به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در این برنامه که اجرای آن بر عهده اکبر عالمی بود، ناصر فکوهی، بهمن نامور مطلق، مجید سرسنگی، بهروز دارش، علیرضا مشایخی، علیرضا شیری به سخنرانی پرداختند.
در ابتدای این برنامه اکبر عالمی با تشکر از خانه هنرمندان ایران برای تجلیل و قدردانی از استادان بزرگ این سرزمین گفت: جلال ستاری بیشک یکی از بزرگان این سرزمین است، او تا به امروز بیش از 93 کتاب، ترجمه و تألیف دارد، او مدرسی توانا و پژوهشگری فعال است، درزمینههای مختلفی ازجمله روانشناسی، ادبیات و اسطورهشناسی قلمزده است، در این خاک ماند و به ما درس تفکر، اخلاق و زندگی داد، نام او نهفقط در تاریخ ما بلکه در تاریخ بشر حفظ خواهد شد، تشکر میکنم از خانه هنرمندان ایران که امروز قدردان انسانهای بزرگی هم چون جلال ستاری است، فردی که تجلیل و قدردانی تنها کاری کوچک در برابر زحمات بزرگ او است.
در ادامه این برنامه ناصر فکوهی، جلال ستاری را بینیاز از تقدیر دانست و گفت: جلال ستاری نیاز به چنین برنامههایی ندارد، او نیاز به تقدیر ندارد، او لحظهای برای تقدیر کار نکرد، او نوشت تا کار کند تا از کار زندگی کند، ستاری تا به امروز کارکرد تا دین خود را به زندگی بپردازد. پس او نیاز به تقدیر ندارد، ولی ما نیاز به چنین برنامههایی داریم تا بزرگانی مثل او را بهتر بشناسیم تا نسلهای بعدی اندیشمندان خود را فراموش نکنند و همواره نام آنها را در تاریخ این سرزمین به یاد داشته باشند.
فکوهی در ادامه صحبتهای خود به سهم علمی جلال ستاری اشاره کرد و گفت: جلال ستاری اگرچه در دانشگاه حضور ندارد ولی خدمات بسیار زیادی به دانشگاه کرد، او 93 جلد کتاب دارد، در دورانی که او از فضای رسمی طرد شد، به تألیف و ترجمه پرداخت و آثاری را خلق کرد که هریک از آنها میتواند برای ما مرجع باشد. او به مفهوم اسطوره پرداخت و پرسید چرا اسطوره و اسطورهشناسی اهمیت بسیار زیادی دارند؟ تا پیش از او کسی اینچنین به این موضوع نپرداخت. درزمینهٔ ترجمه نیز، آثار و اندیشمندان بزرگی را به فرهنگ ما معرفی کرد، او درزمینهٔ ادبیات شرق نیز فعالیت بسیار کرد و تنها به آثار و اندیشمندان غربی نپرداخت. از سوی دیگر او کوشید با تألیف کتابهایی هم چون «سیمای زن در ایران»، دستگاه تفکر مردسالارانه در ایران را موردنقد قرار دهد، درزمینهٔ دینشناسی و آئینهای نمایشی نیز آثاری خلق کرد، در حوزه جامعهشناسی و انسانشناسی نیز تأثیر بسیار زیادی گذاشت و در حوزه اسطورهشناسی نیز جانانه فعالیت کرد و این حوزه را در ایران زنده کرد. جلال ستاری هیچوقت به تقدس اسطوره نپرداخت، او به اسطوره پژوهی پرداخت و عقلانیت را همواره در برابر اسطوره، امری اساسی و پراهمیتتر میدانست.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود به بعد اخلاقی شخصیت جلال ستاری اشاره کرد و گفت: ما در این سرزمین عالم بسیاری داریم اما عالمی که بااخلاق نیز باشد بسیار کم است، اخلاقی بودن نیز صرفاً در خوب بودن خلاصه نمیشود، او فردی مطمئن و منسجم بود، یعنی میدانست که از زندگی چه چیزی میخواهد و چگونه باید به دنبال آن برود، در دورهای که او به حاشیه رفت باز از فعالیت علمی خود لحظهای دست نکشید و به مسیر فعالیت خود ادامه داد چراکه او دقیق و روشن میدانست که چه هدفی دارد و باید به آن دست پیدا کند.
ناصر فکوهی در پایان صحبتهای خود گفت: جلال ستاری نه نسبت به مردمی که ما باشیم، او نسبت به آبوخاک و زبان این مملکت خود را مسئول میدانست، مردمی که ما باشیم قدر او را ندانستیم ولی او دوستدار این سرزمین و خاک آن است بهطوریکه هیچوقت این سرزمین را ترک نکرد و همواره در آن ماند و به فعالیت پرداخت.
در ادامه این برنامه بهروز دارش با مطرح کردن این سؤال که «چه طور با جلال ستاری تا به امروز دوستی کردم؟» گفت: جنبهای از ستاری مرا جذب کرد که شاید کمتر به آن پرداختهاند و کمتر کسی درباره آن صحبت کرده است و آن جنبه هنر در روح و جسم جلال ستاری است. او اگرچه کاردستی هنری انجام نداده است، ولی تأثیر بسیار زیادی به روی هنر ایران گذاشته است، دوستی من بهواسطه وجود هنری او بوده است که تا به امروز نیز برای من تأثیرگذار بوده است. ستاری شخصیتی دارد که هم به روی خود تأثیر میگذارد و همروی کسی که با او در ارتباط است و این بیشک هنری است که در جلال وجود دارد.
دارش در بخش دیگری از صحبتهای خود به فعالیتهای مکتوب جلال ستاری اشاره کرد و گفت: جلال ستاری درزمینهٔ اسطوره و اسطورهشناسی فعالیت بسیار زیادی کرده است و در این مسیر تاکنون کتابهای بسیار زیادی تألیف و ترجمه کرده است، او درزمینهٔ پژوهش اسطوره با فعالیت خود، اسطوره پرستی را تبدیل اسطوره پژوهی کرد، او به مطالعه اسطوره پرداخت نه به تقدیر از آن. درزمینهٔ ادبیات کلاسیک نیز به پژوهش پرداخت و درزمینهٔ هنر اسلامی نیز به بررسی و تألیف پرداخت، همهی این فعالیتهای پژوهشی نشان میدهد که جلال ستاری در تمام طول عمر خود لحظهای را بیرون از پژوهش و اندیشیدن نگذرانده است.
در ادامه برنامه علیرضا مشایخی در سخنانی کوتاه گفت: برای من بهعنوان یک هنرمند، جلال ستاری یک پدیده هنری است، پدیدهای که میتوان از او الهام گرفت چراکه هرکس توانایی داشته باشد میتواند از او یاد بگیرد، جلال ستاری باشخصیت خود میتواند به هنرمند الهام ببخشد و این هنر بزرگی است که جلال برای من دارد، جلال شفاهی و جلال مکتوب هر دو بر من تأثیر گذاشتند و من در زندگی خود به بزرگانی هم چون او میبالم.
در ادامه این برنامه سونات شماره 3 علیرضا مشایخی از سوی پانیذ فریوسفی و امین غفاری برای حاضران اجرا شد.
در بخش دیگری از این برنامه بهمن نامور مطلق شخصیت ستاری را شخصیتی خلاق دانست و گفت: من تنها از جلال ستاری تصویری متنی دارم، شناخت شخصی من به شناخت متنی از او خلاصه میشود. ستاری برای من ستاری متن و نوشتار است. آثار او نشان میدهند که شخصیت او شخصیتی خالق و آفریننده است.
نامور مطلق در ادامه صحبتهای خود به برخی از ویژگیهای جلال ستاری اشاره کرد و گفت: توجه به حوزههای معرفتی و علمی گوناگون، استفاده از روشها و رویکردهای گوناگون، تأمل و پژوهش در موضوعات مختلف، توجه همزمان به دو عرصه نظر و عمل، آشناسازی ما با آثار و اندیشمندان بزرگ، پایداری و استقامت در فعالیت خود و ... همگی ویژگیهایی هستند که در جلال ستاری میتوان آنها را یافت.
وی در بخش پایانی صحبتهای خود با اشاره به فعالیت جلال ستاری در حوزه اسطورهشناسی گفت: اسطورهشناسی موضوع اصلی فعالیت جلال ستاری است. ستاری خدمات زیادی به حوزه اسطورهشناسی کرد، او چندین گام مسائل اسطورهشناسی را به جلو برد و تنها به معرفی اسطوره و اسطورهشناسی نپرداخت او در اسطورهشناسی معاصر نیز دست به فعالیت زد. با فعالیت ستاری در این زمینه اسطورهشناسی دیگر به استادان اختصاص نداشت بلکه در گستره مردم نیز قرار گرفت و همگان با اسطوره و اسطورهشناسی مواجه شدند. ستاری برای اسطورهشناسی ایران یک فرصت است، او بیشک در ایران اسطورهشناسی است.
بهمن نامور مطلق در بخشی از صحبتهای خود به انتقاداتی از آثار جلال ستاری نیز پرداخت. در بخش دیگری از این برنامه علیرضا شیری خاطراتی از جلال ستاری را برای مخاطبان بازگو کرد.
در ادامه مجید سرسنگی با تشکر از جلال ستاری که پذیرفت موضوع شبی از شبهای ایرانشهر باشد، به برنامه شبهای ایرانشهر اشاره کرد و گفت: برنامه شبهای ایرانشهر برنامهای صرفاً برای تمجید و تجلیل نیست و تنها در این موضوع خلاصه نمیشود، بلکه برنامه شبهای ایرانشهر میکوشد اهل فکر و نظر را در بوته نقد قرار دهد و بهجای تمجید، بهنقد آنها بپردازد تا بهتر بتوانیم نسبت به این اندیشمندان شناخت پیدا کنیم. اگر علم در غرب به پیشرفت رسیده است، به این دلیل بوده است که همواره با نقد همراه بوده است. به همین دلیل خوب است ما نیز بهنقد اندیشمندان و آثار آنها بپردازیم تا در این مسیر شناخت کاملتری نسبت به آنها کسب کنیم.
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به پیچیدگی اندیشه جلال ستاری گفت: جایی در توصیف فلسفه نیچه خواندم که محققی، اندیشه نیچه را به دورنمای یک جنگل در حال سوختن همانند کرده بود که هم باشکوه است و هم ویرانکننده. بیآنکه قصد قیاس داشته باشم، وقتی به ابعاد اندیشه جلال ستاری میاندیشم، آن را همچون کورهراهی جنگلی، پرپیچوخم مییابم. باید بلد راه بود و نقشهای داشت که از میان اندیشه عمیق و چندوجهی وی بهسلامت گذر کرد و دچار سوءتفاهم نشد. ورود به دنیای جلال ستاری بسیار دشوار است، اما این دشواری، برای کسی که بداند رویکرد و ژرفای نگاه ستاری به کدامین سو معطوف است، بهیکباره از میان خواهد رفت.
سرسنگی جلال ستاری را یکی از طراحان جایگاه معرفتی انسان معاصر ایرانی معرفی کرد و گفت: ستاری منتقدان سرسختی هم دارد. آنها با نگاهی جزءنگرانه، به گوشهای از آثار و نوشتههای او تمرکز میکنند و با نگاهی فنی، ایراداتی هم برنوشتههای وی وارد میدانند. گاهی اوقات هم رمز و راز شخصیت جلال ستاری، منتقدان را نگران اسطوره شدن، اسطورهشناس بزرگ زمانه میکند؛ اما واقعیت این است که کار، آثار، کنش، شخصیت وزندگی پرفرازونشیب ستاری را باید همچون پروژهای بههمپیوسته در نظر آورد. وی را، نه میتوان صرفاً اسطورهشناس، نه پژوهشگر ادیان، نه روشنفکری منتقد و نه صرفاً مترجمی قهار دانست که البته تمام این جایگاههای حرفهای را میتوان برازنده او دانست، اما آنچه میتواند او را در جایگاهی والاتر بنشاند، در ارجاع بهعنوان یکی از آثارش، فرهیختگی اوست. بهجرئت میتوان ستاری را یکی از طراحان جایگاه معرفتی انسان معاصر ایرانی دانست.
دانشیار تئاتر دانشگاه تهران در پایان صحبتهای خود با اشاره به رابطه جلال ستاری باهنر تئاتر گفت: علایق ستاری و حوزه کار و پژوهش او بسیار است، اما در میان همه آنها تئاتر جایی ویژه دارد. خودش میگوید اینک که در پیرانهسری با چرایی شیفتگیام به تئاتر میاندیشم، باورم این است که تئاتر اجتماعیترین هنر در قیاس با موسیقی و نقاشی و ادبیات است. ستاری بر یکی از ویژگیهای مهم تئاتر، یعنی مواجهه بدون واسطه وزنده با مخاطب تأکید میکند و بهدقت تمام تمایز این هنر را از سایر هنرها تبیین میکند. اشراف او بر این هنر محبوب من و تعمق تحسینبرانگیزش بر وجوه و ابعاد فنی، فرهنگی و اجتماعی هنر نمایش برای چون منی که چند سالی در این عرصه کار و تحقیق داشتهام بسیار باارزش و تحسینبرانگیز است.
در این برنامه همچنین فیلم مستندی به کارگردانی «طاها ذاکر» که به گفتوگوی جلال تهرانی با جلال ستاری اختصاص داشت برای حاضران پخش شد.
در بخش پایانی این برنامه نیز نشان سرو هنر از سوی مدیرعامل خانه هنرمندان ایران به «لاله تقیان» همسر جلال ستاری اهدا شد.
5757