بر سر چه دعوا می کنید؟ ریاست؟ پول؟ همه رئیس‌ها و پول‌دار ها رفتند و تمام شد!

ماجرای حقوق های میلیونی، نمی دانم به کجا خواهد رسید. دوست ندارم بدبین باشم ولی تا هستند کسانی که حیات حزب و گروهشان از حیات مرام و مسلکشان برایشان مهم تر است؛ نه فیش های میلیونی باطل می شود و نه اختلاس های میلیاردی رسیدگی خواهد شد. هیچ ربطی هم به این دولت و آن دولت ندارد. تعصب جاهلی است و ملاکی های معوج و دینداری هایی به شکل پوستین های واروونه.

نفوس بد نزنیم. بیایید فکر کنیم و دعا کنیم که به سرانجام نیک خواهد رسید. بیایید دلمان خوش باشد که پیرزنی که همه ی سرمایه عمرش، به نصف فیش حقوقی یک ماه فلان دکتر مدیر هم نمی رسد؛ یکی از همین شب ها پای رادیوی قدیمی اش یک «خیر ببینی»​ نثار دستگاه اجرایی و قضایی ما خواهد کرد؛ که: الهی پیر بشی که حق من را ستاندی... .

اما من از زاویه دیگری به بحث نگاه می کنم.
فرض کنیم که متخلف دستگیر و عزل و تنبیه شد.

تا زاویه نگاه من و شما و مدیران بالقوه و بالفعل تغییر نکند، قطعا سرعت رشد چپاول، از سرعت پیگیری ها و مراقبت ها بیشتر خواهد بود.

تا زاویه دید ما تغییر نکند؛ زبانم لال، خاک بر دهانم، ما هزاز بار زرنگ تریم از آن امیری که از دنیایش فقط به دو جامه و برای طعامش فقط به دو قرص نان بسنده کرده بود.

باید زاویه دید را اصلاح کرد.
باید ارزش ها را بازتعریف کرد.

جملاتی که در ادامه می آید گزیده ای از یکی از جلسات اخلاق مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی است. از سلوک عاشورایی، منزل نهم، بینش و نگرش تقدیم می شود؛ رحمت الله علیه.


قرآن کریم هم در سوره دخان می‌فرماید:

« كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ - وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَريمٍ - وَ نَعْمَةٍ كانُوا فيها فاكِهينَ - كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرينَ - فَما بَ​​كَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين‏»
چه بسیار که بعد از خودشان باغها و بوستانها، چشمه‏ سارها، کاخها و ویلاها
و هرچه اسمش را بگذارید برجا گذاشتند؛
تعبیر به روز این است دیگر.
همه را گذاشتند و رفتند. آیا غیر از این بود؟

اشاره به فرعونی‌ها است که بر روی زمین ادعای خدایی می‏ کردند.
«أين الجبابرة الأكاسرة الألى كنزوا الكنوز فما بقين و لا بقوا»

کاخ‌سازها و گنج داران کجایند؟
دنیا به تو نشان نداد؟!
به خوبی به تو نشان داد و در هر عصری هم این چیزها را می‏بینید.

قرآن می‌گوید: فرعونیان کجایند؟ برای این در مورد فرعونیان بحث می‌کند که شاید چون از نظر باستانی قدیمی‌تر از اهرام مصر که بقایای آنها است وجود ندارد. قرآن به سراغ آن می‏ رود که همه می‌توانند بفهمند.

به مصر رفتم و آثار باستان دیدم
به چشم دیدم آن‌چه در داستان دیدم
بسی چنین و چنان خوانده بودم از تاریخ
به چشم آن‌چه شنیدم ز داستان، دیدم
من خفتگانِ در دلِ خاک را دیدم
تو نقش قدرت و من نقشِ ناتوان دیدم
تو تخت دیدی و من بختِ واژگون از تخت
تو صخره دیدی و من سُخره زمان دیدم
تو تاج دیدی و من تختِ رفته بر تاراج
تو عاج دیدی و من مشتی استخوان دیدم
تو سکه دیدی و من در رواجِ سکه سکوت
تو حلقه و من حلقه بی‌نام و بی‌نشان دیدم

همه رفتند؛ شما بر سرِ چه چیز دعوا می‏ کنید؟
ریاست؟ پول؟
همه رئیس‌ها و پول‌دار ها رفتند و تمام شد!

علی(علیه‌السلام) اینها را می‏ گوید:
«أين أهل مدائن الرس الذين قتلوا النبيين و أطفؤوا نور المرسلين‏»
​​ کجایند اهل شهرهای رسّ که انبیاء را می‌کشتند و به دنبال خاموش کردن نور پیغمبران بودند؟ یزیدیان کجا رفتند که می‏ خواستند نور هدایت را خاموش کنند؟!

مگر می‏ شود بگویی: دنیا گولم زد و دلم را برد؟
بگو: من دل به دنیا سپردم و به پندها و موعظه‏ های دنیا گوش ندادم.
گوشِ من کر بود و چشم من این حقایق را ندید.
در آینده به آیاتی هم خواهیم رسید که می‌گوید این چیزها شنیدنی نیست، بلکه دیدنی است.

"