در بازدید هایی که از سال ۱۳۷۰ از پهنه گسل شمال تهران از در منطقه باغ شاطر دربند و سوهانک و حصارک و فرحزاد و فرحزاد داشته ام، تحولات از نظر ساخت و ساز در این ناحیه از شمال تهران را در تمام ۲۳ سال گذشته دنبال کرده ام. در یادداشت حاضر سعی می کنم خطرات به سرعت رو به گسترش چنین توسعه ناپایداری را به اختصار توضیح دهم.

در سال ۱۳۷۰ برنامه ای دنبال می شد تا در باغ شاطر دریند ساختمان بلند - برجی - احداث شود. این برنامه ایده شهردار وقت بود و مشاوری شهرساز ابراز می داشت که در کنار کاخ سعد آباد (محله نسبتا فقیر نشین باغ شاطر در آن روز) و در عمل در سوی دیگر خیابان دربند محله ای احداث شده است که تناسبی با آن سوی دیگر خیابان دربند (کاخ) ندارد! مشاور مذبور از قول شهردار وقت به طنز یاد می کرد که {اینور خیابان دربند کاخ است، اونور خیابان هم محله فقیر نشین، یه کاری بکنین که یا اون محله شبیه کاخ بشه یا کاخ شبیه همان محله فقیر نشین!}. این محله که در کنار باغ بزرگ ملک و در حد فاصل گلابدره و دربند قرار داشت - و قرار دارد - باغ شاطر نام دارد. هدف آن بود که این بناهای احداث شده - بیشتر در سالهای بعد از انقلاب- با مدرن سازی و شهرسازی جدید ساماندهی شود (ایده محوری هم احداث برجی بلند در باغ شاطر بود). همکاری ما با آن مشاور شهرساز ادامه نیافت و نمی دانم به دلیل پیگیری ها و مطالعات ما و یا دلایل دیگر بود که در سالهای بعد آن برج بلند مورد نظر هیچگاه در باغ شاطرساخته نشد. ولی این موضوع شروعی بود تا من این منطقه را مورد توجه ویژه قرار دهم. با بررسی هایی که انجام دادم محله باغ شاطر را روی یک زمین لغزش بزرگ، با صفحه لغزش مشخص (باشیب به سوی جنوب)، بر روی گسل شمال تهران (با شیب به سوی شمال) یافتم. در سالهای بعد تر هم به هر بهانه به آن محله برای مشاهده و بررسی وضع می رفتم و هم دانشجویانم را نشان دادن و آموزش خطرو میزان ریسکی بودن وضع ساخت و ساز اسف بار روی پهنه گسله و لغزش می بردم، و می برم . اکنون هم هر فرصت را برای بررسی ها و مطالعه وضع آن منطقه غنیمت می شمرم. ضمنا این توجه بعد ها به محله های دیگر نیز از جمله فرحزاد، حصارک کن، سوهانک و سعادت آباد و ولنجک در شمال تهران گسترش یافت.
در دو بازدید اخیر که در فرودین ۹۳ از باغ شاطر داشتم با پدیده عجیبی به صورت ساخت بناهای متعدد بلند مرتبط - ۶ تا ۱۲ طبقه و بلند تر - در چنین پهنه پر مساله ای مواجه شدم. جالب است که در تمام ۲۳ سال گذشته تحول در این منطقه را دنبال کرده ام ولی سرعت اخیر در ساخت بناهای بلند مرتبه و به ویژه رشد ساخت این همه ساختمان بر روی شیبهای گاه تا ۶۰ درجه وبیشتر، برایم عجیب و باورکردنی به نظر می رسد . نکته جدید بیشتر از جنبه عجله در ساخت بناهای بلند مرتبه (6، 10، 12 و گاه تا 20 و 22 طبقه) در نواحی شمال تهران و بر روی پهنه گسل شمال تهران است. در این مورد نکته های زیر مهم به نظر می رسد:
1- ساخت بنا "بر روی" پهنه گسل فعال در آئین نامه های مهم در کشور های لرزه خیز (نظیر آئین نامه AP در کالفرنیا و آئین نامه نیوزیلند) منع و ممنوع شده و حداقل توصیه شده تا بناهای معمولی و ساختمانهای یکی دو طبقه امکان ساخت داشته باشد و از تجمع و انبوه سازی باید به هر طریق ممکن اجتناب شود.
2- در پهنه های یاد شده علاوه بر ساخت بنا بر روی پهنه گسله، خطر لغزش جدی است. بناهای 8 تا 12 طبقه یا بلندتری که اکنون در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران در سوهانک، شهرک شهید محلاتی، کاشانک، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغ شاطر، دربند، ولنجک، کوی دانشجو، شمال فرحزاد، حصارک کن و کل ناحیه شمالی منطقه 22 هستند، بسیاری بر روی شیبهای 30 تا بیش از 70 درجه احداث می شوند!. در این شیبها حتی در شرایط بدون زمینلرزه هم احتمال خطر زمینلغزش و مشکلات دیگر در فصل زمستان در آنها بالاست. در یک زمینلرزه مهم این دامنه های تحت خطر می تواند مشکلات مضاعفی تجربه کنند.
3- در ساخت ساختمان بلند مرتبه و برج بر روی گسل باید توجه کرد که در این نواحی در هنگام یک زمینلرزه علاوه بر امکان گسیختگی مستقیم در سطح زمین، احتمال ایجات تکانهای بسیار شدید در اثر پالس های پریود بلند - در اثر پدیده جهت پذیری در هنگام رخداد زمینلرزه در نزدیکی گسل زمینلرزه، و پدیده "پله پرش" (فلینج) به ویژه بر روی صفحه گسیختگی وجود دارد. تجربیات قبلی در زمینلرزه هایی که در ایران (زلزله 1382 بم)، ترکیه (زلزله های ایزمیت و دوزجه در سال 1378)، ژاپن (زلزله 1373 کوبه)، آمریکا (زلزله های 1368 لوماپریتا، 1371 لندرز و 1372 نورث ریج همگی در ایالت کالیفرنیا)، نیوزیلند (زمینلرزه های 1389 کرایست چرچ)، چین (زلزله 1378 ونچوان)و ... رخ داده و جنبش در نزدیکی گسل در دستگاههای شتابنگاری ثبت شده است، نشان از آن دارد که پالس های تغییر مکان و تکانهای شدید در هنگام رخداد زمینلرزه با پریود های طبیعی حدود 0.5 تا 2 ثانیه در موارد متعددی ثبت و تجربه شده و اهل فن می دانند که این پریود های طبیعی مطابق با پریود های طبیعی نوسان در ساختمانهای حدود 5 تا 20 طبقه است. بنابراین علم موجود به ما حکم می کند که هرنوع احداث ساختمان بلند و توسعه شهر- به ویژه انبوه سازی و برج سازی- در چنین نواحی بدون شک به توسعه مناطق با ریسک بالا در شهری مانند تهران می افزاید.
4- وجود تغییرات شدید توپوگرافی (پستی و بلندی) در این نواحی به احتمال تشدید امواج زمینلرزه احتمالی در این مرز های توپوگرافی در پای دامنه ها می انجامد. تشدید امواج در اثر تغییرات پستی و بلندی در مرز های بین کوه و دست (که در شمال تهران مشخص کننده ناحیه گسل شمال تهران است) بدون شک تشدید کننده خرابی ها خواهد بود.
5- در این نواحی احداث سریع این مجتمع ها در معابر و آبراهه های مهم شمال تهران بسیار خطر ناک است. جایی که مانند گلابدره ، سیل مرداد 1366 با حدود 250 کشته را در منطقه گلابدره، دربند، و تجریش تجربه کرده است. یادمان باشد که در آن سال (حدود 27 سال قبل) این همه بنای بلند مرتبه در چنین ناحیه ای وجود نداشت و اکنون و به ویژه در دو دهه اخیر چنین تمرکز نامتوازن و ناپایدار ساختمان شازی در شمال تهران صرفا بر مبنای مزیت بالای اقتصادی آن رخ داده است.
6- نگارنده در یک برآورد قبلی نشان داده است که جمعیتی بالغ بر 2 میلیون و یکصد هزار نفر در شمال تهران در پهنه گسل شمال تهران زندگی می کنند. برآورد اخیر نکارنده نشان می دهد که دست کم حدود 200 هزار نفر (10%) از این جمعیت در بناهای 5 طبقه یا بلند تر در این نواحی ساکن شده اند.
7- باید دقت نمود که این توسعه به شدت ناپایدار و نا ایمن، علاوه بر ریسک سوانح طبیعی نظیر زلزله و زمین لغزش، موجب تخریب شدید و سریع فضای سبز و باغات و مراتع و منابع زیست محیطی در منطقه شمالی تهران است.

این نکات همه بر پایه مشاهدات و یافته های علمی و واقعیتی است که اکنون در شهری مانند تهران و به ویژه در 24 سال گذشته تا کنون گذشته است. آقای دکتر قالیباف! در این مورد، جدیدت و دخالت شهرداری تهران در ممانعت از وضعی که هر روز بد تر می شود لازم و حیاتی است. امیدوارم جلوی دادن مجوز احداث چنین بناهایی با دستور شما گرفته شود.

"