۰ نفر
۲۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۱

امسال جشنواره‌ای که در سال‌های قبل[ بلا به دور، چشم نخوره ایشالا] اگر سفر مشهدی نبود و بُن کتابی نبود و جایزه دادن به خبرنگار خاصی نبود، هیچ کس خبردار نمی‌شد که خانی آمد و خانی رفت، به قدری خبرساز شده که رییس کل نیروهای مسلح هم درباره‌اش اظهار نظر کرده و فقط مانده که ظریف هم وارد قصه شود و اشتون هم شرط بگذارد و بشار اسد هم بگوید اگر شاعر سوری در این جشنواره نباشد، صلح در سوریه محال است!

از اولش این علی رضا قزوه، خیلی وارد این قصه شد که در این جشنواره باید با وضو وارد شد و تیمم را هم قبول نداریم و اگر غسل‌واجب هستید وارد نشوید و اما انصافاً در این قصه‌ی تازه دعوت از یدالله رویایی که بیاید شعر حجم تدریس کند، خیلی منطقی حرف زد:«مطمئنا هر شخصی که از خط قرمزهای نظام جمهوری اسلامی ایران عبور نکرده باشد و قانون اساسی ما را به رسمیت بشناسد‌، می‌تواند در جشنواره شعر فجر شرکت کند، من آقای یدالله رویایی را چندان نمی‌شناسم‌، در جلسه شورای سیاست‌گذاری جشنواره شعر فجر که به احتمال بسیار روز شنبه تشکیل می‌شود،‌ با حضور اساتید چون علی معلم،‌ علی موسوی گرمارودی‌، مشفق، بهمنی و .. در این زمینه تصمیم‌گیری خواهیم کرد. » این را در «مشرق نیوز» خواندم با این تیتر:« واکنش قزوه به انتخاب شاعر ضدانقلاب» که مشخص می‌کرد این سایت ارزشی، الان قصد دارد فک رویایی را در ویلای جنوب فرانسه‌اش پایین بیاورد ولی دستش نمی‌رسد. امان از این دست کوتاه ارزشی. واقعاً آدم شرمنده می‌شود که از انتخابات 92 به این طرف، این قدر این‌ها دست‌شان کوتاه شده و فقط مجبورند این ور جوب بایستند و بگویند:«کلی پول این پیرهنو دادم، تو اون ور جوب، من این جوب، فحش بدیم بهم، که خرج نداره!» البته چون من 27 سالی‌ست که برادر قزوه را می‌شناسم، یادم هست که 27 سال پیش رویایی را خوب می‌شناخت که اصلاً نه سرپیاز است نه ته پیاز اما خُب، در این هشت سال دولت محمود پاک‌دست، کشاورزی ما هم یک جورهایی شد و جای ته پیاز با سرش عوض شد و حالا قزوه واقعاً نمی‌داند که اسم رویایی را تا قبل از این قصه، شنیده یا اصلاً نشنیده.

اما قصه چطور شروع شد؟ آتش اول را «نسیم» روشن کرد که نوشت:« به گزارش خبرنگار «نسیم»، سخنگوی جشنواره شعر فجر در گفتگو با یکی از خبرگزاری‌ها در اقدامی تامل‌برانگیز از رایزنی برای حضور یدالله رویایی به عنوان شاعر مدعو در بخش‌ بین‌الملل این جشنواره خبر داد. رویایی که در فرانسه زندگی می‌کند از جمله افرادی است که با توهین‌های مکرر، جمهوری اسلامی و بنیانگذار و رهبران آنها را عناصری ارتجاعی توصیف می‌کند که جامعه ایران را به عصر جاهلیت دعوت می‌کنند.» البته ننوشت که «مدارکش هم موجود است، بگم؟!» البته ما هر چه گشتیم، مدارکی که در دسترس«نسیم» بود، پیدا نشد. این که خیلی ساده می‌گویم «نسیم»، شبهه ایجاد نشود که با نامحرم، خدای نکرده، خدای نکرده دارم گرم می‌گیرم چون واقعاً نمی‌دانم که این نسیم، زن است یا مرد است اما چرا از مصاحبه‌ای که با محمد حسین جعفریان کرده، یک بوهایی بردم:« محمدحسین جعفریان در ادامه گفتگوی خود با «نسیم» با اشاره به دعوت جشنواره شعر فجر از یدالله رویایی برای حضور در این جشنواره گفت: جدا از تفکرات این فرد، به عقیده‌ام رویایی در حوزه شعر نیز فردی سوخته است؛ از این رو نمی‌دانم دوستان‌مان در این جشنواره چرا رویایی را دعوت کرده‌اند؛ در حالی که چنین فردی حرفی برای گفتن در حوزه شعری ندارد. » این جعفریان شاعر خوبی‌ست و مثل همه‌ی شاعران خوب، وقتی خوبرویان را می‌بیند،خیلی حافظانه حرف می‌زند اما چند نکته مشخص نشد در این باره. اول اینکه گفته این رایزن سابق فرهنگی در افغانستان [که به دلیل مواضع مستحکم‌اش، فرستاده بودنش آنجا که جلوی حمله فرهنگی طالبان نقش میدان مین را بازی کند] در باب سوخته بودن رویایی، کدام سوخته بوده؟ یعنی در درجه اول منظورش این بوده که «نسیم! نسیم! زیر یدالله را کم کن! ته هم نگرفته، سوخته!»؟ یا این بوده که پدر یدالله سوخته؟ یا قرار است به محض این که پایش را گذاشت ایران، پدرش را بسوزانند؟ یا اصلاً خواسته به نسیم بگوید که «به عکس‌های یدالله نگاه نکن، اصلاً سیاه سوخته است، به درد تو نمی‌خورد!» دوم اینکه برادر جعفریان گفته که رویایی حرفی برای گفتن در حوزه شعر ندارد؛ خُب برادر من! اصلاً قرار نیست که رویایی بیاید اینجا درباره شعر حرف بزند، همین که جواب برادرانی مثل شما و خواهرانی مثل نسیم را بدهد، جشنواره تمام شده و یدالله هم برگشته خانه.

این وسط کسان دیگری هم اظهارنظر کرده‌اند که منصفانه‌تر بوده و من دیگر نمی‌توانم به چشم برادر خواهری حرفی بزنم اما جدا از این که رویایی تخصص دارد یا ندارد، ضد انقلاب هست یا نیست، خود ِ منتقدان اساساً تخصص‌شان جایی ،در سندی،مدرک دانشگاهی‌ای، آکادمی علومی، در کتابی،تذکره‌ای به اثبات رسیده؟ مدارک‌شان در این دنیای مجازی[که طرف به عکس روی دیوار بگوید«عزیزم»،یک دقیقه بعد در فیس بوک منتشر شده و 200 هزار لایک خورده] چطور توسط این‌ها فقط دیده شده و بقیه ندیده‌اند؟ البته خُب...دوستانی که حالا از ماشین دولت قبلی پیاده شده‌اند تا جلوی ماشین روحانی را بگیرند که دربست ، احتمالاً به نمره چشم ملت هم شک دارند.

کد خبر 343944

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سجاد IR ۱۷:۰۶ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۱
    6 1
    بارکلا.
  • بی نام IR ۱۸:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۱
    4 0
    چرا فونت نوشته های این آقا اینقدر بده؟ اصلا نمیشه خوند مثل نشریات 100سال پیشه فونتش
  • بی نام IR ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
    4 0
    واقعا فونت نوشته های شما قابل خوندن نیست