عصر روز سه‌شنبه ۲۲ مهر ۹۳، سارقی، موبایل یکی از همکاران خبرآنلاین را زد، آن هم در هنگام حرف زدن با موبایل در خیابان و در جمع ۶ نفر از دوستان.

متن زیر گفتگوی همکار ما با این سارق است؛

- سلام

- شما؟

- گوشی چند می فروشی؟

- شما؟

- همونی که گوشی ازش زدی.

- چیکاره ای؟

- تو چیکار داری؟ چند میگیری گوشی برگردونی؟

- کجایی؟

- همونجایی که گوشی زدی. بیارش، پولت بگیر.

- این شماره کیه؟

- رفیقم که کنارش وایساده بودم.

- رمزش چنده؟

- رمز می خوای چیکار؟

- می خوام شماره ت در بیارم. رسیدم بهت زنگ بزنم.

- من خودم بهت زنگ می زنم.

- چیکاره ای؟

- تو چکار داری من چیکاره م؟ بیکار. گوشی بیار، پولت بگیر.

- رمزت چنده؟

- رمز نمی دم. گوشی بیار، پولت بگیر.

- به ناموسم، به جون خواهر کوچیکه م، رمزت بده، میارم گوشیت.

- رمز نمی دم، بیا اینجا، گوشی بده، پول بگیر.

- من ال سی دی لازم دارم. شکسته ال سی دی گوشی خودم. پول ال سی دی بده، بیارم.

- چقدر می خوای؟

- رمزت بده، بیارم. 

- رمز نمی دم. 

- می ترسم بیام. شاید پلیسی.

- نه بابا، گوشی بیار، ۳۰۰ بهت می دم.

- نه، رمزت بده.

- نمی دم.

- همین الان میشکونمش. میندازمنش تو جوب.

- بنداز، رمز نمی دم.

- به ناموسم میارم. بگو رمزت چیه.

- نمی گم. هیچ کاری هم نمی تونی با گوشی بکنی.

- الان همه اطلاعاتت در میارم.

- نمی تونی، اطلاعاتش پاک شده. همین الان می خوای بگم کجایی؟

- کجا؟

- میدون گلها.

- رمزت بده.

- نمی دم، بیا گوشی بده، ۳۰۰ تومن بگیر.

- نه.

- به هرحال فکرات بکن، ۱۰ دقیقه دیگه زنگ می زنم. تصمیمت بگیر.

...

۱۰ دقیقه بعد؛ مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد!

۴۷۴۷

 

منبع: خبرآنلاین