تنوع برداشت از منابع دینی و تفسیرهای مختلف از آیات و روایات و رویه ها و روش های متفاوت در فهم کلی دین، همه و همه زمینه اختلاف نظرهای مذهبی را پدید آورده است. این تنوع برداشت و تفسیر، در مورد آیات قرآن از یک طرف و احادیث از طرف دیگر، هم در حوزه عقاید و هم فقه یکسره وجود داشته و سبب بروز جدایی ها بوده است.
بحث تکفیر از آنجایی آغاز شده است که یک تفسیر و نظر از نظر فردی قابل قبول و از نظر دیگری مردود بود. در این باره، گاه عقیده مخالف، قابل تحمل و گاه غیر قابل تحمل بوده است.
تحمل ناپذیر بودن بسته به اهمیت آن مسأله در دین، طبعا و البته از نظر این شخص از یک طرف، و درگیر شدن دو طرف مخالف در یک منازعه و به تدریج قرار گرفتن آنها در یک شرایط سخت و بیرونی، مشکلات جدی را برای مسلمانان پدید آورده است.
ادیان همیشه این مشکل را داشته اند، چنان که ایدئولوژی های معاصر نیز گرفتار اختلاف نظر و تجدید نظر طلبی شده اند. این که مارکسیسم روسی و چینی و کوبایی با هم تفاوت داشته و استالینیسم و مائوئیسم از دل یک ایدئولوژی درآمده، همه شاهد این است که به هر حال بشر اختلاف برداشت دارد. مهم این است که راهی برای تفاهم فکری و تحمل عملی پیدا کند.
اما نسبت به اسلام و متون و نصوص آن، طی یک هزار و چهار صد سال، برداشت های متفاوت فراوان بوده و آنچه اهمیت دارد این است که به تدریج رو به فزونی گذاشته است. البته بخشی از اختلافات که زمانی مسأله ساز بوده، به تدریج فراموش شده اما بخش تازه ای آغاز و محل بحث شده است.
داستان نگارش رد و ایرادها و مناظراتی که در انواع و اقسام علوم دینی وجود داشته و دارد، یعنی هزاران عنوان کتاب و رساله که کسانی علیه کسان دیگر نوشته اند، به علاوه، اختلاف نظرهایی است که در تفاسیر قرآن و شروح احادیث آمده، همه و همه یک مجموعه متنوعی از معارف دینی فراهم آورده است.
این تنوع، در جریان مباحثات فرقه ای، و در ادامه، به دلیل درآمیختن آنها با مسائل زندگی و اجتماعی و قبیله ای نوعی مجادلات طایفه ای را ایجاد کرده که صرف نظر از اختلاف فکری، کینه توزیهای شگفتی را هم پدید آورده و از نظر روانی و اجتماعی به صورت مرزهای محکم و غیر قابل نفوذ و خشن در دو طرف درآمده است.
هر کسی برای خود شعائری انتخاب کرده و آنها هم علاوه بر اصل و فرع، یعنی اختلافات عقایدی و فقهی، شکل بیرونی آنها را با همدیگر متفاوت و متمایز کرده و گاه آنها را برابر هم قرار داده است. در اینجا، باید آنها رقابت را تجربه کنند، مسائل خود را به رخ بکشند، و اثبات کنند که هستند. هرچه این جریان نیرومند تر می شود، و پول برای آن هزینه می کند، بر طول و عرض و ارتفاع آن در عمق جامعه اسلامی افزوده می شود.
تا اینجا، نکته مهمی را نگفته ام، همه از این اختلافات کما بیش آگاهی داریم، و می دانیم که چه قدر در طول زمان زیاد شده است. اختلافاتی که سبب کشتارهای فراوان و آوارگی های بی حد و حصر شده و روزگار ما در حال تجربه یکی از بدترین ادوار آن است. ما در طول صد سال گذشته که کم و بیش از وقایع آن آگاهیم، به طور قطع مشکلی در این حد نداشتیم.
قتل عام بیش از 1700 جوان سرباز شیعه در پایگاه اسپایکر توسط داعش به جرم اختلاف مذهبی در ژوئن 2014
اکنون تنوع اختلافات مذهبی، نه فقط بین شیعه وسنی که بین سنی و سنی، از نوع وهابی و داعشی و صوفی و نقشبندی و بکتاشی و همه و همه شایع شده و بسیاری از آنها دیگری را واجب القتل می دانند. آن قدر که در سعودی علیه شیعه می نویسند، چند برابر علیه فرقه ها و مخالفان دیگر از اشخاص می نویسند و مرتب بر دامنه مجادلات می افزایند.
روشن است که مسائل سیاسی هم با این امور درآمیخته، اما شک نداریم که بسیاری از توده هایی که اسیر این مباحث می شوند، فارغ از سیاست، در اندیشه رستگاری اخروی هستند و با کشتن یا کشته شدن در این جبهه ها، رسیدن به فلاح را مد نظر دارند. از نظر آنها از این 73 فرقه، فقط یک فرقه بر حق است و آن هم خود آنها هستند. دیگران به دوزخ می روند و آنها به بهشت عزیمت می کنند.
نسل کشی های جاری در تاریخ دهساله گذشته عراق، فقط و فقط کشتن یک قلم 1700 جوان شیعه در یک پادگان به نام اسپایکر پس از تسلط داعش، نشانه خشونتی است که بر طبع این مردم غلبه کرده و رحم و مروت به طور کلی از میان آنان رخت بر بسته است. همه اینها به صرف اعتقاد مذهبی و اختلاف نظرهای دینی است. مسلما عراقی های مخالف، در فکر انتقام بوده و هستند و این مسأله تازه در اول راه است.
این مطالب را وقتی نوشتم که یک متن جالب از دوره صفوی از یک عالم شامی در باره اختلاف برداشت های دینی دیدم، عالمی که نکته جالبی را درست در زمینه اختلاف برداشت ها و آثار اجتماعی آن در متهم کردن به زندقه و الحاد نوشته و از خشم و نفرتی که بر اثر آن و با تحریک عالمان پدید آمده یاد کرده است.
شیخ حسین بن شهاب الدین کرکی، مردی حکیم، فاضل و عالم و شاعر و در عین حال طبیب بود. وی سالها در اصفهان زیست. سپس به حیدرآباد هند رفت و در حالی که 67 سال داشت در سال 1076 در آنجا درگذشت. آثاری در شرح نهج البلاغه، طب، و مسائل دینی و ادبی دارد. از جمله آثار او هدایة الابرار است. (روضات الجنات: 7/ 140)
کتاب هدایة الابرار الی طریق الائمة الاطهار او در باره بحث اجتهاد و تقلید است، و این از جمله مباحثی است که ضمن آن، مباحث جالبی در باره پیروی عده ای از عده دیگر مطرح می شود. مردم در این تقسیم بندی، دو دسته اند. مجتهد و مقلد. یک گروه رهبری می کنند و گروه دیگر تابعیت آنها را دارند. وقتی مجتهدان، متنوع و فراوان می شوند، و با توجه به این که هر کدام برداشت ها و تفسیرهای خود را دارند، کار قدری دشوار می شود. حل این معضل که اولا اختلاف میان آنها کم باشد و ثانیا کاری کنند که مقلدان به جان هم نیفتند، خیلی اهمیت دارد. همین تنوع مجتهدان که در ایران با توجه به استواری فرهنگ و تا حدی اخلاق تسامح کمتر مشکل زا بوده (هرچند اینجا هم کم نبوده) اما در بلاد عربی و بدوی به صورت یک امر وحشتناک درآمده است.
کرکی در این نوشته، تحلیلی از برداشت های مختلف از آیات قرآنی و احادیث، بدست داده، که جالب است. او در هر حال تأکید بر ثبات بر عقیده قدما و روش ارجاع محکمات به متشابهات دارد.
به نظر وی آیات توحید و تنزیه و عدل و نبوت و اصول عبادات که همه محکمات است و تشابه و تأویلی در آنها نیست. اما نسبت به سنت نبوی، ما هرچه داریم از اهل بیت است و آنچه داریم و درست است، مخالفان ما هم روایت کرده اند. محکمات قرآن را که توجه خواهیم کرد و متشابهات را هم به گفتار امامان باز می گردانیم.
وی توجه دارد که بر سر احادیث هم اختلاف نظر وجود دارد و می گوید از میان احادیث، آنچه در باب عقاید و احکام بدیهی دین است که اشکالی در آنها نیست. هر کدام مجمل است، جای دیگری مفصلش آمده است. آنجا هم باید یک جور محکمات و متشابهاتش را به همدیگر ارجاع داد و مشکلات را حل کرد.
به نظر حسین کرکی، مهم این است که مسائل و احکام بدست آمده را به خاطر توهمات و شک ها و خیالات، ترجیح بر یکدیگر ندهیم و واقعا مستدل بحث کنیم تا به ثبات بیشتری برسیم. به نظر وی، قدما در این زمینه از دقت بیشتری برخوردار بودند و باید به نظرات آنها احترام گذاشت.
او می گوید هر کسی که به نهج البلاغه و اصول کافی نگاه کند، متوجه می شود که می توان از متون نقل شده در آنها برداشت ها و تفسیرهای مختلف داشت، چون آن متون و نصوص، شرایط برداشت وجوه مختلفه را دارد، اما مهم این است که ما اخباری که قدما بر صحت آنها گواهی داده اند نگاه داریم و از درآمیختن با گروه های دیگری که برداشت های ما را جور دیگری خواهد کرد بپرهیزیم.
به نظر وی، یک فرد حکیم و دانشمند نباید این رویه را مبنا و معیار استنباط احکام قرار دهد، زیرا مفاسد زیادی دارد که ناشی از اختلافاتی است که منشأ آنها «تفاوت افهام و العقول» است. یعنی عقلها و فهم ها متفاوت است و هرچه زمینه را برای آنها باز کنیم، تنوع بیشتر می شود.
وی سپس به اختلافات جاری زمان خودش یعنی دوره صفوی یعنی حوالی سالهای 1050 تا 1070 می پردازد. و این که این تنوع برداشت ها، در زمان ما سبب فتنه ها و عدوات میان عالمان شده و این که هر کدام دیگری را تخطئه و رد می کند: «كما تراه في زمننا هذا من الفتن و العداوات بين أهله ممن ينسب الى العلم، و تخطئة كل واحد لصاحبه» وی می گوید این وضعیت به حدی بد شده که علما از حد خارج شده و همدیگر را به الحاد و زندقه متهم می کنند.
به نظر وی تنها ترس آنها از توده مردم که رهایشان کنند، یا گرفتار سخت گیری حکومت ها شوند، سبب شد که در این باره کوتاه بیایند. اگر جز این بود که هراس از مردم و حکومت دارند، فرمان به قتل مخالف و منازع خود می دادند.
به نظر وی، این به ویژه در باره کسانی است که در یک شهر هستند و هر کدام خود را واجب الاطاعه می دانند: « لسعى كل واحد منهم في قتل من خالفه أو نازعه خصوصا اذا كانوا في بلد واحد لاعتقاد كل واحد منهم انه واجب الطاعة، و ان خلافه خروج عن الدين». تعبیر «واجب الاطاعه» دانستن هر یک خود را و این که منشأ چه مشکلاتی است، بسیار نکته با اهمیتی است.
به نظر کرکی اگر همه اینها به اصل نصوص دینی وفادار باشند، این رفتار را نخواهند کرد. مشکل اصلی به نظر وی «حب ریاست» و «تک روی در حق و باطل» تفسیر کردن است. به نظر وی این یک کار دنیوی و خارج از دین است: «و ذلك أمر دنيوي خارج عن الدين». (هدایة الابرار الی طریق الائمة الاطهار (ع)، ص 198 ـ 199 چاپ نجف، 1396 ق)