رجب طیب اردوغان بالأخره توانست به آرزوی دیرینه خود دست یابد و ساکن کاخ چانکایا شود. فردی که میزان مخالفتهای داخلی نسبت به سیاستهای او طی سالهای اخیر سیر صعودی قابلتوجهی گرفته است. از داستان رسوایی فساد اقتصادی در کابینه عدالت و توسعه گرفته تا اعتراضات گزی پارک. اما هیچ یک از آنها حتی باعث نشد که اردوغان انتخابات ریاست جمهوری را در دور اول نبرد. اردوغان حالا بیپروا از هدف اصلی خود که همانا تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی است سخن میگوید. اتفاقی که نیازمند آرای موافق پارلمان ترکیه است. این تغییر در پارلمان فعلی و با حضور نمایندگان کنونی محقق نخواهد شد، چرا که چه نمایندگان عدالت و توسعه و چه دیگر نمایندگانی که از این طرح پشتیبانی میکنند، به عدد 367 نمیرسند. برای تصویب اصلاحات قانون اساسی در مجلس ترکیه با لحاظ احتمال ارجاع آن به آرای مردم هم حداقل 330 نماینده باید به این موضوع رأی مثبت بدهند، حال آنکه تعداد نمایندگان حزب عدالت و توسعه در پارلمان ترکیه 327 کرسی است. ضمن اینکه بخشی از نمایندگان این حزب هم از تمامیت خواهیهای رجب طیب به تنگ آمدهاند.
اما باید عنایت داشت که نخستین پیششرط لازم و ضروری برای پیادهسازی پروسه اردوغان، تعیین نخستوزیری همسو و حتی ترجیحاً سربهزیر است که فرامین رجب طیب را بیچون و چرا اجر کند. همین مؤلفه باعث شد تا خیلی زود عبدالله گل، از لیست نامزدهای مد نظر اردوغان خارج شود. رصد اظهارنظرهای اردوغان و گل در سالهای اخیر به خوبی نشان میدهد که دو یار دیرین دیگر روابط حسنهای باهم ندارند و این اختلاف نظر حتی به خانههای آنها هم کشیده است. به این معنا که همسر گل در مهمانیهایی که همسر گل حضور داشت، غیبت میکرد و بالعکس. گل برخلاف اردوغان به آزادی بیان، لزوم چرخش نخبگان و عدم یکپارچهسازی قدرت باور دارد و هرگز با ایده تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی موافق نبوده است. در نتیجه اردوغان به فردی نیاز داشت که بیش از همه به او اعتماد داشته باشد. کسی که درعینحال یارای مخالفت در مقابل رئیسجمهور را هم نداشته باشد. این فرد باید کسی میبود که ضمن فرمانبری شخصیت بزرگی و مستقلی هم نداشته باشد.
آن مرد کیست؟
در آوریل 2012 و در حاشیه اجلاس کره جنوبی، باراک اوباما با انگشت خود احمد داوود اوغلو را صدا کرد و او هم دوان دوان به سمت رئیسجمهور آمریکا آمد. رسانههای ترکی به شدت نسبت به این رفتار وزیر خارجه خود معترض شدند و آن را نشانه تحقیر ترکیه دانستند. همان مرد که به زعم رسانههای ترکیه موجبات تحقیر ترکیه را فراهم آورده بود، بهترین گزینه برای عملی کردن آرزوهای دیرینه رجب طیب اردوغان به شمار می رود. چرا که عموم مؤلفههای فوقالذکر را دارا است. اما چه چالشهایی پیرامون پیادهسازی این فرآیند وجود دارد؟
چالشهای یک تغییر
شاید نخستین چالش گسترش دامنه اعتراضات مدنی و اجتماعی نسبت به افزایش تمامیتخواهی و اقتدارگرایی رجب طیب اردوغان باشد. او طی سالهای اخیر به شدت تندخوتر شده است، تعامل و مماشاتی با مخالفین خود ندارد، روزنامهنگاران منتقد را به زندان میاندازد و رهبران احزاب دیگر را خائن، خودفروخته و ضعیف میخواند. از سوی دیگر او این روزها بیشتر از همیشه از تمایلات اسلامگرایی در جامعه ترکیه سخن میگوید. معاون اولش خندیدن با صدای بلند را برای زنان مناسب نمیداند و ... این در حالی است که طبقه متوسط جامعه ترکیه نمیخواهند شاهد شکلگیری یک سلطان تازه در سپهر سیاسی جمهوری باشند. یقیناً با استمرار تمامیتخواهیهای آقای رئیسجمهور، میزان مخالفتها و سازماندهی منتقدین بیشتر خواهد شد و این قصه به ویژه در مقابل طرح تغییر نظام سیاسی پررنگ تر از همیشه مشاهده خواهد شد.
از سوی دیگر احمد داوود اوغلو از کاریزما و نفوذ بالایی که اردوغان از آن برخوردار بود، بیبهره است. در نتیجه او به سختی میتواند آن طور که اردوغان عمل کرد، افکار عمومی طبقات اجتماعی پایین جامعه را به نفع ایده دولت بسیج کند. به این نکته هم باید توجه کرد که داووداوغلو فقط در حوزه سیاست خارجی فعال بوده و هیچ کارنامهای از او در مدیریت سیاست داخلی مشاهده نمیشود.
از سوی دیگر جریانات معتدل تر عدالت و توسعه هم نسبت به اقدامات اردوغان معترض هستند. این گروه از این پس یک رهبر قدرتمند هم در میان خود دارند. عبدالله گل 63 ساله قطعاً به این زودیها از صحنه سیاسی ترکیه خارج نخواهد شد. او که نگران است، زحمات چندین و چند سالهاش برای ایجاد ترکیه کنونی توسط دوست قدیمی از بین برود، قطعاً از پیشنهاد جریانهای مخالف اردوغان استقبال میکند و به مرور زمان میتواند نماینده جریان انشعاب یافته عدالت و توسعه باشد. اتفاقی که در صورت وقوع میتواند چالشی اساسی برای اردوغان و داووداوغلو به شمار آید.
در حوزه سیاست خارجی تئوریهای برهم ریخته داووداوغلو که این کشور را با دردسرهای جدی در منطقه مواجه ساخته، دیگر چالش پیش روی دولت جدید ترکیه خواهد بود. داوود اوغلو که با ایده نگاه به شرق و صفر کردن تنش ترکیه با همسایگان کار خود را آغاز کرد، این روزها اوضاعی پدید آورده که در آن ترکیه تقریباً با تمام همسایگانش روابط پرتنشی را تجربه میکند. از سوی دیگر داوود اوغلو در وزارت خارجه فردی را جانشین خود کرده که یکی از خبرهترین دیپلماتهای حوزه اروپای ترکیه به شمار می رود. شاید پیام این انتصاب نگاه دوباره ترکیه به غرب و اروپا باشد.
فرجام سخن
طبق قانون اساسی ترکیه، رئیسجمهور این کشور نباید عضو هیچ حزبی باشد و عملکردش هم فرا حزبی و با توجه به منافع کل ترکیه باشد. رئیسجمهور جدید هرچند در ظاهر از عدالت توسعه کنار رفت و رهبری این حزب را به داووداوغلو سپرد اما سخنانش نشان میدهد که برخلاف گل نمیخواهد عملکردی فراجناحی داشته باشد. او همچنان مخالفین خود را تهدید میکند، کماکان تاکید میکند که با نفوذ فتحالله گولن خواهد جنگید و هنوز سخنی از باب دوستی از زبان «کابادایه محله کاظم پاشا» به گوش نمیرسد. رفتاری که حتی دوستان قدیمی او را هم کنار زده است. دیروز فتحالله گولن، امروز عبدالله گل و فردا ....
- کاظم پاشا محله ای در پایین شهر استانبول است که اردوغان آنجا بزرگ شده است. کابادایه هم در جامعه ترکیه هویتی برخوردار از شهرت، عزت و قدرت است که معمولا به مردی صاحب احترام و نفوذ در محله خود اطلاق می شود. کابادایه در ادبیات فارسی به معنای لوتی و جوان مرد است. یک کابادایه در جامعه ترکیه به دلیل حمایت از ضعفا، فقرا و نیازمندان صاحب احترام است.
49308