سعید جعفری پویا
رجب طیب اردوغان پس از کش و قوس فراوان بالاخره به طور رسمی اعلام کرد که میخواهد جایگاه خود را تغییر دهد و صندلی عبدالله گل را نشانه رفته است. تحلیلها پیرامون پیادهسازی مدل پوتین - مدودوف در ترکیه فراوان به گوش رسید، هرچند گل از ایفای نقش مدودوف ابراز نارضایتی کرده بود. حال بسیاری از تحلیل گران مسائل ترکیه منتظرند تا واکنش جدید عبدالله گل در قبال تصمیم تازه اعلامشده اردوغان را ببینند. دکتر جواد صالحی معتقد است با توجه منش اعتدالی گل، رویکرد تندی از او سر نخواهد زد. مشروح گفتگو با کارشناس مسائل ترکیه را در ادامه میخوانید:
رجب طیب اردوغان قرار است در انتخابات آتی ریاست جمهوری به جای عبدالله گل نامزد شود، این در حالی است که در چند ماه اخیر گل نارضایتی ضمنی خود را نسبت به این روند ابراز داشته بود، نسبت میان گل و اردوغان و همچنین این دو در حزب عدالت و توسعه را چگونه میبینید؟
در حزب عدالت و توسعه، نقش رهبری و کاریزماتیک رجب طیب اردوغان برجستگی خاصی در طول سالهای اخیر داشته است. به عبارت دیگر، مردم ترکیه، حزب عدالت و توسعه را بیشتر با محوریت رجب طیب میشناسند تا عبدالله گل. دلیل این مسئله هم شاید به مسائل و ویژگیهای شخصی و تسلط در ایجاد و خلاقیتهای سازمانی اردوغان باشد، ضمن اینکه بخشی هم میتواند ناشی از محیط اجتماعی و سیاسی ترکیه قلمداد شود. این ویژگیهای اردوغان سبب شده از چند سال پیش، نقش تعیینکننده و توزیعکننده در جایگاههای سازمانی حزب عدالت و توسعه، را خود رجب طیب ایفا کند. بنا به دلایل و اقتضائات جامعه ترکیه، اردوغان، زمانی پست ریاست جمهوری برای عبدالله گل در نظر گرفت، اما تقریباً یک سالی است که این مباحث مطرحشده که آیا عبدالله گل در قدرت باقی میماند یا خیر. آیا الگوی پوتین - مدودوف در اینجا تکرار میشود یا خیر. اینها بحثهای ژورنالیستی است که هنوز هم در جامعه ترکیه وجود دارد، منتهی آنچه که در صراحت لهجه و کلام رجب طیب اردوغان شاهد هستیم خیر برداشتن ایشان برای پست ریاست جمهوری است. در اینکه آیا عبدالله گل نخستوزیر خواهد شد، آیا قهر خواهد کرد، طبیعتاً موضوعات درون حزبی خواهد بود که برای آگاهی یافتن از آن باید تأمل کرد. اما با توجه به روحیه اعتدالی که از عبدالله گل دیده میشود بعید است که واکنش تندی از او مشاهده شود. شاید تکدر خاطری وجود داشته باشد، ولی اینکه قهر کند و از حزب خارج شود، بعید به نظر میرسد. اما هم حضور رجب طیب اردوغان در پست ریاست جمهوری و هم حضور در عبدالله گل در پست نخستوزیری، مستلزم توجه به شرایط محیطی جامعه ترکیه، نحوه آرایش احزاب، نظام منطقهای و بینالمللی است و تمامی این موارد باید در روندهای آتی ترکیه مد نظر قرار گیرد.
رقبای آقای اردوغان را چگونه میبینید؟ آیا احسان اوغلو و دمیرتاش در اندازهای هستند که بتوانند او را به چالش بکشند؟
جامعه ترکیه، جامعهای است که وزن احزاب در آن مشخص است. انتخابات اخیر شهرداریها هم نشان داد که برخلاف حوادث میدان تقسیم و پارک گزی و بحران فساد مالی که تحلیلگران آن را نشانهای کاهش نقش یا جایگاه حزب عدالت و توسعه میدانستند، اتفاقاً اردوغان و دوستانش به خوبی توانستند آرای مردم ترکیه را در سبد خود جمع کنند. بنده در زمان برگزاری انتخابات شهرداریها، در شرق ترکیه بودم و در آن مقطع زمانی نفوذ اجتماعی حزب عدالت و توسعه را در خیلی از مناطق به وضوح دیدم. بخش عمدهای از مردم این کشور عدالت و توسعه را به عنوان حاملان توسعه نظام ترکیه میشناسند. هرچند در روند انتخابات بدیهی است که گروههای مخالف قد علم خواهند کرد، حرفهای خود را خواهند زد، منتهی در اینکه بتوانند رقیب جدی برای رجب طیب اردوغان باشند، چندان محتمل به نظر نمیرسد.
سیاستهای ترکیه در قبال بحران عراق و حمایت تلویحی از استقلال کردستان عراق برخی از تحلیلگران را به این باور رسانده است که آقای اردوغان برای جلب حمایت جریانهای کردی ترکیه دست به چنین قماری زده است تا آرای آنها را در انتخابات آتی در سبد خود داشته باشد. شما به چنین تحلیلی باور دارید؟
نحوه برخورد با موضوعات و حوادث خارجی یکی از فاکتورهای جدی است که در بحث آینده ترکیه باید مدنظر قرار بگیرد. تحولات سوریه، بحران عراق، رخدادهای موسوم به بهار عربی و بیداری اسلامی، تحولات کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، تزها و آنتی تزهایی از جانب کشورها بروز داده میشود که نیازمند توجه جدی است. من اعتقاد دارم وزنه و مؤلفه کردی در بحث حزب عدالت و توسعه بسیار نقشآفرین است. فاکتورهای مثبت آن در برخورد با کردها، نظم دادن و جایگاه دادن به آنها، غیرامنیتی کردن موضوع کردی در ترکیه و همچنین شناسایی هویت کردی در جامعه ترکیه، جنبههای مثبتی است که در کارنامه حزب عدالت و توسعه دیده میشود. اما حوادث و واقعیتهای عراق میتواند یک پیامد خطرناک ژئوپولتیک نیز برای ترکیه به همراه داشته باشد. طبیعتاً اگر این رفتارها و اقداماتی که ترکیه در قبال اقلیم از خود بروز میدهد و نتیجهاش تجزیه عراق خواهد بود، موضوعی خواهد بود که در بلندمدت دامن ترکیه را خواهد گرفت و به عنوان دم دوم و یا لبه دوم شمشیر خواهد بود. بر این اساس آقای اردوغان از امروز باید متوجه عواقب اقداماتی که در عراق انجام میدهد، باشد.
آینده حزب عدالت و توسعه و رهبری این حزب یکی دیگر از مباحثی است که ذهن تحلیلگران را به خود مشغول کرده است. با توجه به اساسنامه این حزب، آقای اردوغان دیگر نمیتواند در این جایگاه حضور داشته باشد، جانشین ایشان چه کسی خواهد بود، آقای شاهین، معاون اردوغان یا عبدالله گل ؟
در مورد گزینهها شاید هنوز قدری زود باشد که به طور مشخص قضاوت کرد، ولی شخصاً اعتقاد دارم از نظر جایگاه اثرگذاری و از نظر سابقهای که افراد در شکل دادن به حزب عدالت و توسعه نقش ایفا کردهاند، عبدالله گل فاکتورهای بیشتری دارد و مطمئناً از نظر سازمانی هم حمایتهای بیشتری خواهد داشت. اما برای قضاوت قطعی شاید بهتر باشد قدری صبر کنیم.
شباهتهای زیادی میان اردوغان و تورگوت اوزال نخستوزیر و رئیسجمهور فقید ترکیه در دهه 80 میلادی مشاهده میشود. هر دو پس از یک دوره بحران اقتصادی قدرت را به دست گرفتند، هر دو نفر موفق شدند رونق اقتصادی بیسابقهای را در ترکیه ایجاد کنند، مؤلفههای اقتدارگرایی به مرور زمان هم در تورگوت و هم در رجب طیب نمود پیدا کرد و در نهایت هر دو از پست نخستوزیری به ریاست جمهوری رسیدند. اما اوزال روند نزولی را در پیش گرفت که در نهایت باعث شد در اواخر دورانش مشکلات اقتصادی به کشور بازگردد و نارضایتیها نسبت به او فزونی یافت، آیا چنین روندی در انتظار اردوغان هم خواهد بود؟
تورگوت اوزال و اردوغان را باید در یک جریان پیوسته دید. مشابهتها زیاد است، اما آنچه باعث شد تورگوت اوزال به هدفش نرسد و خواستههایش متحقق نشود، شرایط و بستر موجود در نظام بینالملل و منطقهای است. نتیجه فضای جنگ سردی، عملاً ایجاد و تحمل کشورهایی را به همراه داشت که احساس میکردند پیروزی تورگوت اوزال و یا به عبارتی به حاشیه رفتن غربگرایان، به حاشیه رفتن کمالیستها، نظامیان، میتواند جایگاه پیونددهنده غرب و ترکیه به عنوان جناح منطقهای غربی ناتو را به خطر اندازد. اما امروز غرب نسبت به این اقتدارگرایی، حاشیه راندن نظامیان، دستگیر کردن بخشی از نظامیان، دادگاهی کردن آنها، جایگزین کردنهای گسترده و فراوان و مسائلی از این دست نگران نیست، اتفاقاً بر این باور است اردوغان میتواند نه تنها موجب بهبود منزلت ترکیه شود، بلکه بسیاری از اهداف و خواستههای غرب را هم در منطقه مدیریت و هدایت کند، به همین خاطر تهدیداتی که تورگوت اوزال را با مشکل مواجه کرد و موجب به زمین خوردن او شد، در مورد طیب اردوغان به آن شدت نیست. طبیعتاً امروز در مورد بحثهای اقتدارگرایی او و فساد خانواده ایشان در جامعه ترکیه یک سری حساسیتها بوده است و به تظاهرات و راهپیماییهایی هم ختم شده است، منتهی بنا به مطالعات میدانی که بنده انجام دادهام، در حدی نیست که موقعیت و جایگاه رجب طیب اردوغان را تهدید کند و یا آن را متزلزل بنماید.
از حیث اقتدارگرایی آیا آقای اردوغان به آن سمت خواهد رفت که در نهایت مردم ترکیه را از خود براند یا خیر؟
کارنامه حزب عدالت و توسعه، کارنامهای سراسر عقلانیت، درایت و تدبیر است. نوع توجه به خواستهای اجتماعی، نیازها، عوامل تثبیتکننده دمکراسی، پذیرش نقش سایر احزاب، گروهها و با یک حرکت و با یک شیب ملایم به سمت نهادینه کردن دمکراسی بوده است. در این جامعه ما شاهد بودیم که حزب عدالت و توسعه برخلاف همه نگرانیهایی که احساس میکردند، جامعه را پولاریزه میکند، اسلامگرایان از نردبان قدرت بالا می روند و دیگران را حذف میکنند و مواردی از این قبیل، در عمل توانست این تحلیلهای غلط را هم در افکار عمومی غرب و هم در داخل ترکیه تا حدود زیادی خنثی کند. بنده شخصاً اعتقاد دارم، حرکتهای رجب طیب اردوغان نوعی اقتدارگرایی سازنده است و باید بین اقتدارگرایی مخرب و تمامیتخواه، نابودکننده و خود مخرب با یک حرکت اقتدارگرای مثبت، سازنده و آیندهنگر که منافع ملی و ارتقای مشکلات کشور را در نظر دارد، تفاوت قائل شد.
49308