روی صحبتم با آنهایی است که به واقع به چهل و پنج هزار تومان ماهیانه نیاز ندارند و هزینه‌های گربه خانگی اشان چندین برابر یارانه ی ماهیانه است

 

البته که دیدن صحنه‌های پخش سبد کالا در میا‌‌ن مردم و کسانی‌ که بنا به تشخیص دولت مستحق شناخته شده اند موجب سر افکندگی و ناراحتی هر ایرانی‌ است. همه ی این تصاویر و فیلم‌ها پر است از بی‌ نظمی، خشونت، فقر، بی‌ برنامگی، خودخواهی. تخم مرغ هایی که ٔبر سر و دست مردم شکسته می‌‌شوند و کیسه‌های برنجی که بی‌ هدف به سوی جمعیت پرتاب می‌‌شوند و دست‌ها که از سرما در جیب‌ها مانده تا شاید آن‌ جلویی‌ها در آن‌ شلوغی سر در ‌گم سبد شان را بگیرند و نوبت به این آخری‌ها هم برسد. انگار جمعیت صف ایستادن در یک خط را فراموش کرده اند و معلوم نیست چرا همچنان به در هم ایستادن و محاصره کردن محل پخش سبد! ادامه می‌‌دهند در حالی‌ که به وضوح معلوم است همه بازنده اند. چه پخش کننده و چه گیرنده! و در این میا‌‌ن ماهیگیران همیشه حاضر آب‌های آلوده آماده اند تا توافق ژنو را به سبد کالا گره بزنند و از لای برف یک و نیم متری شمال رد کنند تا بلکه بهانه ای محکم جور شود و انتقامی بگیرند از آن‌ هجده میلیون نفر که رفتند و به "روحانی" رای دادند.

به نظرم تنها اتفاقی که در این جریان سبد کالا اتفاق افتاد این است که یک پدیده ی زشت از پستوی حساب‌های بانکی‌ به کوچه و خیابان آمد و علنی شد و تازه همگان دریافتند که این گونه دست دراز کردن مردم به طرف دولت عزت مردم را پایمال می‌‌کند. دولت‌های مدرن امروز در دنیا تا می‌‌توانند از مردم به صورت‌های مختلف مالیات می‌‌گیرند تا بتوانند خدمات بیشتری ارائه بدهند و پر واضح است که اگر جریان این پول ٔبر عکس شود چقدر به روابط دولت - ملت آسیب خواهد زد! در آن‌ صورت مردم نه‌ تنها از دولت طلبکار خدمت نیستند که تقاضا کننده ی کمک مالی‌ هم هستند و دولت به مرور وظیفه ‌اش را در همین کمک‌های مالی‌ به مردم خلاصه و کوتاه می‌‌کند و دیگر هیچ!

سبد کالا و یارانه ی ماهیانه در حساب بانکی‌ دو روی یک سکّه هستند که هر دو در طولانی مدت به ضرر جامعه ی مدنی در ایران عمل خواهد کرد. تنها فرق آنها در علنی بودن یکی‌ و مخفیانه بودن دیگری است. حتی اگر روش پخش سبد کالا اصلاح هم بشود هنوز این حرکتی است که در خلاف جهت مدرنیته عمل خواهد کرد.

قرار بر این بود یارانه از حامل‌های انرژی برداشته شود و در مقابل به اقشار کم درآمد کمک شود و از سوی دیگر بخش تولید نیز تقویت گردد. آیا پرداخت یارانه ماهیانه به همه ی مردم را می‌‌توان "هدفمند" نامید؟ و آیا منتقدین امروز به روش توزیع سبد کالا، آنهایی را می‌‌گویم که بیش از ده‌‌ برابر رقم کلّ یارانه ی ماهیانه ی خانواده اشان درآمد دارند اما حاضر نیستند از خیر یارانه بگذرند، وقتی‌ دارند یارانه ی دولت را دریافت می‌‌کنند خیال می‌‌کنند در پای خود پرداز عزت نفس ایشان حفظ می‌‌شود؟

منظورم خانواده‌های کم درآمد و فقیر نیست، روی صحبتم با آنهایی است که به واقع به چهل و پنج هزار تومان ماهیانه نیاز ندارند و هزینه‌های گربه خانگی اشان چندین برابر یارانه ی ماهیانه است. ما باید از دولت مطالبات اساسی داشته باشیم و اجازه ندهیم این خواسته‌ها و انتظارات با ماهی‌ چهل و پنج هزار تومان یا بیست و چهار عدد تخم مرغ و ده‌‌ کیلو روغن ... به آسانی فروخته شود. دولت همیشه باید در نقش فروشنده ی خدمات اجتماعی باشد و مردم در نقش مشتری آن‌ هم از نوع اغلب ناراضی و سخت گیر و البته خوش حساب! برای اینکه همیشه حق با مشتری باشد باید در نقش مشتری هزینه‌ها هم پرداخت شود. مردمان با سواد و تحصیلکرده و صاحب شغل با درآمد مکفی در ایران لازم است برای کمک به مبانی جامعه ی مدنی از خیر یارانه‌ها بگذرند.