*چرایی این مساله را باید در دوران 8ساله گذشته جستوجو کرد. اصولگرایان در طول این 8سال تمامی ارکان اجرایی را تصاحب کردند. نهادهای مدیریتی و نهادهای پولی و اعتباری، رسانهها و تریبونهای رسمی و غیررسمی در طول این 8سال بهطور کامل در دست اصولگرایان بود و همه این امکانات را نیز درجهت اثبات و اقتدار خود بهکار گرفته بودند. از سوی دیگربا امکانات بیشماری که دراختیار داشتند به تخطئه رقیب پرداختند و تا آنجا که میتوانستند شخصیتهای تاثیرگذار اصلاحطلب را منزوی کردند. هماکنون نیز اگر کورسویی از حضور موثر چهرههای اصلاحطلب در فضای سیاسی کشور دیده میشود، نشاندهنده قدرت گفتمان، سلامت رفتار و اعتماد متقابل بین مردم و نخبگان اصلاحطلب است. عدم حضور قوی اصلاحطلبان از روی نخواستن یا نتوانستن نیست. آنها در طول 8سال گذشته با موانعی مواجه شدند که از همه سو آنها را تحت فشار قرار میداد. این عدم حضور منشأ درونی ندارد بلکه منشأ بیرونی دارد.
*پس از انتخابات ریاستجمهوری، اصلاحطلبان بدون هیچ چشمداشت و انتظاری از دولت آقای روحانی حمایت کردند. اصلاحطلبان برای ورود به عرصه مدیریت هیچگونه فشاری به دولت وارد نکردند و با یک سیاست سنجیده و منطقی دست دولت را برای تشکیل کابینه و اتخاذ تصمیمات باز گذاشتند؛ کمااینکه از پذیرش مسئولیت نیز سر باز نزدند. این حمایتها هماکنون نیز ادامه دارد. آقای روحانی نیز بهخوبی به این نکته آگاهی و اشراف دارند که عقبه و پشتوانه دولت جریان تدبیر و امید جریان اصلاحطلبی قرار دارد. طبعا حفظ این عقبه و پشتوانه برای وی امری حیاتی تلقی میشود. آقای روحانی همچنین بهطور کامل به این نکته آگاهی دارد که جریان مقابل به کمتر از شکست دولت تدبیر و امید قانع نمیشود. اصلاحطلبان نیز تلاش میکنند از فرصت مدنی بهوجود آمده در گفتمان عقلانیت آقای روحانی در جهت تعمیق گفتمان اصلاحطلبی استفاده کنند. درنتیجه هم دولت به پشتوانه جریان اصلاحطلبی نیاز دارد و هم جریان اصلاحطلبی حمایت از دولت را از دغدغههای اصلی خود قلمداد میکند. به همین دلیل رابطه جریان اصلاحطلبی با دولت تدبیر و امید و آقای روحانی، رابطهای دوطرفه، متقابل، همراه با احترام و تعامل مثبت و سازنده است.
17302
نظر شما