سعید جعفری - ملک عبدالله ظاهراً دیگر به پایان خط نزدیک شده است، هرچند اخبار غیررسمی از وخامت حال پادشاه عربستان حکایت میکند اما منابع رسمی سعودی حال او را مناسب توصیف میکنند. رفتارهای ریاض طی چند سال اخیر و تضادهایی که این کشور در قبال ایران در پیشگرفته باعث شده تا بسیاری علاقهمند باشند پس از مرگ احتمالی او سیاستهای خاورمیانهای سعودی چه تغییری خواهد کرد. محمدعلی مهتدی دیپلمات پیشین وزارت خارجه بر این باور است نباید انتظار تغییر چندانی در این رابطه داشت. در ادامه مشروح گفتگوی خبرآنلاین با کارشناس مسائل خاورمیانه را میخوانید:
به نظر میرسد وضعیت ملک عبدالله اصلاً مساعد نیست و احتمال زیاد طی روزهای آینده خبر فوت پادشاه عربستان اعلام خواهد شد. بر این اساس در صورت مرگ ملک عبدالله اختلافنظری بر سر جانشینی او دیده خواهد شد یا خیر؟
بهطور حتم در مورد ولیعهدی سلمان اختلافنظری نیست. یعنی در صورت وفات ملک عبدالله بلافاصله سلمان قدرت را در دست میگیرد. اما ممکن است شاهزاده سلمان قادر به انجام وظایف خود بهعنوان پادشاه نباشد. بنابراین اگر اختلافی پیش آید در مورد ولیعهد ولیعهد یعنی مقرن است. در زمان ملک عبدالله، پادشاه خود این مسئله را حلوفصل کرده و شاهزاده مقرن را بهعنوان ولیعهدِ ولیعهد انتخاب کرده، عدهای از شاهزادگان مخالف این مسئله هستند و میگویند هر پادشاهی خودش باید ولیعهدش را انتخاب کند و سلمان باید انتخاب کند چه کسی بهعنوان جانشینش معرفی شود و عبدالله حق نداشته مقرن را تعیین کند. این اختلافنظری است که بین شاهزادگان سعودی دیده میشود. از سوی دیگر محمد بن نایف که اخیراً هم آمریکا بوده از سوی برخی از محافل بهعنوان نامزد ولیعهدی معرفی میشود وعدهای هم متعب بن عبدالله (پسر بزرگ ملک عبدالله) را گزینه ولایتعهدی میدانند. بنابراین اولاً اختلاف بر سر ولیعهدِ ولیعهد است. ضمن اینکه حساسیت موضوع در این است که اگر چنانچه سلمان بهعنوان پادشاه قادر به انجام وظایف خود نباشد حتی با حضور و زنده ماندن او بازهم ولیعهد انجام امور میدهد. کما اینکه در زمان ملک فهد در دوره آخر عمر که پادشاه دچار فراموشی شده بود ولی اسما همچنان پادشاه بود، عبدالله که در مقام ولیعهد حضور داشت عملاً اداره کشور را در دست داشت.
آیا این اختلافنظرها در داخل جامعه عربستان و رسانههای این کشور هم به گوش میرسد؟ چرا که درون این کشور فضای نسبتاً بستهای حکمفرما است.
همینطور است. اساساً این گمانهزنیها بیشتر در دوایر غربی و رسانههای غربی مورد توجه قرار گرفته و روی آن قلمفرسایی شده است و یا از سوی برخی از معارضین عربستانی که خارج از این کشور حضور دارند در اینترنت مورد بحث گذاشتهشده است. در داخل عربستان سکوت کامل و هرچه گفته میشود بیشتر تحلیل و تخمین است چون در این زمینهها مسئولان عربستان ساکت هستند و تلاش زیادی میکنند مسائل داخل خاندان به خارج درز نکند و حتی الآن هم که شایعات زیادی در مورد وضعیت جسمی و سلامتی پادشاه مطرح میشود، اظهارنظر رسمی این است که وضعیت ملک عبدالله ثابت و خوب است.
در برخی گزارشها دیده و شنیدهشده که سلمان بن عبدالعزیز هم بیمار است و خیلی حواسجمعی ندارد. این شایعه را تا چه اندازه میتوان جدی گرفت؟
بله در برخی گزارشها گفتهشده که سلمان بیمار است و گفته میشود او آلزایمر دارد، اما با توجه به اطلاعرسانی پایینی که از سوی محافل رسمی عربستان صورت میگیرد، با قطعیت نمیتوان در این زمینه اظهارنظر کرد.
آیا امکان دارد پس از مرگ عبدالله و آمدن پادشاه جدید تغییر و تعدیلی در سیاست خارجی و بهویژه منطقهای ریاض ایجاد شود؟
بسیار بعید است. سیاستهای منطقهای عربستان را صرفاً پادشاه تعیین نمیکند بلکه منظومه پیچیده و دخالت قدرتهای خارجی نقش پررنگی دارد. اخیراً هم در مورد مسئله نقش منطقهای عربستان و بحران قیمت نفت اعتقاد بر این است که این روند و تدوین استراتژیها مسئله آمریکاست و ریاض طبق نظر واشینگتن چنین سیاستی را اتخاذ کرده است. بنابراین سیاست خارجی عربستان و بهویژه در مسائل منطقهای امکان تغییر زیاد و 180 ندارد. ممکن است بعضی از شخصیتهای جوان روشهای دیگری را اعمال کنند؛ بهویژه که تصمیم گیران کنونی شامل پادشاه، ولیعهد و وزیر خارجه سعود الفیصل همه با بیماریهای مختلف دستوپنجه نرم میکنند و سنشان بالاست. آمریکایی هم روی این مسئله دقت و نظر دارند. در مدت اخیر هم شاهد سفر مقرن به آمریکا و هم محمد بن نایف که مسئول امنیت عربستان است بودهایم. بن نایف هم که در مورد امنیت داخلی عربستان و مقابله با القاعده موفق بوده، در نتیجه احتمال تغییر گسترده در سیاست خارجی را نباید خیلی جدی گرفت چون نقش آمریکا در این زمینه مهم است و هر که به قدرت برسد مجبور است این مسائل و نقش قدرتهای خارجی را در نظر داشته باشد.
همانطور که اشاره کردید در اواخر عمر ملک فهد، امیر عبدالله نقش اصلی را ایفا میکرد. این اواخر هم با شدت گرفتن بیماری ملک عبدالله او دیگر چندان نقشی در تصمیمات سیاسی این کشور نداشت. مدتی بندر بن سلطان از پشت پرده ادارهکننده روندهای سعودی بود، اما او هم این اواخر برکنار شد. حالا به نظر شما حسنه گردانان اصلی ریاض چه کسانی هستند؟
این پدیده در خاورمیانه قابلتوجه است که در سالهای اخیر مثلاً از 2005 تاکنون نقش دستگاه ای امنیتی پررنگتر شده است درحالیکه قبلاً وزارت خارجه و وزیر امور خارجه بیشتر مؤثر بود در تصمیمگیریهای سیاست خارجی، دیپلماتها تعیینکننده بودند، ولی الآن میبینیم در عموم کشورهای عربی نظیر اردن، مصر، عربستان، قطر و حتی امارات دستگاههای امنیتی هستند که مهمترین تصمیمات را میگیرند. در مورد عربستان هم دستگاه امنیتی نقش ویژه خود را بر عهدهدارند و در این رابطه این مسئله از این حیث مهم است که شخصیتی که در رأس دستگاه امنیتی است دارای موقعیت برجستهای است. به نظر میرسد که بندر بن سلطان نفوذ گستردهای داشته و در مدت زیادی که در رأس دستگاه امنیتی بوده و بعد هم برکنار شده با نظر دولت اوباما این حضور و رفتن حاصلشده است. چون بندر حدود 20 سال در آمریکا فعال کرده و نفوذ زیادی در آنجا داشت. این نفوذ زیاد باعث شده بود که او خود را بخشی از سیاست آمریکا میدانست و برخی از تصمیماتی که واشینگتن اتخاذ میکرد را با اتکا نفوذ خود چندان وقعی نمینهید. درنهایت این روندها موجب شد بندر از صحنه کنار رود، هرچند برخی معتقدند همچنان بندر کار اصلی را انجام میدهد و عدهای هم معتقدند هرچند محمد بن نایف مسئول امینت داخلی است ولی او در امور خارجی هم مهم نقش دارد. چرا که افسری که مسئول امنیت خارجی است شخصیتی خارج از خاندان سلطنت است و طبیعتاً نمیتواند جایگاه مهمی داشته باشد و قاعدتاً باید از جایی دستور بگیرد و با بخشی از خاندان سلطنتی هماهنگ باشد. واقع امر این است که در این مورد اطلاعات دقیقی نیست. هیچ اظهارنظر رسمی به عمل نمیآید و تمام آنچه گفته میشود بیشتر تحلیلهای روزنامهای است.
49308