دیدیم که مجوز گردشگری در آشوراده صادر شد و در مورد انتقال جاده پارک ملی گلستان هم عملا آن را منتفی اعلام کردید. شما هم بیشترین توجهتان به سد سازی و پتروشیمی معطوف شد. برای این نگارنده که عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش در آن منطقه کرده است جز تاسف و ناراحتی چیز دیگری باقی نمانده است.
این تصمیمات در ادامه همان راهی است که در دولت قبل گرفته میشد. درست یادم میآید زمانی که در دولت قبل واگذاری آشوراده مطرح شد، موجی از مخالفت و اعتراض بلند شد. یکی از معترضین ریاست فعلی سازمان محیط زیست بود. حالا چه اتفاقی افتاده که رئیس منتقد پیشین خود مدافع تغییر کاربری منطقهای است که نزدیک نیم قرن از تاریخ حفاظت آن می گذرد؟ همه ما می دانیم که گردشگری بهانهای بیش نیست تا این منطقه مورد تاراج زمینخواران و رانتخوارانی شود که همه چیز و همه جا را در مناطق طبیعی ایران نابود کردهاند. ادعای اینکه در آنجا گردشگری با حفظ محیط زیست به پا میشود برای سازمانی که حتی نتوانست در قلب تهران از پارک پردیسان خود حفاظت کند و تمام مناطق چهارگانهاش جولانگه دام، جاده کشی، سد سازی و شکار است، بسیار دور از ذهن است. تازه مگر ظرفیت آشوراده چقدر است؟ همین الان هم در آنجا گردشگری انجام می شود. اتفاقا گردشگری فعلی بومی است و سود آن به جیب مردم محلی می رود. سرمایهگزارانی که به آنجا میآیند مانند پروژههای پتروشیمی برای مردم آنجا شغل نخواهند آورد. تجربه ثابت کرده است سود سرشار این پروژه ها به جیب افراد غیر بومی میرود.
جناب آقای روحانی عزیز، از آستارا تا زاغ مرز حدود 600 کیلومتر ساحل است. کل ساحل در این مسیر نابود شده است. ویلاسازی، شهرسازی، بندرسازی، کشاورزی و صدها کاربری دیگر حتی یک متر هم برای طبیعت باقی نگذاشته است. روانه شدن فاضلاب عملا کل خزر را در معرض نابودی قرار داده است. تنها باریکهای که هنوز آثاری از سواحل ماسهای باقی مانده است بخش کوچکی از میانکاله و جزیره آشوراده بود. در این سواحل هنوز اندکی از گیاهان ماسه دوست و شور دوست شانس ماندگاری داشتند. این منطقه تنها رویشگاه درمنه بومی خزر به نام Artemisia tschernieviana است. این منطقه تنها جایی است که در آن هنوز شانسی برای بقای گیاهان چهار گربنه گرمادوست است که مشابه آن در آفریقا و استرالیا یافت می شود. آیا این همه دستاندازی به سواحل خزر کم بود که این جزیره امن را هم به زبالهدانی، فاضلاب و مرکزی برای دپوی بتن و میلگرد تبدیل کنید؟
آقای روحانی عزیز، باید چند آتش سوزی در گلستان رخ دهد و چند هزار حیوان زیر چرخ خودروها له شود تا دولت مجاب شود جاده گلستان را که در نتیجه بی تدبیری دولتهای گذشته بنا شده جابجا کند. در این کشور که در جای جای آن، چه در جنگل و کوه و بیابان انواع و اقصام اتوبانها کشیده شده است، آیا نجات بهشت تنوع زیستی ایران سهمی از این همه پروژهها ندارد؟ امروز می دانیم که تاکید بر پروژ ههایی که لابیهای پیمانکار دنبال آنها هستند طبیعت ایران رابه چه وضعی دچار کرده است. زمانی هم در ارومیه با همین استدلالهای فریبنده میانگذر ساخته شده و دهها سد غیر اصولی بنا شد. حال باید میلیاردها هزینه کرد تا شاید به گوشهای از زخم های عمیق آن منطقه دوباره التیام بخشید، اگر چه برگرداندن ارومیه به حالت قبل ممکن است سالها طول بکشد و اگر بازهم بر نظر سوجویان توجه شود هرگز میسر نخواهد شد. گفتن حرف های گول زننده که ما از مشاور خارجی استفاده می کنیم، نه تنها توهین بزرگ به مردم و متخصصان ایرانی است، بلکه ژستهای رسانهای که بعضی مدیران مدتی است از آن برای بستن دهان متخصصان داخلی به کار میبرند. کدام مشاور خارجی به اندازه این نگارنده گلستان را می شناسد؟ اگر چه نمی خواستم به این نکته اشاره کنم، ولی به یک جستجوی ساده در گوگل در می یابید که چه کسی بیشترین تحقیقات را در طبیعت استان کرده است. آیا رئیس و معاون محترم سازمان محیط زیست به خودشان زحمت دادند قبل از آنکه به مشاور خارجی مراجعه کنند، سوالی هم از این هموطن و همکارانش بکنند که سالهاست در آن منطقه تحقیق می کنند؟ آیا نمیتوانند از ما راهکار بخواهند و مطمئن شوند قبل از آنکه امضای مبارکشان زیر تغییر کاربری مزین شود، خسارتی به تنوع زیستی آنجا وارد نمی شود؟ آیا میخواهید گلستان هم به سرنوشت دریاچه ارومیه تبدیل شود و بعد ستاد تشکیل شود و چاره جویی بخواهید؟ تا کی باید متخصصان و کارشناسان محیط زیست شبها نخوابند و غم و غصه ندانم کاری در عرصه محیط زیست کشور را بخورند؟ بعد هم حتما دنبال چند شرکت و متخصص خارجی بگردیم تا برایمان راهکار نشان دهند و تاکید کنند شما مردم ایران زمانی متمدنترین مردم جهان بودید و لطفا همان کاری را بکنید که پدرانتان کردند؟ در مورد ارومیه متخصصان خارجی در جلسهای که در سازمان محیط زیست تشکیل شد همین حرف را زدند.
آقای روحانی عزیز، من هیچ وقت شور و شوقی که بعد از انتخاب شما در کشور ایجاد شد را فراموش نمیکنم. شما به ما قول دادید که کار کارشناسی، عقلانیت و تدبیر و توجه به نظر متخصصان برای شما الویت دارد. شما ما را امیدوار کردید و اتفاقا همین دیروز در جمع دانشجویان برای چندمین بار روی آن تاکید کردید و استقبال خود را از نقد اعلام داشتید. بزرگترین آسیبی که کشور در دو دولت گذشته خورد، طرح هایی بود که در سفرهای استانی به تصویب میرسید. بخش عمده این طرح ها کارشناسی نشده و با عجله در زمان کوتاه اعلام رسانهای می شد. پتروشیمی گلستان هم نتیجه یکی از همان سفرها بود. خواهش داریم شما تاریخ را تکرار نکنید. از شما به عنوان یک حقوقدان انتظار داریم که حقوق طبیعت ایران و مردمانی که قرنها در آن زیستهاند و بنیان تمدن را در تاریخ به نام خود هک کرده اند، به رسمیت بشناسید. قبل از آنکه دیر شود از شما خواهش می کنیم با لغو مجوز تغییر کاربری در آشوراده، آغاز عملیات انتقال جاده گلستان و تعطیل کردن سد گلمندره بر دره خشکی که در آن قطره ای اب نیست، برگ سفیدی در تاریخ تیره محیط زیست ایران به یادگار بگذارید.