خلاصهماجرا این است که صدا و سیما دستور داد مصاحبه آقای ظریف با عادل فردوسیپور پخش نشود و وقتی هم با اعتراض و انتقاد مسئولین وزارت خارجه مواجه شد در پاسخ عنوان کردند که به دلیل عدم هماهنگی مجری و تهیه کننده برنامه نود با مسئولین بالادستی و نبود نامه رسمی دستور عدم پخش داده شد.
واقعا اگر در یک نهاد رسانهای مشابه سازمان صدا و سیما چنین اتفاقی میافتاد آیا همین واکنش و پاسخ را شاهد بودیم.
اگر یک روزنامهنگار برجسته یا مجری تراز اول، با سابقهای ۱۵ ساله که تجربه مدیریت یک برنامه زنده هفتگی را در کارنامه کاری خود دارد، با شناختی که از مدیران بالادستی و اوضاع کشور دارد، بخواهد چنین ریسک مثبتی( دقت کنید ریسک مثبت) را صورت دهد و بدون هماهنگی چنین برنامهای را تدارک ببیند و روی آنتن ببرد، واکنش آن رسانه و مدیرانش چه خواهد بود؟
هر رسانه حرفهای دیگری در هر جای دنیا به این نیرو پاداش میداد و بر دستان او بوسه تحسین می زد که چنین کار متفاوتی را تهیه کرده است. به گمانم حتی آقای فردوسی پور هم با توجه به شناخت منظومهای که از نگاه وسلیقه مدیران سازمان داشت، خواسته یک چنین برنامه متفاوتی را تدارک ببیند و به قول معروف حتی مدیران بالادستی خود را هم سورپرایز(شگفت زده) کند.
اما از قرار آقای فردوسی پور با این همه آشنایی با زیر و بم کار در صدا و سیما و اداره یک برنامه هفتگی ۱۵ ساله به صورت زنده هم دریافت که مدیران بالادستیاش پیچیدهتر از این حرفها هستند و حاضرند اعتبار و شهرت یک مجری منحصر به فرد و متفاوت را با یک تصمیم و دستور از بالا عوض کنند و آبرو و حیثیت رسانه خود را ملکوک کنند.
همین جاست که فرهنگ جای خود را به سیاست میدهد و لذا هر جایی دیدید که فرهنگ و تصمیم فرهنگی بر جای تصمیمی سیاسی تکیه زده و عملا فضایی برای تنفس فرهنگی وجود ندارد، به قطع و یقین بدانید که آن رسانه یا کار دوران زوال و انحطاط خود را میگذراند.