یکی دو واقعه هم به نگرفتن یخ مناظره ها سرعت داد. نخست اینکه وقتی دو، سه چهره سیاسی حرفهایی زدند که برخی دوستان اصولگرا را خوش نیامد، بارانی از اتهام علیه آنها باریدن گرفت. یعنی عده ای دوست داشتند گربه را دم حجله بکشند تا دیگر هیچ صاحب نظری، ولو بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه زده باشد و یا در دانشگاه درس بدهد، جرات حضور در تلویزیون را پیدا نکند و انصافا عجب گربه کشانی بود!
دومین دلیل برای ناکام ماندن این پروژه این بود که طرف های اصلی دعوا در مناظره حضور نداشتند. چه تقصیر را به گردن مدعوین بیاندازیم و چه توجیه دیگری برایش بتراشیم، به هرحال باعث جذاب نشدن مناظره ها شد.
اگر واقعا رسانه ملی می خواست عناصر اصلی مورد نظرش در نشست های مناظره شرکت کنند، باید برای دعوت ها افرادی در حد رئیس سازمان صدا و سیما پا در میانی می کردند که بعید است چنین شده باشد.
***
ضربه ای که برنامه های اخیر موسوم به مناظره وارد کرد، نه فقط به صدا و سیما که متوجه اصل گفتمان در کشور بود. ورود ناقص و ناشیانه به این مقوله، تا مدتها واژه مناظره را به کلمه ای نادلچسب و ملال آور تبدیل خواهد کرد. صدا و سیما البته در این جور کارها ـ خراب کردن ذهنیت جامعه نسبت به مفاهیم خوب ـ ید طولایی دارد.