سعید جعفری پویا
رجب طیب اردوغان احتمالاً تا دو ماه دیگر رئیسجمهور تازه ترکیه خواهد بود و بر صندلی یار دیرین خود، عبدالله گل تکیه خواهد زد. اما نخستوزیر امروز و رئیسجمهوری احتمالی فردای ترکیه چه چالشهایی را در پیش خواهد داشت؟
نورچی ها
در عرصه سیاست داخلی، احتمالاً مقابله و کنترل جریان فتحالله گولن مهمترین چالش رجب طیب اردوغان خواهد بود. تا زمان انتخابات شهرداریها، تحولاتی چون بحران فساد مالی و اداری، افشای اسناد محرمانه علیه کابینه عدالت و توسعه، انتشار نوار مکالمه منصوب به اردوغان و پسرش و ... مواردی از این دست، گولن را پیروز دوئل نشان میداد. اما با شمارش آرا و پیروزی 45 درصدی عدالت و توسعه، دوباره کفه ترازو به سمت رجب طیب سنگینی کرد. از آن زمان به بعد، اردوغان حملات مسلسل وار خود را روانه جبهه فتحالله گولن کرد و نورچی ها را تا حد زیادی در موضع ضعف قرار داد. اما نباید این پیرمرد میلیاردر را دست کم گرفت. به ویژه وقتی بدانیم دانشگاه فاتح استانبول، روزنامه زمان، هفتهنامه تراوش، تلویزیون راه شیری، رادیو برج، بنیاد معلمان ترکیه، بنیاد روزنامهنگاران و نویسندگان، مؤسسات مالی و بانکی چون آسیا فاینانس بخشی از امپراتوری فتحالله گولن را تشکیل میدهد. نفوذ در نیروهای پلیس و قوه قضائیه را هم میتوان به این لیست بلندبالا افزود. با حضور اردوغان در کاخ ریاستجمهور، حتماً این مراکز فعالیتهای ضدیتی خود را علیه دانشآموخته مدارس امام خطیب افزایش خواهند داد.
مسئله کردی
از زمان تشکیل جمهوری ترکیه، موضوع کردی یکی از بحرانهای سران آنکارا بوده است. مصطفی کمال که وجود آنها را هم انکار می کرد و کردها را ترک های کوهستان نامید. به مرور زمان البته از عمق این فاجعه کاسته شد، اما کردها همچنان از حقوق اساسی خود محروم بودند. رجب طیب اردوغان طی سالهای زمامداریاش تلاش کرد تا اوضاع را در مناطق کردنشین تغییر و بهبود دهد. تلاشی که البته برای اردوغان مثمرثمر هم واقع شد و گروه های کردی در انتخابات های مختلف تا حدی در جبهه عدالت و توسعه قرار گرفتند. اما به هر حال ناگفته پیداست که هنوز هم شرایط برای کردهای ترکیه ایده آل نیست. از سوی دیگر اردوغان دست به ریسک بزرگی زده است. او با علم به اینکه تمایلات جدایی طلبی کردها همواره یکی از نگرانی های اساسی آنکارا بوده است، این روزها از خواسته های استقلال طلبانه مسعود بارزانی در کردستان عراق حمایت میکند. اردوغان حتماً میداند که این حمایت میتواند، کردهای ترکیه را هم علیه دولت مرکزی بشوراند و آنها هم خواستههایی مشابه کردهای عراق مطرح کنند، اما آقای نخستوزیر بر سر آرای جریانهای کردی در انتخابات ریاستجمهوری قمار کرده است. در واقع رجب طیب با علم به اینکه کردها آرای تعیین کنندهای در انتخابات ریاستجمهوری ماه آینده دارند، میخواهد با حمایت از بارزانی، سبد خود را از آرای کردها سنگین کند. اما کیست که نداند این بازی بسیار خطرناک است و میتواند به یکی از اصلیترین چالشهای دولت آینده ترکیه بدل شود، اگر دولتی مستقل تحت عنوان کردستان در منطقه تشکیل شود، حتماً مرزهای ترکیه هم تهدید خواهد شد.
آینده عراق
همسایه جنوبی ترکیه در بحران عظیمی فرو رفته است. جنگ داخلی در برخی از نقاط این کشور شکلگرفته و بخشی دیگر هم تقاضای استقلال کرده است. ترکیه از ابتدا هم روابط چندان مناسبی با دولت شیعی نوری مالکی نداشته و از با جریانهای سنی ارتباط بهتری برقرار کرده است. این روزها حتی گمانههایی مبنی بر همراهی و همیاری آنکارا با نیروهای داعش هم شنیده میشود، هرچند اسناد و مدارک مشخصی در این رابطه مشاهده نمیشود، اما به نظر نمیرسد اردوغان از بیثباتی در همسایه جنوبی خود ناراضی باشد تا خود به عنوان دولت مرکزی قدرتمند در منطقه به ایفای نقش در معادلات منطقهای بپردازد. اما چالشی که اردوغان در آینده با آن مواجه خواهد شد، تسری ناآرامیها و هزینههای تنشها و درگیریهای عراق به ترکیه است. همان طور که ترکیه این هزینه را در مورد سوریه هم پرداخت.
باتلاق سوریه
با آغاز خیزشهای نوین عربی، ترکیه سعی کرد از جریانهای اخوانی در کشورهای عربی حمایت کند. این روند به سوریه هم تسری یافت و موجبات رویارویی جدی اسد و اردوغان شد. اردوغان تمام تلاش خود را برای کنار زدن حکومت سوریه به کار بست، اما انتهای کار نشد آنچه ترکیه دوست داشت. از آن زمان به بعد سیاست خارجی ترکیه مورد انتقاد جدی مخالفان حزب عدالت و توسعه قرار گرفته است. آنکارا به دلیل مواضع خاصش در سوریه، حالا به نوعی در باتلاق این کشور زمینگیر شده است. دولتمردان ترک، طی این مدت نه شجاعت پذیرش اشتباه تدوین استراتژی های خود در قبال سوریه را داشته و نه به طور کامل از راهبردهای پیشین خود در مورد اسد شیفت کرده است. بنابراین آینده روابط ترکیه و سوریه هم یکی از چالشهای اصلی اردوغان و دولت او خواهد بود. در شرایطی که سیاست خارجی ترکیه با تئوری های داوود اوغلو، قرار بود بر صفر کردن تنش با همسایگان استوار باشد، با وقوع خیزشهای نوین عربی تغییر کرد و تنشهای ترکیه با همسایگان خود فزونی یافت. بر این اساس اردوغان در پیچ تاریخی اساسی قرار دارد که به سیاست صفر کردن تنش با همسایگان خود بازگردد یا رویه جدیدی در بافتار سیاست خارجی خود برگزیند.
پدیدهای به نام اسرائیل
احتمالاً هیچ یک از دولتمردان ترکیه از زمان آتاتورک تاکنون به اندازه اردوغان با اسرائیل دچار تنش و چالش نشده است. شاید نجم الدین اربکان را بتوان در این جایگاه با شاگردش مقایسه کرد. اردوغان در دوران زمامداریاش چندین بار به صورت جدی با رهبران اسرائیل درگیری لفظی داشته است. جدیدترین مورد هم به قضیه بحران غزه باز میگردد. جایی که اردوغان اسرائیل و جنایاتش را بدتر از هیتلر دانست. این اظهارنظر اردوغان سبب شد تا ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم سخنان اردوغان را خلاف عرف بینالمللی بخواند و آن را محکوم کند. ترکیه در سالهای اخیر روابط کژ دار و مریزی را با اسرائیل در پیش داشته است، ضمن اینکه این روابط در برخی موارد با بالاترین حد تنش رسیده، اما در مقاطع زمانی همکاریهای نظامی و اقتصادی میان آنکارا و تلآویو رشد چشمگیری را شاهد بوده است. بیشک مراودات ترکیه با اسرائیل یکی دیگر از چالشهای اردوغان خواهد بود، به ویژه اگر قرار باشد همچنان راستگراهای رادیکال در تلآویو در قدرت باشند.
روابط با ایران
ترکیه در سه دهه اخیر، در دو مقطع تاریخی توانسته خیزشی اساسی در اقتصاد و همچنین نقشآفرینی خود در معادلات منطقهای و بینالمللی ایجاد کند. از قضا هر دوی این بازههای زمانی، با دوران نزول و افول جمهوری اسلامی ایران همراه بوده است. یکی در 8 سال زمان جنگ تحمیلی و دیگری 8 سال محمود احمدینژاد. در بازه نخست تورگوت اوزال معمار نوین اقتصاد ترکیه در مسند قدرت بود و در بازه دوم هم رجب طیب اردوغان احیاگر اقتصاد در حال سقوط آناتولی، در چانکایا حضور داشت. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، برخلاف آنچه آقای داوود اوغلو در آمال و آرزوهایش بیان میکند، ایران و ترکیه نشان دادهاند، نمیتوانند آلمان و فرانسه منطقه باشند و بر عکس افول یکی صعود دیگری را به همراه داشته است. سیاست خارجی داوود اوغلو نشان داد که بیش از آنکه عملگرا باشد، در تئوری و متون زیبا و دوستداشتنی است. همان طور که سیاست صفر کردن تنش با همسایگان به شکست انجامید، به روابط حسنه در اوج دو کشور هم نمیتوان امید چندانی بست. تفکرات داوود اوغلو از آنجا حائز اهمیت است که اردوغان او را مغز متفکر سیاست خارجی خود میداند. مطالعه روابط دو کشور، به ویژه در سه دهه اخیر، نشان میدهد که مراودات تهران و آنکارا بازی برد - باخت بوده است. بنابراین با استناد به این اصل، شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که با اوجگیری ایران، ترکیه مسیر نزول را در پی خواهد گرفت. به ویژه وقتی بدانیم، اوزال هم در سالهای پایانی حکومتش که اتفاقاً از جایگاه نخستوزیری به ریاستجمهوری رفت، اوضاع ترکیه رو به وخامت نهاد.
49308