کارگردان گرامی جناب آقای ابراهیم حاتمی کیا در جدیدترین اظهارات خود، اساتید سینما را در قالب نصیحتی دوستانه به نوعی متهم کرده اند که دانشجویان یا هنرجویان را برای جشنواره های خارجی تربیت می کنند: "فکر می‌کنم آن مدرسان عزیز به هنرجویان جهت فکری بدهند. چون یک مدرس می‌تواند جهت را مشخص کند. اینکه نیرو را برای جشنواره‌های خارجی تربیت کنیم یا برای ایران اسلامی دقیقا به آن چیزی بر می‌گردد که در زمان تربیت یک هنرجو در زیرساخت‌ها اتفاق می‌افتد." (ایسنا، 27 فروردین)

 

جناب حاتمی کیا شخصا همیشه شما را انسانی صریح و شفاف دانسته ام. کسی که با جسارت حرف خود را می زند و طبعا تبعات آن را نیز می پذیرد. پس اجازه بدهید من نیز به عنوان یک معلم تئاتر و سینما کمی با شما صریح باشم.

 آیا می دانید چه تعداد از دانشجویان تئاتر و سینما در سال های اخیر مملکت خود را به بهانه - دقیقا به بهانه - ادامه تحصیل ترک کرده اند و برای همیشه از خاک خود بریده اند؟! آیا می دانید روزی نیست که در آن استادی توصیه نامه دانشجویی را امضا نکند و خبر مهاجرت دانشجویی را نشنود؟! آیا می دانید برای دانشجویان تئاتر و سینما تقریبا هیچ انگیزه مثبتی باقی نمانده است و به محض تشویق آنها از سوی اساتید برای تلاش و فعالیت بیشتر با عباراتی نظیر: وجود باند بازی در فضای حرفه ای، ممیزی، انگ زنی مفرط، بی سوادی در میان حرفه ای های این حوزه، بی علاقگی، بی پولی و ... روبرو می شویم؟!

جناب آقای حاتمی کیا، بسیاری از کسانی را که شما خواسته اید تا اساتید به آنها جهت فکری بدهند، آنهایی هستند که جنابعالی ایشان را کیبرد به دست و مانیتور باز معرفی کرده اید و آنها را در "خانه های تیمی" (نقل از قسمت دیگری از گفت و گوی شما) جای داده اید! آیا برای یک بار به این فکر کرده اید چه کسی یا چه کسانی، با چه اهدافی و با چه رویکردی این طیف گسترده از جوانان را مانیتورباز و روانه خانه های تیمی کرده است؟!

آقای حاتمی کیای عزیز، یک استاد تئاتر یا سینما خودش را بکشد هم نمی تواند بر دانشجو یا هنرجویی که بسیاری از عوامل پیشین و بیرونی (خارج از حوزه درس و تحصیل آکادمیک) ثانیه به ثانیه بر روح و ذهن وی چنگ می اندازد، تاثیر بگذارد. آقای حاتمی کیای عزیز... برای تعیین جهت، برای ساختن آدم های فردا، برای به وجود آوردن افق های روشن تر و برای پرهیز از حضور در جشنواره های خارجی، نیاز به امید و انگیزه است. امیدی که قطعا در متهم کردن منتقدان خود مبنی بر حضور در خانه های تیمی نمی گنجد و به دست نمی آید. (برای من که کودکی و نوجوانی خود را در دهه 60 گذرانده ام واژه خانه تیمی معنای دیگری دارد. معنایی بسیار هولناک، خشن و استبدادی) زیرساخت هایی که شما فرموده اید، از موسسات هنری یا دانشگاه ها شروع نمی شود! خانواده و جامعه با تمام شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود زیرساخت های این عرصه به شمار می روند. خواهش می کنم، التماس می کنم و تمنا می کنم فکری به حال آنها بکنید.