چند وقتی است که به این فکر میکنم که نفس شخصیت دکتر ظریف و توفیق نمایان او در مذاکرات هسته­ای، چگونه توانست باطل بودن برخی پندارهای غلط را در حوزه علم و فناوری نمایان سازد. فی المجلس به برخی از آنها اشاره می­کنم:

چند وقتی است که به این فکر میکنم که نفس شخصیت دکتر ظریف و توفیق نمایان او در مذاکرات هسته­ای، چگونه توانست باطل بودن برخی پندارهای غلط را در حوزه علم و فناوری نمایان سازد. فی المجلس به برخی از آنها اشاره می­کنم:

الف) ظریف خود فرزند مدرسه علوی و دانش آموخته دانشگاه­های غربی است. با اینحال شخصیت ظریف به تعبیر رسای مقام معظم رهبری به چهار صفت تبیین گردید: مومن، غیور، شجاع و امین. این یعنی اینکه تاکید سیاست­گذاران کشور ما بر سرنوشت­ساز بودن دانشگاه و آموزش عالی و رها کردن اوضاع آموزش و پرورش سیاست چندان سنجیده­ای نیست. تربیت و بالندگی ظریف و امثال او در مکتب علوی نشان می­دهد که اگر بجای دستکاری کردن­های پیاپی نظام آموزش عالی و دست آخر باز هم ناسزا گفتن به نهاد دانشگاه که مع الاسف سکه رایج برخی خطبا و روحانیت معظم گردیده است، باری اگر بجای اینها روی آموزش و پروش سرمایه­گذاری می­کردیم و الگوی مدارس دینی موفق را تکثیر و ترویج می­نمودیم، امروز به مراتب اوضاع بهتری داشتیم.

ب)  ظریف در دانشگاه­های غربی علوم انسانی آموخته است: تربیت انسانی مومن، غیور و شجاع از فرزندان انقلاب در مکتب دانشمندان علوم انسانی غربی باید به ما بیاموزد که اگر پایه­های تربیتی جوانانمان را در مدارس خوب بگذاریم، علوم انسانی غربی نه تنها هیچ خطری برای ما ندارند، بلکه جوانان ما را مسلح به سلاح شناخت عمیق تئوری­ها و علوم انسانی غربی می­کنند  و این آموزه­ها حتما در نبرد تئوریک ما با غرب به کار می­ایند. مقایسه ظریف با اسلافش در مسند مذاکرات اتمی- ضمن احترام به همه آنها- بخوبی نشان میدهد که چقدر تخصص و تسلط به علوم انسانی غربی در مواقع حساس به کار می­آید.

ج) ظریف دانش آموخته علوم اجتماعی و انسانی است: این گزاره از آن رو اهمیت دارد که کسانی همچنان فکر می­کنند هرچه خیر است در علوم فنی-مهندسی و پزشکی جمع است و علوم انسانی ارزش سرمایه­گذاری و اولویت­دار شدن را ندارند. ظریف نشان داد که اگر دانش­آموخته روابط بین­الملل باشی و اگر خوب خوانده باشی و خوب تجربه اندوخته باشی، می­توانی به وقتش به اندازه همه مهندس­ها و پزشک­ها برای کشورت ارزش خلق کنی و منفعت بیافرینی.

د) ظریف مسلط به زبان انگلیسی است. فکر کنید که اگر ظریف در طلیعه هیجده سالگی از کشور خارج نشده بود و به آمریکا مهاجرت نکرده بود، و اگر سیاست­گذاران آن موقع آموزش و پروش مانند اکنون مخالف تدریس به زبان لاتین در مدارس و دانشگاه­ها بودند، ما اینک ظریفی داشتیم که اگر به همه هنرهای کنونی­اش متصف بود، ولی تسلط مثال زدنی کنونی­اش را به زبان لاتین نداشت. آنگاه آیا عشری از موفقیت­های کنونی نصیب تیم مذاکره­کننده ایرانی میشد؟

هـ) ظریف برای دیپلماسی فناوری هسته­ای از همراهی و تخصص دکتر صالحی بهره برد. به گمانم همراهی این دو عزیز، نمونه بسیار آموزنده و زیبایی بود از چگونگی تحقق دیپلماسی علم و فناوری . مساله بسیار مهمی که دغدغه بسیاری از سیاست­گذاران و مدیران ارشد کشور است. شاید این پندار غلط همچنان باشد که می­توان با آموزش دیپلماسی به فناوران و دانشمندان و یا آموزش علم و فناوری به دیپلمات­ها و سفرا کار را در این حوزه به پیش برد، ولی تجربه مذاکرات دکتر ظریف و همراهی دکتر صالحی با وی نشان داد که این بار به تنهایی بلند کردنی نیست.

و) ظریف نمونه ناب و یکتایی از همتایی و همپایی تعهد و تخصص برای رفع مسایل و مشکلات جامعه ماست. این پندار غلط در برخی ما هنوز وجود دارد که تعهد و داشتن روحیه تسلیم­ناپذیری در مقابل دشمن برای ورود به عرصه­های حساس علم و فناوری کافی است، تجربه اسلاف دکتر ظریف نشان داد که این کافی نیست. شاید کسانی گمان کنند که با داشتن تخصص می­توان به جنگ ابرقدرت­ها رفت. نمونه­های متعددی از تاریخ کشور و انقلاب ما نشان می­دهد که آن هم کافی نیست و ما نیاز به همپایی هردو با هم داریم.

و دست آخر اینکه هرچند دستم این روزها از کلاس­های آموزش و پرورش کوتاه است، ولی دوست دارم روزی در کلاسی برای بچه­های مدرسه­ای بگویم که اگر روزگاری معلمین ما شهید دکتر مصطفی چمران را برای ما الگو می­ساختند و به ما توصیه می­کردند که چون چمران درس بخوانید تا به عالی­ترین مدارج علمی برسید و چون چمران به دین و آیینتان متعهد و ملتزم باشید، نسل جوان امروز ما فرصت تجربه و درک ظریف را دارد. به بچه­ها توصیه می­کردم که تلاش کنید خوب درس بخوانید و "شجاعت" و "غیرت" و "ایمان"  و "امانت" را در وجود خودتان بپرورانید تا بتوانید مثل ظریف رودرروی گرگان و شیران بنشینید و حق ملت خودتان را از چنگال آنها با لبخند بیرون بکشید.