مدتي است برخي رسانهها با مدلسازي ذهني عجيب و غريب به تحليل وقايع نشستهاند. اين طيف که خارج از جناح اصولگرا قرار دارد، بدون آنکه احساس مسئوليتي نسبت به تبعات و عواقب رفتار و گفتار خويش داشته باشند، در ماجراي استيضاح اخير، زبان به مؤاخذه دولتمردان و برخي رسانهها گشودهاند و اينگونه القا ميکنند که اساساً برکناري فرجي دانا نه در رأي مجلسيان که در رفتار دولتمردان رقم خورد. شتابزدگي و ذهنيتگرايي دو ويژگي نگاه اين طيف است. نخستين خطاي تحليلي اين طيف در قضاوت آنها از سخنان اخير روحاني در همايش سفرا نمايان شد تا جايي که آن را با زبان و گفتار رئيس جمهوري سابق قياس کردند و اکنون با شتابزدگي نتيجه طرح استيضاح را شکست دولتيان قلمداد ميکنند.
آنچه در تحليل اين دسته از منتقدان مورد غفلت قرار گرفته فهم درست الگوي مديريت روحاني است. به نظر ميرسد رئيس جمهوري از بين مدلهاي مختلف اداره کشور و دولت، اجماع بين همه جريانهاي سياسي را بر ساير روشها و مدلهاي ديگر ترجيح داده است. بديهي است که اين مدل الزامات خاص خود را دارد. از جمله اين الزامات، آن است که روحاني وزيران و يارانش را از ورود به هرگونه مسائل حاشيهاي و فرعي بر حذر داشته است. به عبارت روشن اين دولتمردان نيستند که روحاني را در بزنگاهها تنها ميگذارند بلکه روشي است که دولت براي پرهيز از ورود به حاشيه که خواست تندروها است، در پيش گرفته است.
خوشبختانه دولت يازدهم دولتي است که با زبان مکتوب سخن ميگويد، اين زبان کاملاً فصيح و شفاف است. به عنوان مثال همانطور که انتظار ميرفت، روحاني دو روز پس از سخنانش در جمع سفرا از گفتار خويش رمزگشايي کرد. در ماجراي استيضاح بر همين سياق به حق مجلس کاملاً احترام گذاشت اما در معرفي سرپرست وزارتخانه نشان داد قدمي از اصول خويش مبني بر دور ساختن دانشگاه از فضاي امنيتي عقب ننشسته است. چه بسا امروز، بهتر از سال قبل ميتوان شاهد نتايج مدل مديريت روحاني بود؛ مدلي که در آن روحاني نماد شاخص دولت محسوب ميشود و دولتمردان نيز بيش آنکه وارد حاشيه شوند در متن دولت مأموريتهاي اصلي خود را پيگيري ميکنند.
17302