آفت شناسی در روش حکومت اسلامی و مقایسه ی آن با سیره ی ائمه و شخص پیامبر ما را به این واقعیت آشنا می کند که چرا سستی و کسالت های نا بجا سراسر جامعه را فرا گرفته است؟
چه دلیلی دارد که قانونی در مجلس به تصویب برسد و اجرای آن چندین ماه به طول انجامد ؟ مگر وضع این قانون یک ضرورت اجتماعی یا فرهنگی و سیاسی نبوده است ؟ پس چه دلیلی دارد که با گذشت ماهها و گاهی به درازای سالی، خبری از اجرای آن نباشد؟
نمونه می خواهید؟ از قانون خدمات کشوری نام ببرم یا از ضرورت تحصیلات رایگان تا مقطع دانشگاه و...
چه دلیلی دارد که مصوبات نهاد نظارت و قانون گذاری، با اجرای آن باید دو مقوله ی جدا از هم باشد و نیازی به فوریت اجرایی در قانون وضع شده در مجلس، احساس نشود؟
شاید دور ترین و غیر واقع ترین و در عین حال صحیح ترین و حقیقی ترین پاسخ این باشد که دستگاه حاکمیتی در قوای سه گانه، نیازی به سرعت در انجام کار را احساس نمی کند ،چرا که حد اقل خود، با وجود یا عدم وجود آن قانون؛ می تواند چرخ نیازمندی خویش و اطرافیانش را به پشتوانه ی عریکه ی قدرتی که بر آن سوار می شوداز هر شتاب و عجله ای برهاند و به هدف برسد .در این بین مردم صبر کنند تا زیر پایشان علف سبز شود!
این یک شعار یا انتقاد بی پایه و اساس نیست. کدام یک از مسوولین ما در واقعیت، نه در شعار، مثل مردم عادی در جامعه، دغدغه ی مایحتاج عمومی و نیازهای اولیه ی زندگی را دارند .؟؟
من صحبتم در مورد خرج زندگی یعنی مایحتاج اولیه مثل نان و برنج و گوشت و حبوبات است نه در مورد برخرجهای زندگی شامل نوع برند لباس و نیازهای غیر ضروری برای ادامه ی حیات!! .
البته معدودی از مقامات همیشه سعی داشته اند بر اساس آموزه های دینی، خود را با طبقات پایین جامعه هماهنگ کنند و پیروان راستین امامان و پیامبران الهی باشند.اینکه پیامبر اکرم در هنگام نشستن دایره وار می نشست تا میان ایشان و سایر اصحاب فرقی نباشد به یک اسطوره بدل شده است.
مگر سنگینی علم ودانش در وجود حضرات اجازه می دهد که همچون پیامبر در امور عمومی کارگری کنند و یا در جمع خانوادگی مانند شخصی چون علی به کار خانه بپردازند؟
گذشت، آن زمانی که امام علی (ع) و سایر امامان، خود به رفع مایحتاج خود می پرداختند . با دست خود لباس بخیه می زدنند و با حفر چاه کار دیگران را به ثمر می رساندند و دهها مصداق دیگر . ظاهرأ ایشان فرصت انجام چنین اموری را داشته اند و این حضرات در قرطاس بازی اداری فرصت سر خاراندن ندارند که هیچ ،علاوه بر آن غرور قدرت اجازه نمی دهد حتی با خانواده ی خود قبل و بعد از اکتساب قدرت ،به درستی مراوده کنند.و تنها راه را برای نجات از این عقب ماندگی رها کردن و بی توجهی و بی قیدی و طلاق عاطفی یا شرعی و... .چند نمونه می خواهید!!؟؟؟
می دانم و می دانید که این قصه سر دراز دارد و بیان همه ی این ناهنجاریها و آفتهای فاصله افکن ،مثنوی هفتاد من کاغذ شود . به قول معروف "در خانه اگر کس است یک حرف بس است"
روزی که مسولین ما غم نان پیدا کنند و ماشین پرایدشان کنار خیابان بماند و حقوق ماهیانه اشان هفته ی اول تمام شود و دریافتهای خارج از شمول به دادشان نرسد و از رانتهای قدرت استفاده نکنند تازه می توانند ادعای دلسوزی داشته باشند تا به رسد به پیگیری و اجرایی کردن سریع مصوباتشان.
حسین(ع)یک شعار نیست .یک شعور عملی است که تا در زندگیمان جاری نشود به بیهوده ادعای پیرویش را داریم.در کجای زندگی امام حسین (ع) دوری و بی تفاوتی نسبت به مشکلات روحی و عاطفی و حتی نیازهای مادی مردم دیده می شود؟؟؟؟؟
چقدر خوب است که مدتی است به انحر افات مراسم عاشورا پرداخته می شود و شیعیان می فهمند که اعمالی مانند قمه زنی و خود آزاری و...مورد پسند امامان شیعه نبوده و نیست و چه خوبتر خواهد بود که شیوه ی برخورد و چگونگی دادخواهی امامان شیعه در عمل مسولین مشاهده شود تا مردم به عینه لذت آنهمه درستی و پاکی را بچشند و ببینند.
خدا بیامرزاد مولانا را که می فرمود:
گوشم شنید قصه ی ایمان و مست شد
کو قسم چشم ؟ صورت ایمانم آرزوست