اوایل انقلاب است؛کمال تبریزی به عنوان یک انقلابی، در جمع دانشجویان خط امام که سفارت آمریکا را به تصرف درآوردند، حاضر است و در دهه شصت، وارد حوزه فیلمسازی می‌شود و اولین فعالیت مهم سینمایی‌اش، حضور در پروژه ساخت«هویت» [نخستین فیلمی که با آن «ابراهیم حاتمی‌کیا» را می‌شناسیم] به عنوان ناظر کیفی و مشاور کارگردان است در 1365.

بعد اولین پروژه مستقل‌اش، یکی از مهم‌ترین فیلم‌های ژانر دفاع مقدس است:«عبور» که آن را در 1367 می‌سازد. فیلمی بسیار تأثیرگذار که حتی اکنون، بعد از گذشت این همه سال، ذره‌ای غبار زمان بر آن ننشسته و انگار که در سال 92 ساخته شده و همچنان سرشار پیشنهاد برای این ژانر بومی‌ست. کمال تبریزی، یک ویژگی مشترک با ویتوریو دسیکا، کارگردان بزرگ نئورئالیسم دارد، هر دو با فیلم‌هایی تأثیرگذار و البته جدی شروع کردند[«دزد دوچرخه» دسیکا که یادتان هست!] و فوراً به حوزه کمدی قدم گذاشتند.

تبریزی در 1374 با «لیلی با من است» نخستین فیلم کمدی ژانر دفاع مقدس را می‌سازد و این فیلم بدل به یکی مهم‌ترین آثار دفاع مقدس می‌شود. جسارت تبریزی در ورود به حوزه‌ای که هرگز کسی تصور نمی‌کرد بشود در آن کمدی ساخت، راه را برای باقی فیلمسازان باز می‌کند. بازی شگفت‌انگیز پرویز پرستویی در این فیلم، آغازی برای موفقیت‌های بعدی او در سینمای ایران است.

مهر مادری،شیدا، به آسمان نگاه کن و فرش باد، گرچه نام او را به عنوان فیلمسازی که مخاطب و سینما را به موازات هم می‌شناسد،در فضای حرفه‌ای سینمای ایران به ثبت می‌رساند اما «مارمولک» است که موفقیت حیرت‌انگیزش در گیشه، به همراه بازی فراموش نشدنی پرویز پرستویی، از کمال تبریزی یک کارگردان سوپراستار می‌سازد. الگوبرداری داستان فیلم از فیلم مشهور «ما فرشته نیستیم» نیل جردن با بازی رابرت دنیرو و شون پن البته باب مجادله را بر سر اصالت این اثر باز نگه می‌دارد تا در جشنواره فجر 92، بازیگری که با حضور در «طبقه حساس» تبریزی، جایزه نقش اول مرد را به دست می‌آورد[رضا عطاران] در یکی از صحنه‌های «رد کارپت» [فیلمی به کارگردانی خودش]به آن اشاره کند!

یک تکه نان،همیشه پای یک زن در میان است،پاداش،دونده زمین ،خیابان‌های آرام و در نهایت طبقه حساس فیلم‌های بعدی او هستند که « همیشه پای یک زن در میان است» دوباره اسم کمال تبریزی را به عنوان فیلمسازی محبوب که نبض مخاطب را در دست دارد، سرِ زبان‌ها می‌اندازد. او همزمان در تلویزیون هم مشغول سریال‌سازی‌ست که دو سریال «شهریار» و «دوران سرکشی»‌اش [که هیچ کدام هم کمدی نیستند] بدل به مجموعه‌های محبوب دهه هشتاد می‌شوند؛ البته «سرزمین کهن» به دلایلی مشخص و نامشخص، مورد اعتراض قومی قرار میگیرد و تلویزیون هم طبق رویه رایج خود[که هنگام محبوبیت یک مجموعه، همیشه مدیران «مسئول» هستند و هنگام نامحبوب بودن، همیشه «فیلمساز»] تبریزی را قربانی میکند!

تبریزی را در این سال‌ها به عنوان فیلمسازی پرکار می‌شناسیم که متناسب با استعداد خود، آثاری ماندگار خلق نکرده اما مخاطبان حرفه‌ای خود را هم مثل خیلی از فیلمسازانی که نقطه‌ای بر دوران کاری خود نهاده‌اند، ناامید نمی‌کند. او همیشه مخاطب حرفه‌ای را امیدوار نگه می‌دارد که یک روزی[که چندان هم دور نیست] آن کمدی ماندگارش را خلق کند.حالا همه بگویید آمین!