به گزارش خبرآنلاین، «اعدام سرباز اسلوویک»، یک داستان مستند است که همکاری ارتش در تامین اسناد و مدارک معتبر به استناد این اثر، کمک شایانی کرده است. «اعدام سرباز اسلوویک»، یکی از نخستین رمانهایی است که از سوی انتشارات پیدایش به مخاطب بزرگسال ارائه شده و داستان این کتاب برگرفته از یک ماجرای واقعی است که در سال 1945 در آمریکا روی داده است.
این داستان، زندگی تنها سرباز آمریکایی را بازگو میکند که در زمان جنگ داخلی این کشور به جرم فرار از خدمت سربازی اعدام میشود. سرباز ادی دی اسلوویک، یکی از هزاران سرباز فراری است که در جنگ جهانی دوم در دادگاه نظامی محاکمه میشود. از این هزاران سرباز فراری، 49 نفر به اعدام محکوم میشوند اما تنها حکم اعدام اسلوویک به اجرا درمیآید.
بنابراین گزارش در بخشی از این داستان مستند و جذاب می خوانیم:
«بیستوپنج کیلومتر بالاتر از منطقه شاتو تیئری از لابهلای بیشهزار بِلو چیزی را دیدم که به خاطرش سفر کرده بودم: قبرستان امریکائی اوئازاِن در بخش فِران تاردنوئا: پرچم امریکا در آسمان کبود در اهتراز بود، درختان زیرفون و باغچههای گل سرخ و ردیفهای بلند و اریب صلیبهای سفید بر روی چمنزاری پرورشی، که از میان درختان دیده میشد، در مقابل دیدگانم بود. این قبرستانها که فقط پانزده تایش در فرانسه است_شش تا برای جنگ جهانی اول و نه تا برای جنگ جهانی دوم_ خدمت امریکا به روزگار ماست. ما امریکاییها، که در ارابههای جنگیِ هواییمان از روی زمین رد میشویم، شاید، این صلیبها را در خدمت امپریالیسمی به خودخواهی امپریالیسم روم میکاریم_ همانطور که عدهای بر این باورند، اما شاید هم آنها را در خدمت دغدغهای اصیل برای تمام بشریت بنا کرده باشیم.
با احترام مسیر میان قبرها را میپیمودم و از کنار نامهایی آشنا و تاریخ تولدهای زیادی میگذشتم، که یکی از آنها مزار جویس کیلمر بود. بعد به بنای یادبود بزرگ، نیمدایرهای، و ستونبندی شدهای رسیدم که بنای یادبود اصلی این 6012 قبر است.
بالای دیوار سنگی نیمدایرهای، با حروف پایه بلند این نوشته آمده است: اینها ایستادند و ثابت کردند که شرافت و آزادی پیروزخواهد شد و جهان طعم آزادی را خواهد چشید و وارث صلح خواهد بود.
هر دو سمت این بنای یادبود کلیسای کوچکی قرار دارد و بر دیوار یکی از این دو با حروفی طلایی رنگ حکاکی شده است: ایالات متحده این کلیسا را به پاسداشت فرزندانی که در جنگ جهانی کشته شدند بنا کرده است.
بین دوکلیسا، در مرکز بنای یادبود، محرابی از مرمر زرد قرار دارد و از این سر تا آن سر به دو زبان انگلیسی و فرانسوی فاخری نوشته شده است: آنها در خوابی مقدس آرمیدهاند.
اما من آمدهام قبر خاصی را ببینم و با کمال تاسف فهمیدم که نمیتوانم آن را در یکی از چهار قطعة اصلی A، B، C، و D قبرستان بیابم. قبری که در جستجوی آن هستم در قطعه E بود_ یک قطعه «ویژه». برای دیدن این قبر باید از قبرستان خارج شوم، از راهی هموار به خانه سرایداری بروم، و مدرکی معتبر را_ که در واشنگتن، پیشاپیش، آماده کرده بودم- به او نشان بدهم.
سرایدار شگفتزده میشود: قطعه E یک راز است. پیادهرویی منتهی به این قطعه وجود ندارد و پشت خانه سرایدار، با مهارت، در درختستانی انبوه پنهان و محصور شده است. زمینی مستطیلشکل، مسطح، و پوشیده از چمن به طول 30 و عرض 15 متر: نه بنای یادبودی، نه کتیبهای و نه حتی نامی. یک صلیب مرمر کوچک و ساده برای چهار ردیف قبر وجود دارد و در هر ردیف 24 قبر، از شمارة 1 تا 96. شمارهها، در هر قبر، روی تخته سنگهای سفید مرمر 10 در 15 سانتیمتر هستند که در چمن نصب و همسطح شدهاند؛ شمارهها به رنگ سیاه حک شدهاند.
چرا؟ به سبب آنکه ایالات متحده شرمسارِ قطعه E است. هیچیک از سپاسهای نگاشته شده بر روی بناهای یادبود در قبرستان مرکزی به قبور این قطعه تقدیم نشده است. اینجا مدفن 96 سرباز امریکایی است که در خلال جنگ جهانی دوم در جبهۀ جنگ اروپا اعدام شدهاند.
ایالات متحده 95 نفر از این 96 مجرم را بهسبب جرایم خشونتآمیزِ متعارف به دار مجازات آویخته است: جرمهایی نظیر قتل و تجاوز جنسی به غیر نظامیانِ بیدفاع. من آمدهام اینجا تا قبر مجرم غیر متعارف را ببینم: کسی که نه قاتل است و نه متجاوز جنسی. کارتی که همراه دارم میگوید او در ردیف 3، قبر شمارۀ 65 آرمیده است:
سرباز ادی دی. اسلوویک 36896415
دیترویت، میشیگان، 18 فوریة 1920- 31 ژانویة 1945
سر قبرش ایستادم. قبر فرومایه یک تفنگدار امریکایی... یک پسر کاتولیک لهستانی که از هَمترمیک به جبهه فرا خوانده میشود: گروهان جِی، هنگ پیاده صدونهم، لشگر بیستوهشتم -«شاهکلید» یا «سطل خونیِ» قدیم- گارد ملی پنسیلوانیا.
"اسلوویک بچه خوبی بود... هر کاری بهاش میگفتم، انجام میداد... موهایش حنایی، چشمهایش آبی، وزنش شصتوچهار و قدش یک متروشصت سانتیمتر بود."
"البته که یادم میآید... سرباز منظمی بود."
با پیدا کردن آن قبر، سفر طولانی من به پایان میرسد. من اسلوویک را، تا وقتی زنده بود، ندیدم، اما یک قاره را پیمودم تا با آنهایی که او را میشناختند گفتوگو کنم: مادرش، که 17سال از 25 سال _18 روز کم- عمر او را به یاد دارد؛ همسرش، که دو سال با او زندگی کرده؛ یک کشیش کاتولیک که به مدت 2 ساعت از او شناخت دارد و آخرین آیینهای دینی را برای او به جای آورده، ژنرالی پنج ستاره با نام آیزنهاور که شخصا حکم مرگ او را امضا می کند؛ یک کشیش کلیسای پرسبیتری که شاهد مرگ اوست و تعدادی امریکایی دیگر شامل دکترها، فروشندهها، یک روانپزشک، حقوقدانها، یک مشروبفروش، یک کارگر راهآهن، دو دندانپزشک، یک چشمپزشک، دو ژنرال، کشاورزها، یک پاسبان_همه آنهایی که زندگیشان برای مدت کوتاهی به زندگی بداقبالِ سرباز اسلوویک گره خورده بود.
حالا، من اینجا بالا سر قبر او احساس میکنم ادی اسلوویک را بهتر از دیگرانی میشناسم که باید او را میشناختند... بهتر از مادر و همسرش... حتی بهتر از وقتی که اگر زنده میبود میدیدیمش. فقط پس از مرگ است که میتوانی بخشهای ارزشمند زندگی را کنار هم بگذاری و بر روی آنها تامل کنی تا بتوانی کسی را بشناسی. نمیشود کسی را از روی نام و شمارۀ شناسنامهاش شناخت، نیز از سوء پیشینهاش، نه حتی از چپیدن با او در یک سنگر انفرادی در تاریکی شب، و نه حتی از شنیدن آخرین اعترافاتش. به آسانی نمیتوان در جریان روح انسانی قرار گرفت. چرا که انسان سگ نیست، حتی سادهترین انسانها شخصیت پیچیدهای دارند... پس باید تلاش کنی تا بتوانی او را بشناسی.
ایالات متحده سرباز اسلوویک را، به دلیل اجتناب از انجام وظیفه سربازی با تفنگ و سرنیزه، میکُشد؛ به دلیل شانه خالی کردن از انجام وظیفه خطرناک جنگیدن با دشمن؛ و از سال 1864 او تنها امریکایی است که به دلیل چنین جرمی اعدام میشود.
تمایز او فراتر از مسائل نظامی است: در «دوران معاصر» او تنها سرباز یا شهروند امریکایی است که به جرم قصور خدمت... به دلیل سستی.... به دلیل سر باز زدن از انجام وظیفه محوله به مرگ محکوم میشود.
آنها می گویند: [سربازاسلوویک] مستقیما اقتدار [ایالات متحده] را به چالش کشیده است، و نظم آینده به پاسخ قاطع به این چالش بستگی دارد. اگر مجازات اعدام، تاکنون، هیچگاه برای فرار از خدمت صادر نمیشده است، درمورد این پرونده باید صادرشود، نه به منزلة یک اقدام تنبیهی و مجازات، بلکه برای حفظ نظمی که به تنهایی میتواند ارتشی را در برابر دشمن پیروز گرداند.
و در صبح یکی ازروزهای ژانویه سال 1945، در 35 سانتیمتر برفی که بر روی کوههای ووژ نشسته، به دستور کسی که هماکنون رئیسجمهور ایالات متحده است، سرباز اسلوویک را میآورند و به یک تیرک میبندند...بنابراین سرباز ادی دی. اسلوویک جایگاهی برجسته در سالنامه آزادی مییابد: در عصر فروید او یگانه امریکایی بزدل و اصیلی است که محاکمه و واقعا اعدام میشود.»
«اعدام سرباز اسلوویک»، نوشته ویلیام بردفورد هیوئی با ترجمه مسعود امیرخانی با قیمت 15هزار تومان منتشر شده است.
6060