نویسنده: کیمیاشاخصی قزوینـ خبرنگار همشهری
خیابان سپه برای اکثر قزوینیها آشناست و همه شنیده ایم که اینجا نخستین خیابان ایران است. اما سپه فقط یک خیابان نیست و با سایر خیابانهای شهر تفاوت زیادی دارد. خیابان محل آمد و شد خودروها و وسایل نقلیه است، اما آن زمان خیابان محل زندگی بوده است. کسب و کار در آن رونق داشته است و در جویهای آبش، زیر سایه درختان تنومندش زندگی جریان داشته است. مردم همدیگر را میشناختند و به همدیگر عشق میورزیدند و اگر کسی گرفتار میشد، اهالی دستش را میگرفتند. سپه به هیچ وجه خیابان قدیمی ای نیست و همه چیزش اتفاقاً خیلی هم مدرن است. البته مدرن، نسبت به روزگار خود. همه نکات ریز و استانداردهای جهانی خیابان کشی در سپه رعایت شده است و هنوز هم این معبر مشکل ترافیکی چندانی ندارد و هرمساله ای در آن وجود دارد، مربوط به دخالتهای نسلهای بعد است. این خیابان به فراخور نیازهای اهالی، رشد کرده است و علاوه بر این محل خدمات رسانی بسیار آبرومندی برای پذیرایی از مسافران وکاروانیان هم بوده است. این محل دارای مساجد و حمامهای بسیاری است و خانههای تاریخی بزرگ و زیبایی در آن قرار داشته اند که متاسفانه بخش زیادی از آنها تخریب شده است. برای شناخت بیشتر از حال وهوای 50 سال قبل این خیابان گفت و گویی داشتیم با 2 نفر از اهالی قدیمی این محله.
گذر ایام
یکی از مردان قدیمی محله سپه با اشاره به جریان داشتن زندگی در این خیابان گفت: آن زمان این خیابان خاکی بود و دور آن جوی آب زلالی روان بود که تابستانها در آن آب تنی میکردیم. سر کوچهها تختهایی گذاشته بودند و مردان و زنان عصرها آنجا مینشستند و با یکدیگر صحبت میکردند. تمام خیابان را درختهای چنار تنومندی محاط کرده بودند و کل خیابان فضای سبز محسوب میشد.
«حسین کهنزاد» ادامه داد: هر یک ساعت، یک اتومبیل عبور میکرد و ما به تماشای آن مینشستیم. بیشتر مواقع اسب و گاری عبور میکردند و برای این که گرد و خاک نشود و اهالی اذیت نشوند، 2 نفر از شهربانی با دستاسهای بزرگ آب را از جویها به خاکها میپاشیدند و بوی بسیار خوبی فضا را پر میکرد و هوا خنک میشد. شخصی بود به نام «ناصر»که کارش این بود که خیابان را آب بزند تا غبار بلند نشود. از دیگر افراد خاطره ساز این محل هم «اکبر ویولنی» بود که بالای درخت مینشست و ویولن زیبایی مینواخت که هنوز نوای آن در گوشم هست.
وی افزود: درست مقابل سیرابی فروشی، یک درخت بسیار تنومند قرار داشت که داخلش خالی شده بود و خاطرم است، مینشستیم داخل درخت و سیرابی میخوردیم. برای استحمام هم اشراف به حمام سپه میرفتند و ما در حمام «بایندر کوچه» حمام میکردیم. در مجموع محل بسیار فضای دلنشینی داشت و امروز چیزی از آن فضا باقی نمانده است. در این سالها بارها در پیاده رو درخت کاشته ایم، اما نمیدانم چه کسی و چرا درختها را میشکند و نمیگذارد آنها جان بگیرند.
تغییر آدم ها
یکی دیگر از اهالی قدیمی سپه هم گفت: این جا پر بود از خانههای زیبای تاریخی که در دهههای اخیر تخریب شدند. درختهای زیادی هم قطع شدند. درست در کنار خانه ابوترابیها نخستین عکاسخانه قزوین قرار داشت که «راکوتای عکاس» نام داشت و عکسهای سیاه و سفید میگرفت. هنوز آن صحنه ای را که چادر سیاه میانداخت روی دوربینش و پشت آن قرار میگرفت و عکس میانداخت در یاد دارم.
«داوود جواهری» ادامه داد: سرچهارراه، پمپ گازوئیل قرار داشت ولی ماشین زیاد نبود. ساختمان ارتش، دژبانی و راهنمایی و رانندگی هم در این محل بود. جنب مسجد شیخ الاسلام، آب انبار شیخ الاسلام قرار داشت که توسط 2 پیرمرد اداره میشد و آب محله را تامین میکرد ولی بعدها نمیدانم به چه دلیلی آن را تخریب کردند و کسی هم جلویشان را نگرفت.
وی افزود: وضعیت معیشت مردم واهالی خوب بود و بیشتر کاسب و بازاری بودند. از ریش سفیدان محل در گذشته «حاج قربان کفاش»، «یوسف نجفی»، «استاد رضا ساعت ساز» و «حاج آقای طقرایی» را در خاطرم دارم که هر مشکلی برای اهالی پیش میآمد، حل میکردند و گره از کار آنها میگشودند.
وی درباره احیا و مرمت این خیابان گفت: مردم دیگر مثل گذشته نیستند و رفتارها واخلاقشان تغییر کرده است. کاسبیها دیگر کاسبی گذشته نیست، خانهها مانند گذشته نیستند. این خیابان به طور کل هویتش را از دست داده است. این مرمتهایی که میبینید بیشترش حفظ ظاهر است و آن زندگی که در گذشته اینجا جریان داشت، دیگر وجود ندارد.
تا دم درختها خیابان بود و کنارش جوی آبی روان بود و بخشی از زندگی مردم در خیابان جریان داشت. آن زمان که باید جلوی تخریب را میگرفتند، این کار را نکردند و الان هر چقدر مرمت کنند، محل به آن شکل اولیه اش در نخواهد آمد.