در این نوشتار به وزارت نیرو پیشنهاد شده است به دلیل سرما و عدم نیاز کشاورزان به آب، 30% آب سدها را آزاد کنند تا پروژه نجات ارومیه عملی شود. در این فصل تبخیر به حداقل می رسد و آبی که رها می شود به دریاچه وارد شده و یا در لایه های زیرین زمین نفوذ می کند.

مدتها است که بحران دریاچه ارومیه نُقل محافل است. همایشهای متعددی از تهران و ارومیه و نقده گرفته تا برلین برای نجات آن تشکیل شده است. انواع کارگروه ها شکل گرفته و یا در حال شکل گیری است. دهها طرح و برنامه داده شده است. همه این تلاشها خوب و متین و انشالله ادامه دار و نتیجه بخش باشد. اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه زمان مهم ترین فاکتور برای نجات این بیمار رو به احتضار است. بارها در گفتگوهایی که با مسئولین و کارشناسان وزارت نیرو داشتیم و آخرین آن هم در ماه گذشته در برلین بود، پرسشی داشتیم که چرا سدها را باز نمی کنید؟ آنها جواب می دهند که باز شدن سدها همان و استفاده آب در مسیر توسط کشاورزان مسیر همان. این استدلال بسیار ضعیف است و شاید برای منحرف کردن ذهن سوال کننده مناسب باشد. اما همین استدلال ضعیف از زبان مهمترین تصمیم گیران آب کشور اعلام می شود که مبنای تصمیم گیری است. امسال زمستان زودتر فرا رسیده و برف زمستانی بخش وسیعی از کشور و حتی بستر خشکیده دریاچه ارومیه را سفید پوش کرده است. این یعنی فرصت طلایی که بایستی از آن استفاده برد. این یعنی هنوز طبیعت به ما نوید می دهد که امید هست. اگر همین روزهای سرد زمستانی 30% آب پشت سدهایی که به ارومیه می رود را رها کنند، این آب مستقیما به دریاچه می رسد. به چند دلیل این اقدام کار ساز و بسیار ضروری است: 

1- کشاورزی تعطیل است و بنابراین کسی نمی تواند آب را در مسیر استفاده کند.
2- چون هوا بسیار سرد است و تبخیری در کار نیست، آب به سطح دریاچه را بالا می برد و یا به لایه های زیر زمین نفوذ می کند و از پایین رفتن بیشتر دریاچه جلو گیری می کند.
3- آب جاری شده در مسیر رودخانه ها منابع آبهای زیر زمینی را تقویت می کند که خود پیش زمینه نجات ارومیه و جلوگیری از نفوذ آب شور به آب های زیر زمینی منطقه است.
4- با پر شدن نسبی دریاچه در زمستان، با آغاز فصل گرما در بهار و تابستان آینده اقلیم منطقه ای متعادل تر شده و مانع تبخیر بیشتر می شود.

می توان تصور کرد که افرادی در وزارت نیرو تمایلی به رسیدن آب به ارومیه ندارند و مانند گذشته با انداختن تقصیر خشکی ارومیه به گردن چاهها و کشاورزان محروم و خشکسالی از مسئولیت خود در نجات ارومیه شانه خالی می کنند. یا اینکه در صددند با طرحهای خطرناکی مانند انتقال آب مشکل جدیدی درست کنند. بدیهی است کم نیستند پیمانکاران و سود جویان و حتی دانشگاهیانی که سود خود را در انتقال آب می بینند و سعی در پیش بردن این ایده دارند. ولی آنطور که من دیده ام در صداقت وزیر محترم نیرو جناب آقای مهندس چیت چیان تردیدی نیست و امیدوارم فارغ از مسائل حاشیه ای خودشان و با دستور جناب آقای رئیس جمهور همین روزها فرمان دهند تعدادی از سدها به روی ارومیه باز شوند و یا حداقل 30% آب آنها به ارومیه داده شود. این اقدام فارغ از هر چیز- که من بسیار به نتیجه آن خوش بینم- اقدامی نمادین در اراده مسئولین در نجات ارومیه است و باعث جلب اعتماد مردم و بخصوص مردم محلی و کشاورزان خواهد شد. از قدیم گفته اند که یک سوزن به خودمان، یک جولدوز به همسایه. اگر امروز وزارت نیرو 30% آب سدها را آزاد کرد، فردا هم می تواند 50% چاههای غیر مجاز را ببندد.

مگر ما به عنوان مسلمان و ایرانی به این شعر سعدی اعتقاد نداریم که "تو نیکویی کن و در دجله انداز         که ایزد در بیابانت دهد باز"
این شعر تنها مبنای اعتقادی و اسلامی ندارد. این شعر مبنای عقلانی و منطقی هم دارد و اصول علم اکولوژی امروز بر همین مبنا است.

شما حق دریاچه ارومیه را بدهید خداوند هم پاداش شما را خواهد داد. امتحان کنید، همین هفته. به شما التماس می کنم.