محمدعلی اینانلو

کارت دعوتی به دستم رسید از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که روز شنبه پنجم مهر برابر بیست و هفتم سپتامبر که روز جهانی گردشگری است در مراسمی که در سالن اجلاس سران برگزار می شود شرکت کنم، روی کارت Guest Vip  نوشته شده بود یعنی که «میهمان ویژه» و شماره من 282 بود، همه برنامه هایم را تنظیم کردم که در این مراسم شرکت کنم چرا که بیش از بیست سال است که به عنوان فرد رسانه ایی و هم به عنوان دارندة آژانس مسافرتی و هم به عنوان نخستین دارندة موسسه تخصصی آموزش راهنمایان تور در این حوزه فعالیت دارم.

علاوه بر آن اکثر دوستان فعال در زمینه گردشگری را می دیدم و هم شخصیت هایی همچون رئیس مجلس، اعضای شورای شهر و آقای دکتر سلطانی فر رئیس میراث فرهنگی که از زمان ورزش ایشان را می شناسم می دیدم اما موفق به شرکت در این مراسم نشدم.

چون به دزدی گردو رفته بودم! نخیر اشتباه نخواندید بنده در این سن و سال به مراسم شبانه دزدی گردو رفته بودم.

یعنی که می خواستم از این ماجرا فیلم بگیرم. چرا که چندسالی است دزدی گردو باب شده، شما هر گردویی را که تحویل بدهید پانصد تومان می گیرید، ده تا می شود پنج هزار تومان، صدتا می شود پنجاه هزار تومان، به همین راحتی!

می خواستم با دوربین دید در شب از این ماجرا فیلم بگیرم، برایم جالب بود و غم انگیز.

چندسالی است که شغل بعضی از جوانان ما شده گردو دزدی، پارسال گردوهای باغ یکی از دوستانم را در «کنی بن لاریجان» دزدیدند و امسال در «آوج همدان».

البته نگذاشتند فیلم بگیرم حتی به شرط شطرنجی کردن تصاویر اما تکنیک دزدیشان را برایم توضیح دادند. بسیار خلاقانه بود؛ یکی از جوانها لخت می شود و در تاریکی میرود بالای درخت، آنچه را که با دست لمس می کند می چیند، باقی را در تاریکی با بدن لختش حس می کند، آرام و بی صدا می چیند اما پرت نمی کند چون افتادن گردو صدا دارد و ممکن است صاحب باغ بشنود، سر یک لوله پلیکای ده متری را در دست دارد که سر دیگرش پای درخت در داخل یک گونی است، گردوهای چیده شده را یک یک به داخل لوله پلیکا می ریزد که از آن طرف در داخل گونی است، کارشان که تمام شد آرام از درخت پایین می آید، لباسش را می پوشد، گونی های گردوی دانه ایی پانصد تومان را کول می کند و آرام در تاریکی شب غیب می شوند...

جمله معترضه: دوستان عزیز، مسئولان محترم این یک خلاقیت است، این خلاقیت ها را به شوخی نگیرید، همین خلاقیت اگر با مدیریت درست در جهت مثبت هدایت شود می شود نفر اول فیزیک یا ریاضیات، اگر غلط هدایت شود می شود دزد گردو که اولی جذب دانشگاه های خارج می شود و دومی بیخ ریش خودمان می ماند و تبدیل می شود به خلاقیت های بزرگتر در راه های خلاف.

بگذریم، در نقطه دیگری از ایران که استان فارس تمام و استان یزد شروع می شود، جایی است به نام «بوانات» که صدها هکتار باغ و جنگل گردو دارد اما از این منطقه که پر از گردو های پانصد تومانی است، حتی یک مورد دزدی گردو هم گزارش نشده، چون جوانهای آنجا به جای گردو دزدی جذب گردشگری شده اند، باغ ایشان میلیونها گردو می دهد، اما از آن باغها استفاده دیگری هم می برند، توریست ها در یک گشت سه ساعته به تماشای باغ‌های گردو می روند و تنها برای دیدن، نه چیدن و دزدی گردو پول می دهند.

تا این لحظه که این مطلب را می نویسم فکر می کردم که «نتوانستم» به جلسه بزرگداشت روز جهانی جهانگردی بروم، اما بیشتر که فکر می کنم می بینم که «نخواستم» بروم، در این جلسه مسلماً حرفهای خوب زده شد، ملاقاتهای خوب انجام شد، لابی های کوچک انجام شد اما کدامیک از این حرفها به صورت عینی و عملی به کار جوانهای خلاق این کشور خورد، کدامیک از این حرفها که بیست سال است ادامه دارد به درد این خورد که جوان خلاق دزد گردو را از راه ایجاد اشتغال، درآمد، مدیریت و راهنمایی درست تبدیل به نفر اول فیزیک و ریاضی کند؟

والله که این جوانان حیف اند...

6/7/1393

۴۷۴۷

منبع: خبرآنلاین
"