پرونده خبرآنلاین در سالروز رحلت پیام آور مهربانی و رحمت، حضرت محمد مصطفی و شهادت مظلومانه فرزند پاکش امام حسن مجتبی (که درود خدا بر آنان باد) در دو بخش تقدیم خوانندگان خردورز می شود.
سخنانی که پدر در گوش دخترش گفت ...
آخرین روزهای زندگی رسول الله بود. امیدی به بهبودی و برخواستن ایشان از بستر بیماری نبود. در تمام روزهایی که پیامبر بستری بود فاطمه (س) در کنار بستر نشسته و لحظهای از او دور نمیشد . در یکی از روزها پیامبر به دختر خود اشاره کرد که با او سخن بگوید . دختر پیامبر قدری خم شد و سر را نزدیک آورد . آنگاه پیامبر با او به طور آهسته سخن گفت . کسانی که در کنار بستر پیامبر بودند از حقیقت گفت و گوی آنها آگاه نشدند.
وقتی سخن پیامبر به پایان رسید حضرت زهرا سخت گریست و سیلاب اشک از دیدگان او جاری شد . ولی مقارن همین وضع پیامبر بار دیگر به او اشاره کرد و آهسته با او سخن گفت . این بار فاطمه زهرا(س) با چهرهای باز و قیافهای خندان و لبان پرتبسم سر برداشت . وجود این دو حالت متضاد در وقت مقارن حاضران را به تعجب واداشت.
آنان از دختر پیامبر خواستند از حقیقت گفتار پیامبر آگاهشان سازد و علت بروز این دو حالت مختلف را برای آنان روشن کند . حضرت زهرا فرمود : من راز رسول خدا را فاش نمیکنم.
پس از درگذشت پیامبر، حضرت فاطمه زهرا (س) با اصرار آنان به گفتن حقیقت، فرمود : پدرم در نخستین بار مرا از مرگ خود مطلع و اظهار کرد که من از این بیماری بهبودی نمییابم . برای همین به من گریه و ناله دست داد، ولی بار دیگر به من گفت که تو نخستین کسی هستی که از اهل بیت من، به من ملحق میشوی . این خبر به من نشاط و سرور بخشید، فهمیدم که پس از اندکی به پدر ملحق میگردم .
مقاله ای از مرحوم علامه محمد تقی جعفری
گفتاری از آیت الله جوادی آملی
مقاله ای از مرحوم دکتر عبدالحسین زرین کوب
گفت وگو با دکتر مصطفی دلشاد تهرانی
مقاله ای از دکتر محسن اسماعیلی
گفت وگو با استاد محمود حکیمی
سخنانی حکیمانه برای همه انسانها
سخنی را مرحوم کلینی (ره) از حسن بن علی (ع) نقل می کند که حسن بن علی در اواخر عمرش به قنبر فرمود: برو، ابن حنفیه را حاضر کن. وقتی ابن حنفیه را حاضر کرد، فرمود: ابن حنفیه! الآن سخنانی مطرح است که با این سخن ها مرده ها زنده می شوند؛ این سخنی است که انسان ها را زنده می کند و مناسب نیست که تو این ها را نشنوی! آنگاه فرمود: بکوشید که اوعیه علم و دانش باشید. اوعیه جمع و عاء است، «وعاء » یعنی ظرف. بکوشید جانتان ظرف دانش باشد. در دلتان دانش و علم راه پیدا کند. چیزهائی که سودمند نیست به دل راه ندهید. چیزهائی که سودمند و نافع است در دل جا بدهید. سعی کنید چیزی که نافع است یاد بگیرید و دل را ظرف علم قرار دهید.
و مصابیح الهدی؛ نه تنها اوعیه و ظرف های علم و دانش باشید، بلکه چراغ های هدایت باشید. عالم باشید که راه را ببینید، مصباح باشید که به دیگران راه نشان بدهید. هم راه را طی کنید، هم عده ای را به همراه ببرید. انسان عالم مؤمن هم راه خود را طی می کند، هم راه دیگران را نمی بندد؛ بلکه عده ای را به همراه می برد. انسان غیر عالم راه خود را نمی داند. انسان عالم غیر مؤمن راه را می داند اما راهزن است؛ راه را می بندد. حضرت فرمود: بکوشید که دلهایتان ظرف دانش باشد و چراغ هدایت. از جانتان علم و از دلتان نور به امت اسلامی افاضه می شود.
فرمود: به عالم شدن بسنده نکنید؛ از یک طرف عالم شدن، از طرف دیگر چراغ هدایت را فرا راه دیگران نصب کردن. بعد از اینکه این سلسله از سخنان حکیمانه حضرت تمام شد، درباره امامت و خلافت سخن گفت. فرمود: بعد از من حسین بن علی (ع) به مقام امامت و خلافت می رسد؛ این مقام مخصوص آن حضرت است. گرچه تو فرزند علی بن أبیطالبی، تو ابن حنفیه برادر مائی، اما این مقام ارثی نیست که مانند امور دنیائی هر فرزندی از پدرش ارث ببرد!
گفتاری از علامه سید محمدحسین طباطبائی/ مظلومیت امام حسن(ع) به قبر و مزارش نیست
نوشتاری از آیت الله صافی گلپایگانی / اسرار صلح امام حسن(ع)
گفتاری از مرحوم استاد مرتضی مطهری/ اگر امام حسن، صلح نمیکرد، آیا تاریخ او را ملامت میکرد؟
گفت وگو با دکتر سید محمد مهدی جعفری/ درباره صلح امام حسن(ع) و مخالفت یا موافقت امام حسین(ع)
گفت وگو با حجت الاسلام دکتر محسن الویری/ پایخ به یک شبهه درباره صلح امام حسن(ع)
یادداشتی از حجت الاسلام دکتر رسول جعفریان/ حکمت امام حسن مجتبی(ع) و گفتن کلمات حکیمانه
مقاله ای از حجت الاسلام مهدی پیشوایی/ چرا امام حسن(ع) با معاویه صلح کرد؟
/6262