فیلمهای متفاوت و به تعبیر سازندگان آنها، روشنفکری، که تاکنون در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدهاند، یک ویژگی مشترک دارند: صداقت در نمایش بیاصالتی.
این فیلمها به شکل عمیقی مشت سازندگانشان را پیش مخاطبان باز میکنند و به شکل فاخری به اطلاع عموم میرسانند در پشت این تصاویر متحرک که به شکل ملالآوری در حال عبورند، کاسبان صادقی نشستهاند که در بازار جورکردن سرمایه و ردیفکردن وام زیر سایهبان سینمای متفاوت نشستهاند و رزق خود را میبرند.
تا جان گرفتن این اسراف هنری که پرده سینما را با هیئت ناموزون خود پر کرده، حسابهایی خالی و ارقامی منتقل شده تا بینانی به نان و بینامی به نام برسد. سینمای متفاوتی که امروز در لفافه «آثار فاخر» از خودنمایی کارش به فخرفروشی رسیده، تنها در میزان افسردگی در محتوا و نخنمایی در فرم با تولیدات سینمای تجاری تفاوت دارد، وگرنه در ریاکاری و تزویر دست همه کاسبان راسته سینمای«پرفروش» را از پشت بسته است.
وقتی نگرش کالا محور و عافیتطلب با ضرب نمای بلند و زور ملال، تأیید صاحب سرمایه سرگردان را میگیرد تا میلیون میلیون صورتحساب برای تأمین هزینه لانگشاتهای ولنگار و دستمزد بازیگران بیکار ترتیب دهد و بعد، پس از اولین و آخرین نمایش در جشنواره، چشمدرچشم منتقدان حیرتزده، این بیهنری تابان و بیحرمتی درخشان را دسترنج غواصی در اعماق اقیانوس هنر قالب کند، آدمی دچار این احساس میشود که در مراسم گردنزنی سینمای متفاوت نشسته. صحبت در اصالتِ فراموششده و فرهیختگی از دسترفته است وگرنه هیچ سینمایینویسی نمیتواند مصدر این بریزوبپاشهای بیتوجیه را به مقام پاسخ و مسند چالش بکشاند.
سینمای متفاوت، از زندگی متفاوت هنرمند به دست میآید. از نگرش متفاوت به جهان. از مواجهه درونی و عمیق با واقعیت. از جوشش اصیل فرم از بستر هویت بومی. سینمای متفاوت در تعریف و تفسیر هستی، تفاوت ایجاد میکند. ذاتش و جانش با نبوغ و جنون نسبت دارد. هنرمند متفاوت عصیان میکند تا در برابر تعریف رایج از زندگی خلل ایجاد کند.
چرا راه دور برویم؛ فیلم «یک اتفاق ساده» مگر با سرمایه و نگاتیو یک فیلم کوتاه ساخته نشد؟ مگر کارگردان آن همانگونه پرملال زندگی نکرد که در فیلمهایش بود؟ مگر تا آخرین روزهای بودنش دست از چخوف برداشت و مگر امروز در پس گذشت اینهمه سال، در ابهت آن آثار مشکل و در بداعت آن فیلمهای سخت، تردیدی راه یافته است؟ نکته مفقوده همینجاست که برای تفاوت، اصالت لازم است و بس. این فاخرنمایان فخرفروش، بطالت معنای تفاوتاند و بس.
پینوشت: این یادداشت تا روز پنجم جشنواره و تا قبل از دیدن فیلم «صداها» نوشته شده است.