه تروریسم در اقصی نقاط جهان عربی و اسلامی به صورت حمله با هواپیماهای بدون سرنشین و عملیات یگانهای ویژه ادامه خواهد داشت، ولی به نظر میرسد که تمایل به حملات هوایی و زمینی گسترده از بین رفته است و این به طور مسلم میتواند یک تحول مثبت برای منطقه به شمار رود.
49261