- آقاي روحاني در زمره اصلاحطلبان نبود. هيچوقت ايشان ادعا نكرده كه اصلاحطلب است. البته اصلاحطلب بودن براي همه افراد نسبي است. هيچ كسي نيست كه هيچوجهي از اصلاحطلبي نداشته باشد. حتي در جبهه اصولگرايان هم هر كسي را در نظر بگيريم، يك وجهي از اصلاحطلبي هم دارد اما ضعيف است. به همين دليل اگر ادعاي خود فرد را مبنا قرار دهيم، آقاي روحاني هيچگاه ادعاي اصلاحطلب بودن نكرده است. ولي اينكه بگوييم ايشان اصلاحطلب نيست ادعاي دقيقي نيست. ايشان بالاخره وجوهي از اصلاحطلب بودن دارد.
- دولت در برخي از تاكتيكها مورد انتقاد ما بوده است اما نميتوان گفت لزوما آن تاكتيكها غلط بوده است. بعضي از آنها جواب داده است. در وزارت ارشاد اين تاكتيك تا حدي جواب داده است. در وزارت كشور در برخي زمينهها جواب داده است. اين دولت توانسته با وجود فشارهاي سنگيني كه روي آن بوده تا اين مرحله خود را برساند و انتخابات مجلس را برگزار كند. براي ما برگزاري انتخابات مجلس در همين اشل هم رويا بود اما به هر حال تحقق پيدا كرد. ما در آستانه انتخابات سال ٩٢ ميدانستيم كه فرآيند انتخابات سال ٨٨ را پشت سرگذاشتهايم.
- بزرگترين انتقاداتي كه از جانب بدنه اجتماعي اصلاحطلبها به سمت مركز سرازير ميشود اين است كه چرا مديران جزء دولت احمدی نژاد همچنان در مناصب دولتي باقي هستند. اين مديران جزء در سياستهاي محلي و منطقهاي اصلاحطلبان را تحت مضيقه قرار دادهاند و به آنها فشار ميآورند. انتظار ميرفت كه بعد از گشايشي كه در عرصههاي كلي ايجاد شد اين رويه نيز تغيير كند اما نكرد.
- در انتخابات بسياري از فرمانداران از دوره احمدينژاد باقي مانده بودند يا اصلاحطلب نبودند و مورد انتقاد بودند اما دولت سعي كرد با اعمال هژموني خود آنها را همراستا با سياست دولت كند. آنها در عمل اگرچه مديران اصولگرا و احمدينژادي بودند اما كمتر فرصت كردند كنش اصولگرايانه مورد انتقاد اصلاحطلبها را اعمال كنند. در برخي حوزهها البته اين را اعمال كردند. مشخصا در برخي حوزههاي در مرحله شمارش و تجميع آرا انتقادات جدي وجود داشت. اما اينها به حدي نبود كه كل انتخابات را زير سوال ببرد.
- ما در انتخابات سال ٩٦ در جستوجوي كانديدا نيستيم. ما كسي را داريم كه كانديداي ما بوده و راي آورده و الان رييس دولت است. به طور طبيعي معلوم است كه كانديداي ما چه كسي است و تعين دارد. بر اساس قاعده اصولي استصحاب يا حالت سابقه كانديداي ما آقاي روحاني است مگر اينكه خلاف آن ثابت شود. ما در جهت اين نيستيم كانديدا تعيين كنيم. كانديداي ما آقاي روحاني است. اگر كسي مدعي است بايد ثابت كند كه او ديگر كانديدايي مطلوب نيست و بايد از او صرف نظر كنيم. حالت سابقه اين است كه آقاي روحاني كه در دوره قبل كانديداي ما بوده است همچنان مورد حمايت ما است.
- لازم است بگويم حتي رفتار دكتر عارف هم در زماني كه انصراف داد رفتار تعاملي نبود. ايشان اخلاقا به توصيه عمل كرد و كنار كشيد و البته كنار كشيدن او هم تاثير بسزايي در نتيجه انتخابات گذاشت. ولي ايشان حاضر نشد تعامل كند. بايد با حضور نمايندگان آقاي خاتمي و روحاني گفتوگو ميكردند و توافقهايي انجام ميدادند. هم از نظر تقسيمبندي مناصب در دولت و هم از نظر اتخاذ سياستهايي كه بعدا بايد صورت ميگرفت.
- نبايد دست آقاي روحاني را بست و به او تكليف كرد. بايد اجازه داد خودش كار كند تا بتواند خودش هم پاسخگو باشد. ما به طرف مقابل هم ميگوييم اينقدر براي رييسجمهور تكليف تعيين نكنيد. در اين صورت رييسجمهور را از خاصيت مياندازيم. ضمن اينكه مطالباتمان را ميگوييم نبايد به او تكليف كنيم. اگر خلاف نظرات ما عمل كرد نبايد برداشت سوء كنيم. او رييسجمهور است بايد انتخابهايش را داشته و در مقابل آنها پاسخگو باشد.
- حمايت ما از آقاي روحاني يك حمايت كاملا عقلاني است. اصلا حمايت عاطفي نيست و عشق اينجا معنايي ندارد. ما ارزيابي ميكنيم و ميسنجيم و ادامه ميدهيم. آقاي روحاني هم هيچوقت سعي نكرده است ما را نسبت به خودش علاقهمند كند. ما فقط درك ميكنيم كه كاركرد آقاي روحاني در شرايط كنوني مثبت است. روزي هم كه آقاي روحاني از رياستجمهوري كنار برود ممكن است هيچگاه به ديدن او نرويم. در حالي كه رييس دولت اصلاحات را بعد از يازده سال از قدرت كنار رفتن ببينيد مردم با چه ذوق و شوقي به ديدنش ميروند. آقاي روحاني همين الان هم كه در مسند قدرت است روزهاي عيد در را باز نميكند كه كساني كه از او حمايت ميكنند به ديدنش بروند. كاراكتر آقاي روحاني اين نيست كه اساسا ارتباط گسترده برقرار كند. ما رابطه اتحاد و انتقادمان به آقاي روحاني يك رابطه كاملا عقلاني و از دو فكر ميكنم به دليل پايگاهي كه آقاي روحاني در بين روحانيت و مرجعيت دارد، اگر بخواهند كساني در مقابل آقاي روحاني صف ببندند، مجبور خواهند شد روحانيت و مرجعيت را در مقابل خودشان قرار دهند. به هر حال قاطبه روحانيت و مرجعيت از آقاي روحاني حمايت ميكند. نيروهاي افراطي برخي نهادها و برخي ديگر نظير مداحان در جامعه هستند كه ميخواهند صحنهگردان باشند، اگر بخواهند روحاني را بزنند بايد اول از مراجع عبور كنند و در مقابل روحانيت و مرجعيت قرار بگيرند. در حالي كه آنها به لحاظ ايدئولوژيك برايشان راحت نيست كه بپذيرند اين اتفاق بيفتد.
45231