از نشانههای نبودن توان اداره در حاکمان یک کشور این است که مشکلات را به گردن همسایگان یا کشورهای دیگر بیندازند و حتی مشکلاتی بسازند و به پای دیگران بنویسند تا بیکفایتیشان آشکار نشود. متأسفانه حکومت عربستان سعودی از زمان مرگ ملک عبدالله با وجود تمام بزرگمنشیها، ملایمتها و محبتهای ایران رویهی دشمنسازی از ایران و شیعیان را در پیش گرفته است. گماردن عادل الجبیر سفیر فتنهگر پیشین عربستان سعودی در ایالات متحده به مقام وزارت خارجه که دشمنی آشکار و عمیقی با ایران دارد از نشانههای این رفتار زشت است.
اکنون نیز ظاهراً عربستان در پی زمینهچینی برای اعدام آیتالله نمر باقر النمر است؛ روحانی شیعهی میانهرو پر طرفدار و فعال حقوق بشر اهل عربستان که سالها است به اتهامهایی اثبات نشده در زندانهای عربستان سودی به سر میبرد و در این مدت چهار بار نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
عربستان چه سودی از اعدام او میبرد؟ اولاً از یک مخالف معتدل خلاص میشود. عربستان نیاز دارد وانمود کند مخالفانش از خودش تندروتر هستند تا بتواند حامیان غربیش را پشت سر خودش نگه دارد. دوم این که به شیعیان عربستان بقبولاند مبارزهی قانونی و مسالمتآمیز راه به جایی نمیبرد و آنان را به سوی خشونت هدایت کند تا بتواند پروژهی «شیعه یعنی تروریست» را که عادل الجبیر در مصاحبهی اخیرش کلید زده به مقصد برساند. سوم این که روی پتانسیل پیادهروی اربعین حساب باز کردهاند تا با پخش خبر اعدام، شیعیان را به واکنش احساسی وادار کنند و ایران را متهم به ایجاد آشوب و نزاع مذهبی در عراق کنند.
در چنین شرایطی عاقلانهترین شیوهی رویارویی با چنین توطئهای سوق دادن دستههای شرکتکننده در راهپیمایی به سمت اعتراض باشکوه ولی کاملا مدنی و به دور از خشونت است. شیوهی رویارویی با دشمنی آشکار بسیاری از سران سعودی نه انکار این دشمنی و نه گرفتار شدن در دام این دشمنی است. باید آگاهانه از درگیری پرهیز کرد اما باجی نیز به این گروه نداد.