هفته پیش برای چندمین بار به کردستان سفر کردم و علاوه بر سنندج به شهرهای مریوان و اورامان و پاوه نیز رفتم. اولین بار در سال 62 در زمان جنگ، سفری ده روزه و تبلیغی از طرف دفتر تبلیغات قم به سنندج داشتم. در سال 91 برای نشستی فرهنگی با اساتید دانشگاه کردستان و سخنرانی برای دانشجویان بار دیگر در سنندج حضور یافتم و سال بعد از آن در سفری دیگر به بانه رفتم. امسال نیز برای چهارمین بار عازم کردستان شدم. میزبان بنده و همسر و فرزندم مصطفی، در این سفر و دو سفر قبلی برادر و دوست عزیزم جناب حجت الاسلام آقای محمد شیخ الاسلامی جانباز سرافراز انقلاب و برادر دو شهید عزیز احمد و مهدی شیخ الاسلامی و مسئول دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه کردستان بود که نقشی بسیار مثبت و سازنده در این نهاد و دانشگاه داشته است.
آنچه انگیزه نوشتن این سطور است ادای دینی به مهربانی های مردم کردستان است که در تمام سفرهایم به این استان به عنوان یک غریبه و مسافر شاهد آن بوده ام؛ چیزی که قبل از سفر و دیدن از نزدیک، شاید باور آن سخت باشد. این بار ناسپاسی دانستم که اقلا یادداشتی در این باره ننویسم.
آنچه در برخورد با عموم مردم کردستان کاملا مشهود است، مهربانی و ادب و نجابت آنها در برخورد با غریبه هاست به گونه ای که هرگز احساس غربت در این استان مرزی و متفاوت از برخی جهات قومی و مذهبی با دیگر استانها، نمی کنی. وقتی از آنها آدرس می پرسی راضی به ارائه طریق صِرف نیستند بلکه در صدد ایصال الی المطلوب بر می آیند. وقتی در مریوان در بوستان کنار دریاچه زیبای زریوار آدرس وضوخانه و نمازخانه را از فردی بومی پرسیدم، از جا برخاست و با طی مسافتی طولانی من را همراهی کرد و به مقصد رساند و وقتی دریافت که از قم آمده ام ابراز صمیمت و محبت بیشتری کرد.
برخورد فروشندگان و مغازه داران نیز با مسافران در همه شهرهای استان همیشه مودبانه و صمیمی است و تعارف «قابل ندارد» و «مهمان من باشید» از زبان آنها نمی افتد.
بر اساس آنچه آقای شیخ الاسلامی می گفت اساسا برخوردهای خشن و منازعه آمیز در میان مردم کردستان نسبت به استانهای دیگر از جمله تهران از سطح پایین تری برخوردار است و کمتر با چنین صحنه هایی در خیابانها مواجه می شوید.
استنباط من این است که آنچه مانع آن بوده است که دشمن نتواند اهداف خود را در این استان پی گیری کند و به توفیقی دست یابد، همین نجابت و فهم و سرشت لطیف و انسانی و فرهنگی قوم کرد به خصوص کرد ایرانی بوده است و اگر جز این بود تاکنون دشمن توفیقات زیادی کسب کرده بود. مردم کردستان ایران به ایرانی بودن خود افتخار می کنند و خود را چند سر و گردن از کردهای دیگر کشورهای منطقه به حق بالاتر می دانند. جریان های سلفی و تکفیری و وهابی نتوانسته اند کمترین جای پایی در این استان سنی نشین پیدا کنند و این علاوه بر عامل شافعی مذهب بودن به خاطر همان روح لطیف و منش انسانی و فرهنگی مردم کردستان و تعلق ویژه آنها به ایران است.
هدف دیگر من از این نوشته آن است که به مردم دیگر مناطق ایران توصیه کنم که سفر به کردستان را غنیمت بشمارند و علاوه بر دیدن زیبایی های فراوان طبیعی این استان، زیبایی های اخلاقی و منشی و فرهنگی هموطنان کرد خود را به نظاره بنشینند و پرده پندار تفاوت فاصله انداز بین قوم فارس و غیر فارس را با قوم کرد، بدرند و ببینند که چگونه مسلمان و ایرانی بودن از همه آنها یک قوم و ملت ساخته است همان طور که به مردم عزیز کرد توصیه می کنم سفر بیشتر به دیگر مناطق ایران را در برنامه های خود بگذارند، از جمله سفر به مشهد مقدس برای زیارت امام رضا علیه السلام که حبّ اهل بیت علیهم السلام از ارکان مذهب شافعی و ويژگی های مردم کردستان است. پیشنهاد من به آستان قدس رضوی و یا هر نهاد مسئول دیگر، ساخت زائر سرایی آبرومند و ویژه برای مردم کردستان در مشهد است، اقدامی که مورد رضایت اهل بیت و حضرت ثامن الحجج علیهم السلام است و موجب تحکیم روابط مذهبی و فرهنگی بین الاقوام در ایران خواهد بود.
در مرکز شهر سنندج امامزاده ای با عنوان هاجر خاتون که از نوادگان امام موسی بن جعفر علیهما السلام است و من در این سفر توقیق زیارت آن را داشتم، مورد توجه مردم سنندج است. وجود بازارچه قماش و پارچه های زنانه در جنب امامزاده، بیانگر تردد و توجه زیاد بانوان کرد به این امام زاده است.
شاید برای برخی از خوانندگان جالب باشد که بدانند محمد بن ادریس معروف به امام شافعی رییس مذهب شافعی (150 ـ 204 ق) در ابراز ارادت و محبت به اهل بیت علیهم السلام در میان دیگر چهره ها و عالمان اهل تسنن، نقشی ممتاز و زبانزد دارد. شافعی که علاوه بر تبحر در فقه و حدیث، ادیب و شاعری قوی نیز بوده است، در یکی از سفرهای حج در جمع حاجیان و در شرایطی که برخی دشمنان اهل بیت نیزحضور داشتند، این گونه محبت خود را نسبت به اهل بیت علیهم السلام اعلام می کند:
یا راکِباً قِف بالمُحَصَّبِ مِن منیً
وَاهتِف بِقاعِدِ خَیفِها وَالنَّاهِضِ
سَحَراً إذا فاضَ الحَجیجُ إلی مِنیً
فَیضاً کَمُلتَطِمِ الفُراتِ الفائِضِ
إن کانَ رَفضاً حُبُّ آلِ مُحمَّدٍ
فَلیَشهَدِ الثَّقَلانِ أنّی رَافضِی (دیوان امام شافعی، ص 93)
{ای سوارگان بر شنزارهای منا، سواره بمانید و به نشستگان درّه ها و بلندی ها خبر دهید، به زائرانی که سپیده دمان به مانند رود خروشان فرات به سوی منا سرازیر می شوند، بگویید: اگر محبت اهل بیت رفض و کفر است، جنّ و انس بدانند که من رافضی هستم.}
شافعی در اشعاری دیگر با اوج بیشتری می گوید:
یَا آلَ بَیتِ رَسولِ الله حُبُّکُمُ
فَرضٌ مِنَ الله فی القُرآنِ أنزَلَهُ
کَفاکُم مِن عظیمِ القَدرِ أنّکُم
مَن لَم یُصلِّ عَلَیکُم لَا صَلَاهَ لَهُ (همان، ص 115)
{ای خاندان نبوّت، محبّت شما فریضه ای است که از جانب خداوند در قرآن آمده است. همین در عظمت شأن شما کافی است که آن کس شما را در نماز درود نگفت، نمازی ندارد.}
البته از دیگر بهره های این سفر بازدید از مناطق مرزی با عراق و یادآوری رشادتها و مجاهدتهای رزمندگان از جمله شهیدان چمران و بروجردی و پیشمرگان مسلمان کرد در دوران دفاع مقدس بود.
تذکر این نکته نیز به مسئولان مفید است که مبادا مرزی بودن استان کردستان و یا تفاوتهای قومی و مذهبی سبب عدم اعتنای لازم به عمران این خطه باشد. البته در همین سفر شاهد گازرسانی به شهر اورامان که منطقه ای کاملا کوهستانی و صعب العبور است و به زودی به شبکه گاز متصل خواهد شد، بودم.
آخرین مطلب این که لباس محلی کردی با آن شال و دستار زیبایش همیشه برای من جالب و تحسین برانگیز بوده است، اما افسوس که امروز در هجوم فرهنگ بی روح و فاقد عمق و فضیلت مدرن مثل خیلی از سنتهای دیگر قومی و مذهبی در مناطق و کشورهای مختلف در حال کم رنگ و محو شدن است.