ماجرای سخنرانی جنجالی آقای نتانیاهو در کنگره آمریکا بی‌اختیار مرا به یاد داستانی در مثنوی انداخت که فردی با دمبه گربه‌ای سبیلش را چرب می‌کرد و با شکم خالی به نزد دوستانش می‌رفت و با تاب دادن سبیل، مدعی خوردن غذاهای چرب و رنگین بود تا اینکه روزی پسرش به نزد او و دوستانش آمد و گفت که گربه دمبه را خورده.

نگارنده اگر چه سیاسی‌نویس نیست،اما تحولات سیاسی ایران،‌ به خصوص مسئله هسته‌ای و مذاکرات ایران با 5+1 را به شکل جدی و با حساسيت خاصي دنبال ‌ می‌کند.امروز هم مستقیم سخنان ناتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در کنگره را شنید.سخنرانی که هیچ نکته تازه‌ای نداشت و حتی به نظر می‌رسید که برای آنکه رابطه دولت آمریکا با اسرائیل خرابتر ازاینی که هست نشود، نکته خبری تازه از برخی اسرار و جزييات گفت‌ وگوهای هسته‌ای که گفته می‌شد امکان داشت در سخنرانی‌اش بروز دهد را نیز بیان نکرد. همان حکایت کوه و موش که البته به نظر می‌رسد آقای نتانیاهو حتی آن موشه را هم نزایید؟

تمامی سخنان او بیش از آنکه درباره مذاکرات هسته‌ای باشد، به توجه دادن به قوی‌شدن ایران بازمی‌گشت. در این سخنرانی دستان آقای نخست وزیر به قدری تهی بود که حتی نانسي پلوسي، رهبر دمكرات هاي كنگره كه گرايش هاي او به اسراييل بر كسي پوشيده نيست گفت " به حال خودمان گریه‌آم می‌گیرد که آقای نتانیاهو چنین ما و کل گروه 5 + یک را دست کم  گرفته و کودن و خرفت فرض کرده است که چنین ترهاتی را تحویل ما می‌دهد."

اگر چه فضاي عمومي كنگره با كف زدن هاي مرتب نمايندگان همراه بود ، اما بيش از ٥٠ نماينده دموكرات در اين سخنراني حاضر نشدند و اين مجموعه افرادي را كه درصدد مشابه سازي اين سخنراني با سخنراني وينستون چرچيل بودند را ناكام گذاشت تا مصداق آن ضرب المثل معروف شود كه تاريخ دوبار تكرار مي شود اما در نوبت دوم قائدتا به طنز و تضحكه.

آقای اوباما هم بلافاصله بعد از سخنرانی واکنش نشان داد. ابتدا به طعنه گفت که وقت نداشت این سخنان را مستقیم گوش کند و تنها متنش را دید و دریافت که او هیچ راه عملی جایگزینی ارائه نداد.


به گمان نگارنده از این سخنان بیش از همه گروهی نگران و ناراحت شدند که در داخل ایران تقریبا همانند نتانیاهو آرزو دارند توافق هسته‌ای به سرا و سرانجامی نرسد و از نمد سخنراني نتانياهو هم كلاهي نصيبشان نشد

فضاي افكار عمومي در آمريكا در مجموع به نفع توافق هسته اي است و بيش از ٦٠ درصد مردم در نظرسنجي ها به تيم اوباما و مسيري كه برايش در پيش گرفتند اعتماد دارند.

ماجرای سخنرانی نتانیاهو بی‌اختیار مرا به یاد داستانی در مثنوی انداخت که فردی با دمبه گربه‌ای سبیلش را چرب می‌کرد و با شکم خالی به نزد دوستانش می‌رفت و با تاب دادن سبیل، مدعی خوردن غذاهای چرب و رنگین بود تا اینکه روزی پسرش به نزد او و دوستانش آمد و گفت که گربه دمبه را خورده. اینجا بود که مولانا نتیجه‌گیری می‌کند:

اشکمش گفتی جواب بی‌طنین
که ابادالله کیدالکاذبین

لاف تو ما را بر آتش بر نهاد
کان سبال چرب تو  برکنده باد

منبع: خبرآنلاین