مردم بسیارى به استقبال آمده بودند، برخى فریاد مى زدند، برخى دیگر از خوشحالى جامه خود را بر تن مى دریدند، عدهاى روى زمین در مى غلتیدند، عدهاى هم سُم استر امام را در آغوش مى کشیدند و بالاخره جمعى نیز گردنها را به سوى سایبان محملش کشیده، هر کس به نحوى احساسات خود را ابراز مى کرد.
روز به نیمه رسید و از چشمان مردم همچنان سیل اشک سرازیر بود. بالاخره چند تن از راهنمایان فریاد برآوردند که: «اى مردم، همه سکوت اختیار کرده گوش فرا دهید. پیامبر اکرم را با ازدحام بر گرد فرزندش آزار می دهید... .»
در آن هنگام امام رضا علیه السلام حدیثى را با ذکر سلسله سند طلائیش که مشهور است، براى مردم چنین بازگو کرد:
خدا مى فرماید: «کلمه توحید یعنى لا اله الا الله دژ من است، هر کس وارد این دژ شود، از عذاب ایمن است.»
امام این را بگفت و مرکبش حرکت کرد، آنگاه دوباره سر از سایبان مرکب بیرون آورده افزود: «اما با رعایت شروط آن که من خود از جمله شروط آن هستم.»
در آن روز تعدادى بالغ بر بیست هزار نفر قلم و دوات به دست داشتند که حدیث امام را مى نوشتند. و بدینگونه مورخان رویداد معروف نیشابور را یادداشت کرده اند. (1)
پى نوشت:
1- این موضوع در مجله مدینة العلم (سال اول، ص 415) از صاحب تاریخ نیشابور و از المناوى فى شرح الجامع الصغیر نقل شده است. این داستان در کتابهاى زیر نقل شده است: الصواعق المحرقة / ص 122 - حلیة الاولیاء / 3 / ص 192 - عیون اخبار الرضا / 2 / ص 135 - امالى صدوق / ص 208 - ینابیع المودة / ص 364 و 385 - بحار الانوار / 49 / ص 123، 126، 127 - الفصول المهمة، ابن الصباغ / ص 240 - نور الابصار / ص 141. کتاب مسند الامام نیز آن را از این کتابها نقل کرده است: التوحید، معانى الاخبار، کشف الغمة / 3 / ص 98. این داستان در بسیارى از کتابهاى دیگر نیز ذکر شده منتها برخى جمله «به شروط آن و من از این شروط هستم» را حذف کردهاند که دلیلش براى ما روشن است.
منبع:کتاب زندگى سیاسى امام هشتم، ص 94، سید جعفر شهیدى .