وزیر کشور دوران اصلاحات گفت: متاسفیم که ما در حوزه عقلگرایی و اخلاق امتحان خوبی را پس ندادهایم و هنوز در پارهای از مسائل در بر روی همان پاشنه میچرخد.
عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت دوم خرداد در همایش بررسی احزاب در تبیین گفتمان اعتدال که در مجموعه تلاش در حال برگزاری است، گفت: امام باقر(ع) تبیین کننده شرایط عصر ظهور است و میفرمایند "ویژگی جامعه عصر ظهور این است که اخلاقمحور و خردورز است. وقتی که قائم ما ظهور میکند، مدیریت و سلطه خود را بهگونهای بر مردمان اعمال میکند که عقلها و خردها جمع میشود و خردورزی مبنای اراده جامعه میشود و اخلاق به حد کمال میرسد"؛ هر آنچه جامعه ما و همه جوامع با آن مسیر غیرصحیح را طی میکند، به کار نگرفتن عقل و خرد در تمشیت امور و بیبهرهگی از اخلاق است.
بخشهایی از سخنان موسوی لاری:
- وقتی در جامعهای تدبیر نباشد و باری به هر جهت حرکت کند و در مسیر اداره، اخلاق رعایت نشود، آن جامعه، جامعهای نیست که مورد نظر شریعت اسلامی و مطلوب بزرگان دین باشد بنابراین منتظران فرج امام زمان اگر واقعا منتظر هستند، باید جامعه خود را براساس خردمندی و اخلاقمداری اداره کنند.
-ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی فراز و فرودهای زیادی داشتهایم، انقلاب اسلامی برای رسیدن به چنین جامعهای شکل گرفت؛ جامعهای که مدیران آن به جای احساسات، پیگیری مناقشات و رفتن به افراط و تفریطها عقل و خرد را به کار میگیرند، ولی متاسفانه ما کارنامه خوبی را نمیتوانیم در این زمینه ارائه کنیم و بگوییم که در این دو اصل همانگونه که شایستگی عنوان جامعه اسلامی را داشته باشیم، حرکت کرده باشیم. بخصوص در سالهای اخیر متاسفانه در هر دو مسئله با مشکل روبرو بودهایم.
-افراط و تفریطها راه برنامهریزی و تدبیر صحیح را در همه مناسبات اجتماعی و بست. در سالهای اخیر خردورزی جای خود را به تصمیمات عجولانه فردی و بدون پشتوانه فکری و اندیشه داد و در خیلی از مسائل به جای به کار انداختن عقل، محاسبات دیگری ما را به جای دیگری کشاند.
-هم در سیاست خارجی با طرح مسائلی برای کشور مشکلات ایجاد شد؛ با اینکه جمهوری اسلامی میتوانست در عرصه بینالمللی نقش مهمی ایفاد کند اما متاسفانه در چند سال اخیر راهی دنبال شد که به جای اینکه این موقعیت مهم از جمهوری اسلامی در دنیا ظهور یابد، دنیا علیه جمهوری اسلامی بسیج شد.
-درست است که دشمنان علیه ما توطئه کرده و میکنند ولی موقعیت ما و پارهای از توطئه دشمنان نتیجه بد عمل کردن و خردمندانه عمل نکردن مدیران خود ما در سالهای اخیر بود؛ اگر مسیر تحریمها به اینجا کشید که لطمه زیادی به ما وارد کرد، یک بخش مسئله توطئه دشمنان بود ولی بخش دیگری که حتی دستاندرکاران دولت به آن اعتراف میکنند یعنی تشدید این شرایط محصول یا معلول به کار نگرفتن روشهای صحیح عقلایی در دیپلماسی و روابط بینالملل بود. در موضوعاتی که ما مربوط میشد و نباید به آن وارد شویم، مانند هولوکاست به آن وارد شدیم و افکار عمومی دنیا را علیه خودمان شوراندیم.
-رواج دروغپردازی در سایتهای مجازی را می بینیم. در حوزه اخلاق به برخی روزنامهها و سایتهای مجازی اشاره میکنم؛ دروغ، تهمت و بداخلاقیهایی که به خاطر حذف رقیب از همه ابزارهای دروغ و تهمت استفاده شده و میشود، در بسیاری از رسانههای مجازی رواج دارد و این رسانهها در انتقال واقعیتها کوتاهی کرده و در انگ زدن، تهمتها و مخدوش کردن چهرهها و مسائل مغایر اخلاق اسلامی از هم سبقت میگیرند؛ جالب این است که یکی از آنها دروغی را جعل میکند و مابقی از آن پیروی میکنند و وقتی به آنها میگویی چرا این دروغ را گفتی، میگویند ما از فلان سایت آن را مطرح کردیم.
-روشن است حتی اگر حرف آنها هم درست باشد که از فلان سایت نقل کردهاند، کافی است که آن رسانه و سایت را دروغگو بدانند؛ متاسفیم که ما در حوزه عقلگرایی و اخلاق امتحان خوبی را پس ندادهایم و هنوز در پارهای از مسائل در بر روی همان پاشنه میچرخد.
-نمیگویم که حرکت 24 خرداد تاثیری در این دو حوزه نداشته است، بلکه معتقدم 24 خرداد در دو حوزه عقلگرایی و اخلاقمداری تاثیر داشته است و مردم در 24 خرداد 92 نه بزرگی به این رفتارها یعنی بداخلاقیها، بیبرنامگیها و عقلستیزیها گفتند بنابراین جامعه مهدوی جامعهای است که این دو ویژگی را داشته باشد.
-فرض ما این است که نظام جمهوری اسلامی در رسیدن به جامعه خردورز و اخلاقمدار شکل گرفته است ولی برای رسیدن به نقطه مطلوب از چه ساختاری باید استفاده شود؟ قانون اساسی ما از منظر محتوا و ساختار و شکل جهت را مشخص کرده است و در اصول 6 و 7 اقتناع نظام را رای مردم و حضور و مشارکت مردم قرار داده است؛ در میان آن همه چیزی که برای اداره جامعه به صورت رسمی مطرح شده است، شوراها، مجلس شورای اسلامی و حتی رهبری برگرفته از رای مردم است.
-ولایت فقیه نیز برگرفته از رای مردم معالواسطه است و در قانون اساسی بر حضور تشکلهای صنفی، سیاسی و مردمبنیاد تاکید شده است؛ احزاب نهادهای مدنی واسطههای هستند که مردم را به اهرم مدیریتی متصل میکنند؛ این جلسه را تشکیل دادیم که بگوییم چگونه میتوان از طریق احزاب به عنوان تشکلهای سیاسی و نهاد واسط میان مردم و مدیران گفتمانی که 24 خرداد سال گذشته شکل گرفت، محقق کنیم.
-آنچه در 24 خرداد 92 اتفاق افتاد، تاکید بر یک روش بود نه اینکه گفتمان جدیدی در کنار گفتمانهای رایج ایجاد شود؛ در جامعه ما دو گفتمان اصلاحطلبی و اصولگرایی مطرح شده که هر کدام ممکن بوده و هست که با روشهای افراطی و تفریطی مردم مطرح شود.
-مردم 24 خرداد 92 با رای خود گفتند که ما طرفدار اندیشه اصلاحی از طریق روشهای اعتدالگرایانه هستیم همان چیزی که درمناظرات آقای روحانی هم تاکید شد، یعنی اصول ایشان نیز اصلاحطلبی بود، اصولی مانند تنشزدایی در سیاست خارجی و تکیه بر اقتصاد مولد به جای اقتصاد صدقهای و کمیته امدادی.
وی گفت: روش اعتدالی روشی است که عاری از افراط و تفریط باشد و این روش با تعقل توسط آقای روحانی تاکید شد و من مدعی هستم که آنچه امروز به عنوان اعتدال مطرح است، روشی برای تحقق آرمانها و گفتمانی است که اکثریت جامعه ما به آن پایبند بوده است و در 8 سال اخیر مورد بیمهری قرار گرفت.
-احزاب 3 کارکرد مشخص دارند؛ اول اینکه سلایق جامعه که توسط افراد مطرح میشود، تبدیل به مرامنامه شود و نگاه فردی نیز به نگاه جمعی مبدل شود؛ دومین کارکرد احزاب شفافسازی است.
-یکی ازمشکلات جامعه ما نداشتن شناسنامه برای ایدهها و نقطه نظرات افراد است؛ وقتی دولت نهم و دهم شکل گرفت، تا آنجا پیش رفتند که جمعی این دولت را دولت امام زمان(عج) معرفی کردند و گفتند دولتی است که با دعاهای مردم شکل گرفته است و چنان در حمایت از این دولت قدم برداشتند که هرگونه نقد منصفانه به معنای معارضه تلقی کردند و در دو سال آخر همین دولت همین افراد با طرح مسائل جریان انحرافی چنان بر این دولت تاختند که گویی از ابتدا آنها جزو مخالفان همین دولت بودند.
-به جای اینکه پاسخگوی مردم باشند، طلبکار مردم شدند. چرا این اتفاق افتاد؟ چون تشکلی که حامل پیام مشخصی باشد و نگرشهای مشخص را شفاف کند، وجود نداشت و از همه ابزارها برای رسیدن به این دولت استفاده شد؛ عدهای از روحانیون در حوزههای علمیه و چهرههای موجه در جامعه از آن حمایت کردند اما هیچ یک از آنها در قالب اخلاق و تشکلها که در قالب مرامنامه باشد، نبود و همه حرفهایشان من گفتم و من میگویم بود و ما میگوییم نبود.
-وقتی دیدند دولت با مشکلاتی روبرو شد، سعی کردند از آن فاصله بگیرند و امروز هم میبینیم که حتی برخی از روحانیون از مدیران سابق به عنوان کسانی که آمار غلط میدادند، نام میبرند در حالی که از آن حمایت میکردند. برای این اتفاق افتاد که دلیل مهم آن عدم شفافیت و نبود تشکلی که براساس چارچوب مشخص عمل کند، بود.
-نبود احزاب و تشکلهای مدنی و احزاب سیاسی، عدم شفافیت ایجاد میکند؛ کارکرد سوم احزاب نظارت است؛ وقتی حزبی در قالب احزاب به پیروزی میرسد، عملا این حزب با دیدگاه شفافی به صحنه آمده است و حرف روشنی داشته و توانسته با همراه کردن مردم با خود به پیروزی برسد.
-مدیرانی که در قالب احزاب پیشرو توانستند اداره جامعه را برعهده گیرند، میدانند که اگر خطایی کند، احزاب رقیب ناظر هستند و وقتی کسی بداند شفافسازی وجود دارد، با احتیاط بیشتری حرکت میکند. چرا در جامعه ما 3 هزار میلیارد سوءاستفاده میشود؟ نمیخواهم بگویم فراگیر شدن رانتخوری و ویژهخواری، چطور میشود که مدیران با خیال راحت تخلف میکنند و حتی برخی میگویند در گذشتههای دور اینگونه تخلفات در جامعه ما سابقه نداشته است.
-یکی از دلایل مهم آن نبود نظارت است که اگر نظارت واقعی وجود داشته باشد و احزاب و تشکلها به وظیفه خود که نظارت است، عمل کنند و ابزار قانونی مانند روزنامه رسمی در اختیار تشکلها قرار گیرد و روزنامهها بدون محدودیت بتوانند واقعیتها را به افکار عمومی منتقل کنند، مشکلات کمتر خواهد شد.
-کارکرد احزاب در انسجام بخشی به سلایق، شفافسازی و نظارت مطمئنا به روش اعتدالی کمک میکند. افراط و تفریطها معمولا از ناحیه تشکلها کمتر صورت میگیرد و نفس حضور تشکل ها و احزاب پذیرش اصل اعتدال است، یعنی اگر نقش احزاب به صورت قانونی و رسمی در جامعه بپذیریم، معنایش این است که من به ما تبدیل شده است و تودههای مردم در قالب احزاب و تشکلها میتوانند حرف خود را مطرح کنند.
-دولتی که با شعار اعتدال شکل گرفته است و به مناسبت نیمه شعبان و نزدیک شدن به 24 خرداد سالروز به بار نشستن رای مردم در ساماندهی روش اعتدالی شکل گرفته ما انتظار داریم که دولت اعتدالگرا با نگاه تدبیر و امید و تکیه بر خرد و تعقل و دوری از افراط و تفریط بتواند کارها را به پیش ببرد البته افراط و تفریط به معنای وازدگی نیست و دولت باید بداند و حتما هم دولتمردان میدانند که وقتی میگوییم اعتدال به معنی باری به هر جهت حرکت کردن نیست و اعتدال به معنی اینکه روش مشخصی را دارم و برای تحقق آن از روش خردورزانه و اعتدال استفاده میکنم نه اینکه من حرفی برای گفتن ندارم.
-من فکر میکنم اگر دولت مسیری که انتخاب کرده را تبیین نکند، آفت آینده خواهد بود و اعتدال باید تبیین شود نه اینکه شعار اعتدال به بیهویتی تبدیل شود و معلوم نشود که هویت این دولت چیست و چه میخواهد بگوید.
23231