اقتصاد مقاومتی یعنی برنامهریزی. اقتصاد مقاومتی یعنی شناخت هدف و بررسی راهکارهای دستیابی به مقصود. اقتصاد مقاومتی یعنی واکاوی چگونگی اجرای عملیات، با رویکرد تسهیل و تسریع و ارزان. اقتصاد مقاومتی یعنی محاسبه ی دقیق و کارشناسی قیمت تمام شده ی کالاها و خدمات.
اقتصاد مقاومتی یعنی برداشتن گام های کوچک. اقتصاد مقاومتی یعنی اقدام در جهت کاهش هزینهها؛ و دانستن این مهم که کاهش هزینهها، اتفاقی نیست؛ کاهش هزینهها مستلزم قبول موضوع و پذیرش این نکتهی اساسی است که بایستی از کارهای شدنی و امکان پذیر شروع کرد و نه لزوماً با برداشتن گام های بلند! که ممکن است در اغلب موارد، ما را از رسیدن به هدف و مقصد، دور سازد و یا خسته شویم و نومید.
به عنوان یک نمونه، درخصوص بانک ها، پرسش ساده این است که؛ آیا بانک ها، قیمت تمام شدهی خدمات قابل ارائه ی خود را محاسبه کردهاند؟
پرسش اساسی، این که؛ آیا فقط درآمد حاصل از خدمات ارائه شده ی بانک ها بایستی کارشناسی شود و طبق تعرفه، عمل شود یا هزینهها نیز باید دقیق، مورد محاسبه ی کارشناسان و حسابرسان قرار گیرد؛ تا شاید حتی چه بسا، با یک قدم بسیار کوچک، بانک و بانک هایی از ورطهی سقوط در اقتصاد ناسالم، نجات یابند.
گفتهشدهاست که یک شرکت هواپیمایی، با کسر فقط یک حبه زیتون؛ بلی! فقط یک حبه زیتون؛ از وعدههای غذای مسافران، خود را از ورشکستگی قطعی، رهانید.
حتماً بسیار دیدهاید که متأسفانه کمتر بانکی است (اعم از بانک های دولتی یا بانک خصوصی) که یک دستگاه تلویزیون و یا نمایشگر دیجیتالی، به ارزش دست کم، ده میلیون ریال، داخل شعبه، دیوارکوب نکردهباشد!
قطع نظر از ویژگی اطلاع رسانی و کارکرد تبلیغاتی آن ها که بسیار اندک و به ندرت، مورد استفاده قرار می گیرد؛ پرسش این است که؛
براساس کدام منطق اقتصادی، روشن بودن این دستگاه ها، توجیهی عقلانی و قابل پذیرش پیدا میکند!؟!
شوربختانه، سال رو به پایان است و شعار سال، چندان که شایسته و بایسته بود و هنوز هم! عملیاتی و اجرایی نشد.
حذف این دستگاه های یک میلیون تومانی از شعب بانک ها؛ یعنی پیادهسازی اقتصاد مقاومتی.
محاسبه بفرمایید؛ ده میلیون ریال ضربدر تعداد شعبههای بانک های دارای دستگاه نمایشگر تلویزیونی؛ مساوی است با کاهش هزینهی تمام شده ی خدمات بانکی بانک ها؛
و
کاهش خروج ارز از کشور؛
و
زوج هایی که به خانهی خوشبختی سرک میکشند؛ شاید!
اقتصاد مقاومتی یعنی همین...