اختتامیهی جشنواره اخیر جام جم خیلی طول کشید. یادم هست خودم رفته بودم جشن انجمن منتقدان سینمایی و وقتی برگشتم خانه، هنوز ادامه داشت پخش زندهاش؛ آن قدر طول کشیده بود که تصور کردم این وسط، مهمانها را ردهبندی کردهاند برای صرف شام تا مجلس خالی نشود اما به نظرم حوالی ساعت12 و پنج دقیقه بود[قرار بود ساعت 12، پخش زنده فوتبال باشد] که مجری مجلس اعلام کرد که مهمانها میتوانند برای حضور در ضیافت شام تشریف ببرند و چون بخش قابل ملاحظهای از حاضران، سن و سالدار بودند، به این نتیجه رسیدم که احتمالاً یک اتاق اورژانس هم برای اُفت قند خونشان در نظر گرفته شده؛ همهی این زمان طولانی صرف این شده بود که مجری از هر کس که در مجلس بود دعوت کند که برود روی صحنه و یادگاری بگیرد از ریاست صدا و سیما ؛ خُب البته نه همهی اهل مجلس! وقتی که به تازگی مصاحبهی غلامرضا صادقی را خواندم [که آنونسهای این جشنواره را هم خوانده بود و تا ساعت 11 هم با منوچهر اسماعیلی در مجلس مانده بودند اما از یادگاری برای دوبلورهای سازمان خبری نشده بود و رفته بودند] فهمیدم که دوبله در تلویزیون ایران، کمکم دارد نقش الیور تویست را بازی میکند. یادتان که هست در فیلم دیوید لین، کاسهاش را در یتیمخانه میبُرد جلوی آقای بامبل و میگفت:«یک کاسهی دیگه آش لطفاً!» و ما نمای نزدیک اولیای یتیمخانه را داشتیم که داد میزدند:«چی؟! یه کاسه دیگه؟!» دوبله در این مملکت احترام دارد. سابقه دارد.دوبلهی ایران در دنیا جایگاه دارد. کاری نداریم به کیفیت دوبلههای تلویزیون ایران، که گاه فاجعهبار است به دلیل فشار کار زیاد و نسخههای پردهای ِ خریداری شده از کنار خیابان و البته امر و نهیهای اداری برای هنرمندان دوبلور که حتی شامل حوزههای تخصصی کارشان هم میشود. دوبلورهای تلویزیون ایران ثابت کردهاند هر وقت که نسخهی خوبی در دسترس بوده و صداگذاری و صداسازی، باکیفیت بوده و غیرحرفهایهای دارای میز مدیریتی، دخالت نکردهاند، نتیجهی کار به یادماندنی شده. صادقی چیزهای دیگری هم گفته. گفته که سازمان، یک ماهیست پول ناهار روزی 2000 تومان دوبلورها را هم قطع کرده و اینکه دوبلورها، پول چایشان را هم خودشان میدهند. آقای ضرغامی! دوبله، لااقل در ایران و ایتالیا، یک هنر است.کار هر کسی نیست.باور بفرمایید اگر هر کسی میتوانست منوچهر اسماعیلی، بهرام زند و چنگیز جلیلوند شود، بنده و شما هم حالا دوبلور بودیم.