پرونده ولادت خورشید خراسان را با شعری از مهدی اخوان ثالث در وصف ایشان آغاز می کنیم. (فایلی که در ابتدای مطلب می شنوید، ترانه «دخیل» با صدای علیرضا شهاب است.)
اى على موسى الرضا! ای پاکمرد یثربى، در توس خوابیده! من تو را بیدار مى دانم
زنده تر، روشن تر از خورشید عالم تاباز فروغ و فرّ و شور زندگى سرشار مى دانم
گر چه پندارند: دیرى هست، همچون قطره ها در خاک
رفته اى در ژرفناى خواب
لیکن اى پاکیزه باران بهشت! اى روح! اى روشناى آب! من تو را بیدار ابرى پاک و رحمت بار مى دانم
اى (چو بختم) خفته در آن تنگناى زادگاهم توس!
ـ (در کنار دون تبهکارى که شیر پیر پاک آیین، پدرت
آن روح رحمان را به زندان کشت) ـ
من تو را بیدارتر از روح و راح صبح، با آن طرّه زرتار مى دانم
من تو را بى هیچ تردیدى (که دلها را کند تاریک)
زنده تر، تابنده تر از هر چه خورشید است، در هر کهکشانى، دور یا نزدیک،
خواه پیدا، خواه پوشیده
در نهان تر پرده اسرار مى دانم
با هزارى و دوصد، بل بیشتر، عمرت،
اى جوانى و جوان جاودان،
اى پور پاینده!
مهربان خورشید تابنده!
این غمین همشهرى پیرت،
این غریبِ مُلکِ رى، دور از تو دلگیرت،
با تو دارد حاجتى، دَردى که بى شک از تو پنهان نیست،
وز تو جوید (در نهانى) راه و درمانى.
جاودان جان جهان! خورشید عالم تاب!
این غمین همشهرى پیر غریبت را،
دلش تاریک تر از خاک، یا على موسى الرضا! دریاب.
چون پدرت، این خسته دل زندانىِ دَردى روان کُش را،
یا على موسى الرضا! دریاب، درمان بخش.
یا على موسى الرضا! دریاب.
دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس انجمن فلسفه ایران
ائمه به ویژه امام رضا(ع) در مباحثاتشان به عقل و جهل بسیار پرداختهاند، در حدیث آمده که اولین چیزی که خدا خلق کرد، عقل بود بنابراین عقل بر اساس آیات و روایات اولین مخلوق خداوند است. با توجه به اینکه همه ائمه از یک نور خلق شدند، عقل واسطه حق و خلق است و از این طریق برکات خداوند به سوی انسان سرازیر میشود. ائمه اطهار به ویژه امام رضا(ع) همانطور که در فرهنگ رضوی مشهود است، به عقلانیت تأکید داشتند، امام رضا (ع) عالمی صبور و دیندار بوده که در تمام سیره زندگیشان به عقل تأکید ویژه داشتند.
با توجه به مناظرات امام هشتم با ادیان مختلف در دوران حیات که برخی از اینها به اجبار و برخی به صلاح ایشان صورت گرفته است، این مناظرات همه عقلانیت و ولایت الهی را نمایان میکند. ائمه از مراتب بالای عقل برخوردار بودند و ولایتشان نیز مطلق است بنابراین امام رضا (ع) نیز عاقل مطلق هستند.
فلاسفه ایران نیز از همین فرهنگ رضوی تاثیر گرفته اند. حکمت فلاسفهای همچون سهروردی و ملاصدرا علوی و رضوی بوده و اصلاً یکی از مهترین عللی که این حکما در ایران زمین و جهان اسلام درخشیدند به دلیل همین تبعیت از ولایت ائمه اطهار(ع) است، فرهنگ رضوی سراسر محتوایش حکمی است. خداوند در قرآن کریم در آیه «وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَةَ» انبیاء را وارث کتاب و حکمت میداند، پس برجستهترین حکیم رسول اکرم (ص) است. بنابراین فلاسفه و حکمای ما مسبوق به حکمت دینی بودند و این امر از ابن سینا گرفته تا سهروردی و ملاصدرا مشاهده میشود. در نهایت یکی از مهمترین نتایج حکمت اندیشمندان و حکمای ایران اسلامی توجه به حکمت و فرهنگ رضوی، علوی، قرآنی و ... است.
دکتر مهدی محقق، رئیس موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مک گیل
از مناظره امام رضا(ع) با سایر فرق و ادیان می توان درس گرفت که باید با اهل استدلال با منطق با اهل موعظه با حکمت و با اهل جدل با مجادله احسن برخورد کرد زیرا با اهانت و زور گویی نمیتوان حقیقتی را کشف کرد.
زمان امام رضا(ع) به علم و دانش اندوزی توجه بسیاری شد. زیرا پیامبر به طلب علم حتی در چین تاکید کرده بودند و در این دوره مسلمانان درِ علم را بر خود نبستند و حتی سخنان کافران را هم مورد شنود قرار دادند. زیرا ارزش انسان در اسلام به علم است. روزی پیامبر از دو طبیبی که برای معالجه بیماری فرستاده بودند پرسیدند کدامیک از این دو حاذقتر هستند نپرسیدند پیرو کدام دینی یا اهل کدام قبیله و نژادی هستند. پس معلوم میشود که علم بر دیگر صفات انسان ارجحیت دارد. علی(ع) هم در نهج البلاغه می فرمایند قیمت هرکس به اندازه دانش اوست. قرآن نیز میفرماید هل یستوی الذین یعلمون و لایعلمون آیا آنهایی که می داند با آنهایی که نمی دانند برابرند؟
در زمان امام رضا(ع) ترجمه های از زبان سانسکریت و سریانی به عربی و فارسی صورت گرفت زیرا برای گفتگو با سایر فرق لازم بود عقاید آنها را بدانند. امام رضا(ع) با دانشمندان مختلف مناظره کردند، هدف از دانش هم همین است نقد کردن سخن یکدیگر و پذیرفتن حقیقت. بیرونی و فارابی و ابن سینا هم از مناظرات امام رضا(ع) بسیار در مباحث خود استفاده کردند.
از مميزه حيات امام رضا(ع) اين است كه در علم بايد كشف حقيقت را مدنظر داشته باشيم. امام رضا(ع) در اكثر كتابهاي خود با اختلافات فقهي مخالفت كرده و اين اختلافات فقهي شامل مبادلاتي بين حنفي، شافعي، سني و شيعه است كه دانشمندان زمانشان بايد اختلافات بين آنها را كم كنند.
منشاء اختلاف بعدي در مسايل اصولي و علم كلام است كه بين معتزله و اشاعره پيدا شد كه در رويت خداوند به اختلاف نظر خوردند و اشاعره از مذهب جبر براي اينكه مردم زمان را توجيه كند و حكومت خود را نگه دارد استفاده ميكرد. مساله بدي جانشيني بعد از رحلت پيامبر(ص) بود كه كيفيت انتخاب خليفه به چه صورتي است و اين امر باعث اختلافات زيادي شد و فرقههاي مختلفي روي كار آمدند و حديث تفرقه پيامبر(ص) در اين زمان كاربرد زيادي پيدا كرد.
امام رضا در اكثر كتابهاي خود با اين گونه مذاهب مخالفت كرده و ميفرمايد: "اگر فردي كاري را بدون دليل و عقل بپذيرد انسان نيست". ما نیز باید تعهد و تفكر را در جامعه پرورش بدهيم تا بتوانيم به آن حكمت نوراني حضرت امام رضا(ع) برسيم.
استاد پرویز خرسند، نویسنده
خراسان؛ همه غریبان راستین جهان اینجا خانه دارند. او همه را به این خانه آورده و بر خوان همیشه گشودهاش نشانده تا نیستان وسیع و بیکرانه را بسازد و تعریف و تفسیر کند و هر تنهایی را امکان رویش دهد و شجاعت مردان و سینه و قلبشان را به دشنه پولادین بسپرد.
ای نماد مطلق غربت! از غربت جغرافیایی نمیگویم. چون باورش ندارم. خراسان وطن توست. در باغی نشستهای که کمترین میوهاش انار و انگورهایی چنان فریبنده و زیبا بوده است که قدرت با چیدن و زهرآگین کردنشان، خیال میکنند چنان وسوسه میشوی که از خوردن دانهای انگور و انار لحظهای تردید نمیکنی اما غافل از اینکه با دیدن سرخی خون خاموش انار به فریادهای خشم و خروش و فریادهای «کربلا» میرسی و با سبز انگورهای نامتعارف و مثلا درشت و رسیده به جگر پارهپاره و در طشت ریخته جدت حسن فکر میکنی.
اگر غریب غریبانت میخوانم و میخوانند، نه به این خاطر است که زندانی عربستان نشدهای. زمین، زمین است و وطن آنجاست که همدلان و همفکران آنجایند و بهسوی یک قبله رو میکنند و جز خدا، رب و ارباب و بزرگی نمیشناسند. تو غریبی چرا که شعور و آگاهی و مهر و عطوفت و پاکی و عظمت و عصمت و دانش مطلقی... تو و اجداد و فرزندانت قلب زمین و زمانید و من و ما از زمانی که قلب خود را گم کرده است میترسیم.
این دستهای بیهوده و این چهرههای بیگانه و اینگلهای پلاسیده و درختان فروافتاده و باغ و باغچههایی که دیگر نیست از وحشت سرشارمان میکند و از وحشتی هولناکتر از مرگی دوزخی جان و جهانمان را میکند، میترسیم و اگر هنوز نفس میکشیم در آرزوی آمدن کسی است که مثل هیچکس نیست و آمدنش را هیچکس نمیتواند بگیرد و دستبند بزند و به زندان بیندازد.
«و میتواند کاری کند که نور «الله» که سبز بود: مثل صبح سحر سبز بود دوباره روی آسمان مسجد مفتاحیان روشن شود...» ای بزرگ ای مفهوم ناب غربت ای گواه و شاهد تمامی دردهایمان آیا هنوز وقت آن نرسیده که تو کاری بکنی که «او» وقت آمدنش را جلو بیندازد؟! ای پناه غربت غریبان! ای تنهای تنهایان! همیشه و همه جا از تو می خواهم. امروز، روز توست.
/6262