کمال تبریزی که امسال با فیلم «طبقه حساس» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد می‌گوید که این فیلم یک شوخی درباره مرگ است.

سمیه علیپور: اکران نشدن فیلم‌های «پاداش» و «خیابان‌های آرام» کمال تبریزی را از فیلمسازی دور نکرده و همین طور نیمه رها شدن اکران «مارمولک» و توقیف «پاداش» هم او را از شوخی با موضوعات حساسیت برانگیز باز نداشته است. کمال تبریزی با چهاردهمین فیلم سینمایی‌اش به جشنواره سی و دوم آمده و خودش حضور در فضای جشنواره‌ای که فیلمسازان هم‌نسلش، پیشکسوتان و جوانان در آن آثاری دارند، ارزشمند و جذاب می‌داند.

در روزهایی که تبریزی هیجان نخسین نمایش‌های فیلمشش و مواجهه با تماشاگر را به همراه دارد و همین طور جشنواره شاهد نمایش آثار گروه‌های مختلف سینماگران بوده، گفت‌و‌گویی با کمال تبریزی در کاخ جشنواره فرصتی بود تا او از واکنش‌ها نسبت به فیلمش، نگاه طنز در آثارش و فیلمسازی با پشتوانه مخاطب سخت بگوید.

دلیل اینکه «طبقه حساس» برای نمایش در جشنواره دیر آماده شد چه بود؟

ترافیک عجیب غریبی برای آماده کردن فیلم‌های جشنواره در دو لابراتوار موجود بود. به دلیل شلوغی بیش از حد کار ما همین طور عقب می‌افتاد. بیشترین زمان را تصحیح رنگ و صداگذاری از ما گرفت. علاوه بر این‌ها تروکاژهای زیادی داشتیم که آن‌ها مزید برعلت شدند و زمان زیادی گرفتند. «طبقه حساس» کار ساده‌ای نبود و به همین دلیل مراحل پس از فیلمبرداری آن زمان کافی نیاز داشت.

گویا برای سکانس‌های قبر برخی از این تروکاژها نیاز بوده؟

به طور مشخص نه، اما کلا فیلم یک شوخی درباره مرگ است؛ اینکه اگر یک مرد همسرش را از دست بدهد ممکن است دچار چه حس‌ها و توهماتی بشود. البته این حس‌ها و توهمات ناشی از شخصیت خود این فرد است. فکر می‌کردم فیلم به دلیل متفاوت و تازه بودنش در شوخی‌ها شاید برای مخاطب کمی مسئله ایجاد کند، اما خوشبختانه وقتی در اولین نمایش فیلم در سینما جوان با مخاطب فیلم را تماشا کردم خیالم از این نظر راحت شد که تماشاگر به خوبی توانسته موضوع را دریابد.

همه شوخی‌ها را مخاطب دریافت کرده بود؟

خیلی، خیلی زیاد. جاهایی که انتظار نداشتم سالن از خنده پر می‌شد و این نشان می‌داد که تا چه حد کار توانسته به تماشاگر نزدیک شود.

شما «پاداش» را هم در کارنامه دارید که توقیف شده؛ کسانی که فیلم را دیده‌اند، شوخی‌هایش را بامزده و خنده‌دار دانسته‌اند و اتفاقا فیلم به دیلل همین شوخی‌ها نتوانسته به نمایش عمومی درآید، در مورد «طبقه حساس» این نگرانی را ندارید؟

امیدوارم که این طور نشود. امید من به این است که بعد از نمایش فیلم در جشنواره، مدیران سینمایی خواستار کوتاه کردن کار و یا حذف شوخی‌هایی نشوند. البته نکته‌ای مهم در فیلم وجود دارد. در کنار اینکه برخی مسائل در فیلم نقد می‌شود، همه چیز در پایان کار توضیح داده می‌شود و این توضیح کاملا منطقی است. فیلم پایان دلچسبی دارد و هر سوء تفاهمی که ممکن است در طول کار به وجود آید در پایان برطرف می‌شود، بنابراین امیدوارم اشکال ممیزی بر «طبقه حساس» وارد نشود.

گفتید در این فیلم با شوخی‌های تازه‌ای مواجه هستیم، همانطور که در «لیلی با من است» برای اولین بار در سینما با جنگ شوخی شد و در «مارمولک» با روحانیون. این وسوسه برای شوخی‌های جدید از کجا می‌آید؟

اگر شما نگاهی طنز به اطراف داشته باشید، وقتی در مورد یک موضوع جدی هم کار می‌کنید، این نگاه طنز نمود و بروز می‌کند. خود من علاقه‌ای خاص به لحن طنز دارم. تصور می‌کنم حرفی که قرار است در یک فیلم مطرح شود اگر در قالب طنز بیان شود، خیلی دلنشین‌تر و موثرتر است تا در قالبی جدی و همراه با شعار. در لفافه شیرین می‌توانید دارویی را که عمیق‌تر و تاثیرگذاتر است تجویز کنید.

دردسر بیشتری هم دارد...

یک مقدار دردسر بیشتری دارد. خطوط قرمزی وجود دارد که به هر حال باید آن‌ها را در نظر گرفت و همین مراعات کردن هم کار را جذاب می‌کند.

شما چون فیلمساز معتمدی هستید، می‌توانید تا این حد به خط قرمزها نزدیک شوید؟

خیلی وقت است که اعتماد نسبت به من سلب شده و در آن گروه دوستانم که از ابتدای انقلاب با هم بودیم، به تدریج من تافته جدا بافته شدم... خیلی به این موضوع مربوط نمی‌شود. اگر شما بتوانید با مخاطب ارتباط برقرار کنید، بالاخره شرایط بهتری برای فیلمسازی‌تان به وجود می‌آید. هر چقدر این میزان جذب مخاطب کمتر می‌شود، شما نیاز بیشتری به امکانات دولتی و سفارش‌ها و حمایت‌ها پیدا می‌کنید.

در پس این گفته این است که شما با پشتوانه مردم پیش می‌روید؟

بله مانند سینما صنعت. سینما، صنعتی است اگر به لحاظ اقتصادی بتواند بازگشت سرمایه داشته باشد که این در گرو ارتباط با مخاطب است، آنگاه سینماگر می‌تواند بدون تکیه به ارگان‌های دولتی کارش را انجام دهد. البته برخی موضوعات هم وجود دارد که به آن موضوع فاخر می‌گویند و عملا بدون حمایت دولت نمی‌توان آن فیلم‌ها را ساخت. حداقل در این چهار سال فعلی امیدوارم بتوانیم کارهایی از این دست انجام دهیم. باید تلاش کنیم بودجه‌هایی که از دولت می‌گیریم، هدر ندهیم؛ بودجه‌هایی که تقریبا تمامی فیلمسازان از چپ و راست و بالا و پایین می‌گیرند. باید به عنوان بیت‌المالی که نباید هدر رود و در جوی ریخته شود و اسراف شود به آن نگاه شود. وقتی بحث بودجه دولتی می‌شود معمولا نگاه‌ها به این ترتیب است که فیلمی بسازیم و حالا اینکه مردم آن را ببینند یا نه مهم نیست. به نظر من وقتی پولی از دولت بیاید، متعلق به مردم است و وقتی هم از سوی سرمایه‌گذار شخصی باشد، همین وضعیت را دارد. همه ما در سرمایه‌های این مملکت سهیم و شریک هستیم. بنابراین مهمترین مسئله این است که شما فیلم خوب بسازید، چه با سرمایه دولتی و چه با سرمایه شخصی. وقتی شما فیلم خوب بسازید، همه به دنبالتان می‌آیند.

آقای تبریزی، خیلی از دوستانی که این روزها داعیه‌دار آزاداندیشی و باز بودن فضای فیلم‌ها هستند، روزی خودشان خط قرمز تعیین می‌کردند و یا به آن خطوط قرمز باور داشتند و اصلا شوخی با آن‌ها را تاب نمی‌آوردند. شما هیچ‌گاه این طور بودید؟ طرفدار ممیزی بودید؟

نه هیچ وقت. فیلم‌های من را نگاه کنید، همه این کارها در زمان خودش به نوعی نزدیک خط قرمز بوده‌اند. خیلی‌ها هم به من توصیه می‌کنند در این لبه باریک خط قرمز حرکت نکن، اما پاسخ من این است که وقتی شما از این خطوط فاصله می‌گیرید، دیگر یک کار معمولی انجام داده‌اید. باید سعی کنید این دایره بسته مضمون را بازتر کنید و شعاش را گسترش دهید تا بتوانید واقعیت‌ها را بیان کنید. اگر این رویه وجود نداشته باشد، این دایره تا حدی بسته می‌شود که دیگر هیچ چیز نمی‌توان گفت. به عنوان مثال به خاطر دارم در دوران جنگ وقتی می‌خواستیم به موضوع دفاع مقدس بپردازیم، در مور اغلب ایده‌هایمان می‌گفتند چون الان جنگ در جریان است، به این موضوعات نپردازید و بعد از جنگ سراغ این داستان‌ها بروید. جنگ تمام شد و اصلا دیگر نمی‌توان به آن ایده‌ها پرداخت.

«مارمولک» از جشنواره فجر خیری ندید، تصور می‌کنید این فیلم چه وضعیتی داشته باشد؟

اتفاقا «مارمولک» از جشنواره خیر خیلی زیادی دید...

به جایزه مردمی اشاره می‌کنید؟

همان جایزه مردمی و دیده شدن فیلم از سوی مردم. این‌ها در جریان جشنواره فجر اتفاق افتاد. برای اولین بار «طبقه حساس» را در همین روزها با مردم دیدم.  بعد از اضطرابی که داشتم، استقبال مردم آرامم کرد و فهمیدم که مردم فیلم را دوست دارند و تا پایانش با آن همراهی می‌کنند. در جشنواره‌ها و البته نه فقط جشنواره ما بلکه در تمامی جشنواره‌های جهانی، آنقدر ملاحظات وجود دارد که دبیر جشنواره مجبور است به آن وفادار باشد. به همین دلیل است که به جایزه گرفتن خیلی اهمیت نمی‌دهم و به دیگران هم می‌گویم همین رویکرد را داشته باشند. اصلا مهم نیست که جایزه‌ها را چطور تقسیم می‌کنند، مهم این است که وقتی در چنین شرایطی فیلم تو اکران می‌شود، مردم زیر برف می‌آیند و می‌ایستند تا بلیت فیلم را بگیرند، این بزرگترین جایزه است.

در کنار درویش و حاتمی‌کیا و مهرجویی و کیمیایی و خانم بنی‌اعتماد و دیگر فیلمسازان مطرح و البته کارگردانان جوان ایستاده‌اید و باید رقابت کنید، این چه حس و حالی دارد؟

در این جشنواره ما و نسل قبل از ما در کنار هم ایستاده‌ایم و فیلم‌های همدیگر را تماشا می‌کنیم. گاه فهم مشترکی در فیلم‌های یک نسل دیده می‌شود که بسیار جذاب است. من وقتی جوان بودم فیلم‌های آقای مهرجویی را می‌دیدم و یا مستندهای خانم بنی‌اعتماد را تماشا می‌کردم. حالا اینکه همکار شدیم اتفاق خوبی است. این تعداد از فیلمسازان نسل‌های مختلف برای اولین بار در یک جشنواره کنار هم ایستاده‌اند و این تصویر جذابی است.

57243

منبع: خبرآنلاین