یکی از دلایلی که سازمان محیط زیست در دفاع از تفاهمنامه تغییر کاربری آشوراده مطرح میکند استناد به «طرح مدیریت» منطقه است که 14 سال پیش توسط شرکت مشاور ارائه شده است. در آن طرح، گردشگری گسترده در بخش عمده منطقه و تیپ دو گردشگری در شرق جزیره پیشنهاد شده است. اگر چه تهیهکننده اصلی این طرح شادروان کامبیز بهرام سلطانی از صاحبنظران محیطزیست و متخصصان برجسته کشور بوده است، ولی از آنجایی که کارفرما به عنوان پرداختکننده مالی این طرحها نظرات خود را به مهندسین مشاور تحمیل میکند، لذا اختصاص جزیره آشوراده به منطقه گردشگری در میانکاله بشدت ابهام برانگیز است. حتی اگر فرض را بر این بگیریم که دخالتی در کار نبوده است، مشاور اشتباه بزرگی مرتکب شده و طبیعی است که کارشناسان سازمان و متخصصان حق اصلاح این طرح مدیریت کهنه را با توجه به شرایط حاضر دارند. در زیر به برخی از دلایل کارشناسی که باید ضمن تجدید نظر در طرح مدیریت، این جزیره را از منطقه گردشگری خارج و به منطقه مرکزی اضافه کرد، پرداخته میشود.
1- وقتی شما بیمار هستید و به پزشک مراجعه میکنید، کدام پزشک تشخیص چند سال پیش یا آزمایش چند سال یا چند ماه پیش را اساس معاینه و تجویز قرار میدهد؟ حتی در عالم سیاست نیز در کمتر جایی از دنیا مسئولی بیش از چهار سال میتواند بر مسند قدرت باشد و اگر هم خواستند در مسند باشند حتماً انتخاباتی برای تأییدشان لازم است. در مورد محیط زیست که هر سال استانداردها سخت و دقیقتر میشود، چگونه طرح مدیریت 14 سال پیش شرکت مشاور قابل استناد است؟ حتی مهندس کامبیز بهرام سلطانی که عمده این طرح را نوشته در قید حیات نیست. با این حال در همان طرح هم اجازه تفرج متمرکز داده نشده است و ورود سرمایهگذار و ساخت هر سازهای در آن کاملاً غیر قانونی است.
2- بر اساس تمامی کتابهایی که در مورد حفاظت و جغرافیای زیستی جزایر نوشته شده است، به اتفاق تأکید شده است که جزایر حساسترین اکوسیستمهای جهان هستند و در سه قرن اخیر بیشترین میزان انقراضهای جهان در جزایر رخ داده است. معمولاً جزایر مساحت کمتری دارند و دارای جمعیتهای کوچکتری هستند و افراد جمعیتهای آن بسیار کم است (مراجعه شود به کتاب زیست شناسی حفاظت نوشته پریماک سال 2012). بر اساس مستندات اتحادیه بینالمللی حفاظت(IUCN) در سال 2011 در کلیه گروههای جانوری و گیاهی درصد گونههای در معرض انقراض در جزایر بسیار بالا است. به این ترتیب 7 درصد ماهیها، 36 درصد دوزیستان، 11 درصد خزندگان که در بین آنها کروکودیلها با 34 درصد و لاکپشتها با 75 درصد، 21 درصد پرندگان (61 درصد پنگوئن ها)، 27 درصد پستانداران که در بین آنها پریماتها با 54 درصد، گاو دریایی و گوگینها با 80 درصد و اسبها، تپیرها و کرگدنها با 88 درصد، گیاهان بازدانه 3 درصد و نهاندانه 4 درصد و نخلها با 82 درصد گونههای در معرض انقراض جهانی را در جزایر تشکیل میدهند.
3- در علم حفاظت اصطلاحی است به نام «اثر حاشیهای» (Edge Effect) و مفهوم آن این است که وقتی در یک منطقه حفاظت شده جاده یا تأسیساتی ساخته میشود، میزان خرابی آن جاده، فقط به عرض جاده نیست. بلکه آن جاده باعث قطعه قطعه شدن زیستگاه شده و تهدید گونهها را تا عمق قابل توجهی سبب میشود. برای مثال در یک کیلومترمربع (100 هکتار) از منطقه حفاظت شده فرضی ساخت یک جاده (حتی اگر مسیر دوچرخه سواری یا خط راهآهن باشد) به عرض 100 متر برای پرندگان امکان لانهسازی را از بین میبرد. به عبارت دیگر ساخت یک مسیر در اطراف منطقه 100 هکتاری باعث میشود که فقط 64 هکتار آن برای پرندگان قابل استفاده باشد. اگرجادهای آن منطقه را به چهار قسمت تقسیم کند در کل فقط 8/34 هکتار از آن برای پرندگان قابل استفاده است. حالا تصور کنید در جزیره کوچکی مانند آشوراده که پرندگان مهمترین فون منطقه را تشکیل میدهد و فقط 600 هکتار وسعت دارد، به گفته استاندار استان گلستان 380 هکتار آن برای فعالیتهای مختلف مانند سفره خانه سنتی و رستوران، مسیر دوچرخه سواری، کمپینگ اقامت ساحلی در دو مرحله، بازارچه سنتی، اقامتگاههای تفریحی، بازارچه صنایع دستی، باغ پرندگان، پارک علمی و فناوری و اقامتگاه مرکزی و بخشهای فرهنگی پیشبینی شده است، چه چیزی از جزیره باقی میماند. حتی در مصاحبهای که در ایرنا به نقل از امام جمعه محترم گرگان منتشر شده است نقل است که بناست در این جزیره 30 هزار شغل ایجاد شود. سؤال این است که ورود این همه سازه و برنامه در یک جزیره کوچک با کدام ملاحظه زیست محیطی قابل اجرا است؟
4- مک آرتور و ویلسون در سال 1967 مدلی به نام مدل «جغرافیای جزیره»، وارد ادبیات علم اکولوژی کردند که طی آن جزیرههای بزرگ نسبت به جزیرههای کوچک گونههای بیشتری دارند. رابطه گونه و مساحت را میتوان به عنوان معیاری برای گونههایی که در جزیره منقرض میشوند به کار برد. این مدل پیشبینی میکند که اگر 50 درصد یک جزیره یا زیستگاه یک جزیره از بین برود 10 درصد گونههای آن به کلی منقرض میشوند و اگر 90 درصد جزیره تخریب شود، 50 درصد گونهها نابود میشوند. طبیعی است اگر فرض کنیم فقط 10 درصد جزیره تغییر کاربری شود با توجه به اثر حاشیهای و دیگر آثار تخریبی حداقل 50 درصد جزیره تخریب شده و حداقل 10 درصد گونههای آن به کلی حذف خواهند شد.
5- جزیره آشوراده تنها جزیره جنوب دریای خزر است، این جزیره به دلیل تغییرات سطح آب دریا تنها نقطه خزر و ذخیرگاه زیست کره میانکاله است که به دلیل جزیرهای بودن از گزند چرا در امان است (در حال حاضر چرا و شکار بیرویه در شبه جزیره میانکاله بسیار بالا است). لذا این جزیره میتواند تنها آزمایشگاه طبیعی باشد که بتوان در آن تأثیر نوسانات آب خزر و تغییرات اقلیمی را در تنوع زیستی مورد پژوهش قرار داد. در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا تلاش میکنند که حتی زیستگاههای تخریب شده خود را احیا کنند. به همین خاطر علمی به نام اکولوژی احیا (Restoration ecology) دانشجویان و دانشمندان زیادی را در دنیا به خود مشغول کرده است. این باعث افسوس ساختار حفاظت محیط زیست یک کشور است که قادر نیست در مقابل زیاده خواهان از آنچه سالها حفاظت شده است نگهداری کند.
6- بزرگترین خطر تغییر کاربری آشوراده ورود گونههای خارجی و مهاجم و بیماری در مساحت کوچک است. در گفتوگوی منتشر شده با سرمایهگذار قبلی و کاندیدای جدی سرمایهگذاری در آشوراده نقل شده است که جزیره را به خاطر داشتن تمشک و انار ترش فاقد ارزش زیست محیطی میداند و قصد خود را برای ورود درختان قشنگ اعلام کرده است! این درست شاه بیت مخالفت ما برای طرحهای گردشگری تجاری است. نمونه این رفتار در جزایر جنوب دیده شده است. در جزیره هرمز به دلیل ورود گیاه مهاجم سُمر یا کهور امریکایی (Prosopis juliflora) کل پوشش گیاهی بومی جزیره در حال نابودی است. جزیره آشوراده و محدوده شرقی جنوب دریای مازندران به دلیل برخوردار بودن از گرمای شدید تابستانی و بارندگی، دارای اقلیم مناسب رشد گراسلندهای تروپیکال هستند. به عبارتی این منطقه برای رشد گیاهان مهاجم چهار کربنه ایدهآل است. بسیاری از مهمترین علفهای هرز جهان را گیاهان چهار کربنه تشکیل میدهند که رویشگاههای باز و دستکاری شده را ترجیح میدهند. در منطقهای که برای این رویشگاهها مناسب است، این گیاهان براحتی تکثیر و گیاهان خودروی منطقه را براحتی در اثر رقابت حذف میکنند. بدیهی است زمانی که طرح مدیریت این منطقه در 14 سال پیش نوشته شده بود کمتر کسی از نقش این گونهها در این قسمت از ایران و اکوسیستمهای جهان اطلاع داشت. لذا با توجه به جدی بودن این تهدید هرگونه تخریب زیستگاه یا ورود گونههایی که معمولاً بعد از هتلسازی و تردد شدید در جزیره راه پیدا میکنند، نه تنها جزیره آشوراده، بلکه کل ذخیرهگاه میانکاله را تهدید میکند.
7- امسال در آشوراده آتش سوزی بزرگی رخ داد. وظیفه دستگاههای امنیتی و انتظامی است که مسببین این حملات تروریستی به طبیعت ایران را شناسایی و به دست قانون بدهند. فرضیه عمدی بودن آتشسوزی آشوراده و پارک ملی گلستان برای کاهش ارزش حفاظتی آنها در محافل کارشناسی و مدیریتی جدی است. حتی اگر این فرضیات غلط باشد تردیدی نیست که با ورود تعداد زیاد گردشگران، رخدادهای سهوی و عمدی آتشسوزی بشدت افزایش مییابد و سرمایهگذاران نیز برای بالا بردن سود بیشتر و اجرای ایده اشغال کل جزیره و رؤیای کیش دوم در شمال ایران، از چنین حوادثی استقبال میکنند. با چند آتشسوزی براحتی میتوان ارزش حفاظتی جزیره را کاهش داد و تغییر کاربری آن را توجیه کرد تا فشار متخصصان و علاقهمندان محیط زیست کاسته شود. این پدیده زشت نمونهای از نفوذ فساد فزاینده و زمینخواری خزنده در کشور است که بالاترین مقامات کشوری و قضایی به دفعات در مورد آن صحبت کردهاند. طبیعی است سازمانی که رئیس آن مفتخر به نشان «قهرمانی زمین» است، نباید به کسانی که تجاوزگری به زمین را پیشه و افتخار خود میدانند اجازه دهد «زمین» تنها جزیره دریای مازندران را برای اهداف تجاری به آنها واگذار کند؟
8- خانم ابتکار با اشاره به اینکه در آشوراده «واگذاری اتفاق نمیافتد» از اقدام خود دفاع میکند. از خانم دکتر ابتکار سؤال میکنیم که دلیل آنکه قانونگذار واگذاری را در مناطق حفاظت شده ممنوع کرده است چیست؟ آیا جز آن است که واگذاری باعث تغییر کاربری و تهدید تنوع زیستی میشود؟ چه آنجا فروخته شود، و چه یک ساله تا 99 ساله اجاره داده شود، نتیجه عمل تغییر کاربری است و تخلف قانونی. اگر به نظر کارشناسی که منجر به صدور رأی دادگاه و ابطال واگذاری در دوره قبلی شده نگاه کنید به صراحت به اهمیت پوشش گیاهی منطقه اشاره شده است.
در خاتمه تأکید میکنم که دلایل علمی بسیار بیشتری وجود دارد که غیر علمی و غیر قانونی بودن تفاهمنامه سازمان حفاظت محیط زیست و میراث فرهنگی را نشان میدهد. جزیره آشوراده اگر هم بخواهد برای گردشگری مورد استفاده قرار گیرد، فقط با شکل موجود خود که نمادی از معماری روستایی و سنتی است دارای ارزش است. در چنین برنامهای هم نیازی به تفاهمنامه و تصویب هیأت دولت و صحبت از سرمایهگذار نیست. خود سازمان حفاظت محیط زیست دارای مدیریت گردشگری است و با کمک جوامع محلی و شبکه علاقهمندان و سازمانهای مردم نهاد میتواند برنامه طبیعتگردی پایدار در حد «ظرفیت برد» را اجرا کند. لذا صحبت از سرمایه گذار و ارزیابی زیست محیطی طرحهای گردشگری انحراف افکار عمومی از واقعیت برنامههای پنهانی و مخربی است که در امتداد تفاهمنامه با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تنوع زیستی این جزیره را به شدت تهدید می کند.
آیا سازمان میراث فرهنگی میپذیرد که با رعایت ملاحظات بناهای تاریخی تخت جمشید و یا نقش جهان تغییر کاربری داده شود؟ در آنجا ساختمان سازی و هتل ساخته شود؟
از سرکار خانم دکتر ابتکار هم به عنوان "اصلاح طلب" درخواست می کنیم بپذیرند که مبنای فلسفی اصلاحات یعنی "پذیرش اشتباه در گذشته و آمادگی برای اصلاح" است وظیفه دارند که دولت محترم را مجاب به ملغی کردن این تصمیم نمایند. ما می دانیم که رئیس دولت جناب آقای دکتر روحانی فردی عقل گرا، مدبر، قائل به نظر کارشناسی و تخصصی و به شدت مخالف تحمیل نظر اقلیت به اکثریت میباشند و برای جامعه علمی و دانشگاهی ارزش و اهمیت ویژهای قائل هستند. ایشان بارها در سخنرانیهای خود از اینکه اقلیتی به خاطر منافع اقتصادی حقوق اکثریت را پایمال و به کشور و اعتماد مردمی آسیب برسانند تاکید داشتهاند. طبیعی است که برای خانم دکتر ابتکار کار دشواری نیست تا شخص ریاست محترم جمهوری اسلامی را نسبت به تبعات محیط زیستی این اقدام اخیر آگاه کرده و برای برگرداندن اعتماد جامعه علمی ومحیط زیستی به دولت کوتاهی نکنند. جامعه متخصصان و فعالان محیط زیستی ایران سالهاست که با تمرین مدنیت نشان دادهاند که مدافع جدی اعتدال، منطق و اصلاحات هستند و درست نیست که ارزش اجتماعی که به شدت برای تداوم سیاستهای سازنده دولت در شرایط دشوار تحریم و پایین آمدن قیمت نفت برای سالهای آتی نیاز است به خاطر لج بازی و فشار تعدادی سرمایهگذار و یا مدیران منطقهای بخشی نگر آسیب ببیند.
این مطلب با تغییرات جزئی در 24 دی در روزنامه ایران منتشر شده است.