سخنان امروز رئیس جمهور روحانی در دانشگاه و دعوتشان از دانشگاهیان برای ورود به برخی مباحث مهم و ملی بازتاب‌های گوناگونی داشت. در این یادداشت کوتاه اشاره ای کرد‌ه‌ام به فضایی که سبب شد تا اهل دانشگاه و معرفت کنج عزلت اختیار کرده و صم و بکم بنشیند و عافیت اندیش شوند.

هر کسی می‌داند که مسئله هسته‌ای پروژه‌ای ملی است و چگونگی اداره و به سرمنزل مقصودرساندن آن عزم واراده و البته حضوری ملی را می‌طلبد. این که رئیس جمهور در سخنان امروز خود از دانشگاهیان دعوت کرد تا وارد چنین میدانی شوند ،از همین زاویه قابل ارزیابی است.
اما ورود دانشگاهیان به چنین میدانی با برخی پیش‌شرط‌ها توام است که برخی از همان منتقدان چنین حضوری را بر‌نمی‌تابند.
بسیاری از اهل فکر و قلم همانند نگارنده معتقدند که تمامی منتقدان کم‌سواد نیستند و به گمانم باید از این سخن رئیس جمهور به اغماض گذشت و آن را زیاد جدی نگرفت،اما همین گروه از اهل قلم و فرهنگ و دانشگاه در این مسئله تردیدی ندارند که برخی از منتقدان کنونی دولت در امنیتی کردن فضا و شجاعت ستانی از منتقدان استادند. حداقل ماجرا این است که رئیس جمهور منتقدان را خائن و مزدور بیگانگان لقب نداد ، کاری که برخی از منتقدان با آنهایی که از نظر فکری همسویشان نیستند چنین می کنندو مثل نقل و نبات این واژه‌ها را برایشان به کار می برند.


در این سال‌ها هر گاه نغمه مخالفی در عرصه نظر از سوی چهره‌های دانشگاهی در حوزه عمومی بروز و ظهور یافت همین جماعت به قول یکی از دوستان ،«خود ارزشی‌پندار» ،به آن فرد یا چهره‌ دانشگاهی ،چنان هجمه‌ای وارد کردند که طرف را از هست و نیست ساقط کردند. نگاهی به فهرست استادان حوزه علوم انسانی و کوچ خیل عظیمی از آنها به خارج از ایران، بیکار شدن و اخراج آنها از دانشگاه نمونه‌آی از برنامه‌های این گروه اندک‌شمار محتسب‌مزاج است که متاسفانه خود را زیر چتر نظام و اسلام گرفته و تیر از کمان های کین به هر سو می‌کشند.نهیب‌های مهیب می‌کشند و کسی را یارای مقابله با لهیب‌صفتی آنها نیست.


مهمترین رکن حضور و بحث و فحص درباره یک موضوعی برقراری امنیت برای طرفین مذاکره است. هنوز یادمان نرفته است که در سال‌های نه چندان دور بر سر مسئله‌ای خواسته‌ شد که باب مناظره‌آی در تلویزیون باز شود. هواداران این سو که باید آنها را به درستی امنیت‌ستان نام نهاد مدام بر طبل مناظره می‌‌کوبیدند و هل من مبارز می‌طلبیند که چرا فلانی گام در وادی مناظره نمی‌نهد. سخن طرف مقابل منطقی و مدبرانه بود. من چگونه وارد مناظره‌ای شوم که مشخص نیست جان من بعد از مناظره به سلامت خواهد بود و یا نه؟همان حکایت معروف آزادی بیان و امنیت جانی و مالی داشتن بعد از آزادی بیان. این بی اعتمادی است که چنگ برجان اهل دانشگاه انداخته و دلیرصفتی را از آنها ستانده است.
اما جماعت دانشگاهی و اهل فرهنگ حکایتشان همانند حکایت مارگزیده و ریسمان سیاه و سفید است. وقتی می‌بینند که رئیس‌جمهور اسبق این کشور،که خود چهره‌ای دانشگاهی است،‌هر روز بارانی از تهمت و افترا بر او بارانیده می‌شود و کسی و نهادی پی‌گیر آن نیست چگونه جرات کند و خود را وارد فضایی نماید و در برابر کسانی قرار دهد که با یک تهدید می‌توانند او را از هست و نیست ساقط کنند. برخی از همین چهره‌های دانشگاهی به زندان افتادند که نمونه اش را با خواندن یادداشت زیر می توانید دریابید.چهره‌ای که مدرک دکتری علوم سیاسی خود را از دانشگاه تهران با نمره و پایان‌نامه‌ای عالی گذراند و یکی از برجسته‌ترین کارشناسان خاورمیانه به شمار می‌رود.او اکنون نه تنها نمی‌تواند در دانشگاهی که درس خوانده و مدرک گرفته تدریس کند ، بلکه حتی قلم هم نمی‌تواند بزند و چند ماهی است که با گشایشی که در فضای کشور ایجاد شده از زندان به در آمده و به گوشه منزل خویش تبعید شده است که متاسفانه اخیرا شنیدم ایشان هم دوباره به زندان برگشت داده شده اند که واقعا باید بر چنین اجحافی تاسف خورد.

هنوز ممنوع‌ القلم داریم آقای رئیس جمهور


اگر این امنیت فراهم شود که خوشبختانه بارقه‌های آن به چشم می‌آید و امید می رود دولت آقای روحانی بتواند امنیت ستانان از حوزه فرهنگ را به حاشیه براند و عقل و تدبیر و حجت معنوی را برقرار و رگ‌گردن‌های قوی را برکنار کند، به قطع و یقین حوزه عمومی در دانشگاه این ظرفیت را دارد که امنیتی‌ترین مسائل کشور را در فضایی کارشناسانه و بی‌شعار و هیاهو مطرح سازد و میوه آن را تقدیم فضای فرهنگی و سیاسی جامعه کند. این گونه می‌توان امیدوار بود که نهال درخت معرفت به بار بنشیند و کوته‌آستینان این عرصه بیش از این درازدستی نکنند.

مرتبط با متن:

در چند روز گذشته دو مطلب ،یکی درباره فضای سیاسی ایران و مناسبات سیاست خارجی و دیگری پیشنهادی درباره افق پیش‌روی انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای خواندم از دو چهره دانشگاهی . اولی در همین سایت خبرآنلاین از دکتر موسویان که روزی به او تهمت جاسوسی زدند و بنده خدا به ناچار ترک دیار کرد و به خارج از ایران رفت و اکنون که فضا قدری آرام شده به موطن بازگشته است. دومی از دو چهره دانشگاهی در دانشگاه‌های آمریکا( یکی ایرانی،دکتر عباس میلانی از ایران که استاد علوم سیاسی دانشگاه استنفورد آمریکاست و دیگری زیگفرید هکر که ترجمه مقاله آن را در سایت معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد می‌توانید ببینید)


عنوان مقاله  به فارسی این است یک برنامه‌ انرژی هسته‌ای سودمند به حال مردم ایران و آنهایی هم که علاقه مند به خواندن متن اصلی اند می توانند آن را در اینجا بخوانند.

A nuclear energy program that benefits the Iranian people


دراین مقاله نویسندگان برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای کشورهای مختلف از هند و پاکستان گرفته تا کره جنوبی و ژاپن وکره شمالی را مورد بررسی قرار دادند و در نهایت به این جمع‌بندی رسیدند که آن برنامه‌ صلح‌آمیزی می‌تواند امنیت و آرامش را برای کشور و مردم ایران به ارمغان آورد که مدلی شبیه مدل کره‌جنوبی و ژاپن داشته باشد. به خصوص کره جنوبی که خاکش به اندازه یک استان ایران نیست اما اقتصادش در زمره اقتصادهای پر رونق دنیاست و تمامی ما ایرانیان نیز محصولات آنها از لوازم خانگی تا خودرو و دیگر مایحتاج را استفاده می‌کنیم.


مطلب دوم گفت وگوی سایت خبرآنلاین با دکتر موسویان است که چند سالی در دانشگاه پرینستون‌آمریکا تدریس می‌کرد. ایشان در این گفت وگو بر سیاست تنش‌زدایی منطقه‌ای و نزدیک شدن سریع‌تر ایران به عربستان( تا زمانی که ملک عبدالله زنده‌ است) تاکید کرده و معتقد است که ایران با این کار می‌تواند گام در وادی همکاری‌های منطقه‌ای بگذارد و با توجه به اینکه نفت خاورمیانه در سال‌های آتی اولویت خود را برای‌ آمریکا ( به دلیل آنکه آمریکا تا سال 2017 به دلیل سرمایه‌گذاری که روی تولید نفت در داخل خاکش از یک سو و حرکت به سمت استفاده از انرژی‌های پاک انجام داد،نیازی به واردات نفت نخواهد داشت)از دست خواهد داد، ایران می‌ِتواند و این زمان بهترین فرصت است که خود را به عنوان یک کشور استراتژیک صلح‌طلب به همسایگان و جهانیان بشناساند.
پیشنهاد می‌کنم هر دوی این مطالب را بخوانید که از بافت و ساختی علمی و بی حب و بغض وتنها از منظر توجه به منافع ملی نوشته شده است.

 

منبع: وبلاگ