برخي خلاصهوار فرهنگ را سبك و اساليب زندگي انسانها در جامعه و روابط فردي تعريف كرده و گروهي كليه آداب، رسوم، هنجارها، ارزشها و بايد و نبايدهايي كه مبيني و فرمانهنده رفتارهاي فردي و اجتماعي را پرتوهاي متنوعي از فرهنگ جامعه انگاشتهاند در تعريف فرهنگ وحدت نظر وجود ندارد از اين رو صدها تعريف از فرهنگ را ميتوان سراغ گرفت و پذيرفت، چه اينكه هر كس با توجه به رشته، تخصص و ديدگاههاي غالب و پذيرفته شده قالبهايي از وجوه فرهنگ را برگرفته و بر آن تأكيد كردهاند اما واقعيت اين است كه در مقوله فرهنگ و تعريف آن؛ هر كس از طن خود يار فرهنگ و باري- تعريفي- بر آن افزوده است. در يكي از تعاريف مختصر و مفيد، فرهنگ چنين تعريف شده است. «طيفي از بدنشها، منشها، كششها و كنشهاي سازوارشدهاي شناخته شده كه چونان طبيعت ثانوي طيفي از انسانها صورت بسته باشد» حجتالاسلام استاد علياكبر رشاد
با توجه به تعريف فوق ميتوان نتيجه گرفت كه فرهنگ انسان تو را ميسازد كه از تو كسي را به وجود ميآورد، درست مثل آن شخصيتي كه از ابتدا و قبل از فرهنگپذيري بودهاي، فرهنگ طبيعت ثانوي تو ميشود- فرهنگ عيني- نتيجه ديگر اين است كه فرهنگها متفاوت است. زيرا در تعريف فوق اشاره ميشود (سازواره شناخته شده كه چونان طبيعت ثانوي طيفي از انسانها صورت بسته باشد) در پس اين مقدمه طولاني به برخي نامقتضيات فرهنگي اشاره ميشود.
برخي گويههاي گوياي نامتعينهاي فرهنگي
1- ناهنجاريهاي، نارسيدگي به پاكيزگي پوسيدگي، خرابي و دندانهاي كشيده شده، در سنين نوجوانان، جوانان و ميانسالان به وفور ديده ميشود.
2- متوسط سن ازدواج افزايش يافته است.
3- ميزان و شاخص طلاق، به صورتي معنادار، ضرايب بالاتر را ميپيمايد!
4- روي سدها و رودها، كنارهها و حول و حوش رودخانهها و ساحل دريا پر است از آشغالهايي كه قبلاً به نظر ميرسد مصرف شدهاند!
5- پليس و نيروهاي انتظامي در شهر زياد به چشم ميخورند.
6- ديوارهها، درهاي خانهها، روي باچههاي تلفن و پست، تبليغات ريز و درشت، چشمآزار هستند.
7- باغهاي ملي، بوستانها و مراكز عمومي.
8- توالتها و دستشوييها غيربهداشتي، گاه بسيار كثيف و ديوار نوشتههايي گاه كثيفتر به نمايش گذاشتهاند.
9- توالتها و دستشوييها غيربهداشتي، گاه بسيار كثيف و ديوارنوشتههايي گاه كثيفتر به نمايش گذاشتهاند.