تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۴:۱۹

«خبرجنوب» نوشت: شاید یکی از بزرگترین مشکلات امروز روزنامه نگاران به ویژه در شهری چون شیراز، محدودیت دسترسی به منابع آموزشی این حرفه باشد.

به جز دانشکده خبر و اندک دانشگاه هایی که به صورت پراکنده رشته خبرنگاری را ارایه میکنند، در فارس و شیراز خبری از فعالیت دانشگاهی رسانه ای نیست. به عبارت دیگر همه یا دست کم بیشتر استادان برجسته روزنامه نگاری کشور در تهرانند و همچنین فعالیتهای علمی رسانه در آن جا رخ میدهد؛ در شرایطی که کارشناسان میگویند امروزه اگر رسانه های رسمی شانسی برای بقا داشته باشند این شانس ازآن رسانه های محلی و منطقه ای است؛ این اما می تواند پیش بینی کننده یک دور باطل باشد؛ اینکه رسانه های محلی و منطقه ای که در برابر شبکههای اجتماعی شانس بقا دارند به خاطر محدودیت در دسترسی به فنون حرفه ای روزنامه نگاری این شانس را از دست بدهند.
«علی اکبر قاضی زاده» یکی از استادان برجسته روزنامه نگاری کشور به شمار می رود که کتابهای بسیاری را برای ارتقای فنون روزنامه نگاری ایران نوشته، ترجمه یا ویراستاری کرده است. از جمله این کتابها «گزارشگران بزرگ»، «گزارش نویسی»، «گزارشگری خوب» و «تجربههای ماندگار در گزارش نویسی» را میتوان نام برد. در گفت و گوی سرویس گزارش «خبرجنوب» با قاضی زاده به ویژه به مطبوعات فارس پرداخته ایم. او کلید ماندگاری رسانه های رسمی را «جست و جو و کشف» می داند. آنچه در ادامه می آید مشروح گفت و گوی ما با اوست.
در عصری زندگی می کنیم که روزنامه ها در حال از دست دادن کارکرد خود هستند؛ یکی از این کارکردهای در حال از دست رفتن، خبررسانی است؛ به این ترتیب رسانهها باید به سمت گزارش و مطالب تولیدی بروند. در این شرایط
روزنامه های محلی جز نقد و گزارش چه کار دیگری باید انجام دهند؟
درست در زمانی که روزنامههای مکتوب و نوشتاری جهان اقدام به ابتکار و جنب و جوش میکردند نسلی از روزنامه نگاران در کشور ما شروع به فعالیت کردند که از این ابتکار برخوردار نبودند. آنان با تلاش روزنامه نگاری بیگانه بوده و از موضوعی به نام «جست و جو و کشف» همچنان بی خبرند. این مصادف شدن بیخبری در زمانی رخ میدهد که روزنامه نگاری مکتوب در جهان در حال افت است. به این ترتیب در کشور ما در زمانی که قدرت تحریریههایمان افت کرده بود با پدیدهای به نام روزنامه نگاری نوین روبرو شدیم. نتیجه هم این شد که اکنون می بینید و البته شاید این تقصیر ما باشد که نتوانستیم به عنوان افرادی از نسل قدیم، نسل جدید را آن گونه که باید تربیت کنیم.
اکنون در مطبوعات تهران چنین وضعی است، چه رسد به شهرهای دیگر. خبرنگاران اکنون برای ترمیم حداقلی این پدیده چه کار می توانند انجام دهند؟
راهی جز بازگشت به معیارهای روزِ روزنامهنگاری وجود ندارد. از هر طرف به این موضوع نگاه کنیم و این پدیده را بررسی کنیم به این میرسیم که باید به معیارهای حرفه ای برگردیم. در واقع اصل اساسی روزنامه نگاری جست و جوگری و کشف است. پشت میز و پای رایانه نمیتوان مطلب مورد نیاز مخاطب امروزی ر ا پیدا کرد. برای مخاطب امروزی، خبر بیمعناست چون این تلفن های همراه در ثانیه، خبر را به مخاطب میرسانند. بنابراین من اگر تیتر بزنم سد میانچای افتتاح شد همه
میخندند و ميگويند ولی من این خبر را چند روز پیش در رسانهها دیدم. همان طور که شما در اول پرسشتان گفتید باید به دنبال کشف و شناسایی پدیده های تازه ای برویم که شبکه های اجتماعی نمی توانند به مخاطب بدهند. به عبارت دیگر باید نکته هایی را بیابیم که از تلفن همراه، لپ تاپ و
آی پد برنمیآید. اینکه دنبال چنین کاری نمیرویم علتهای مختلف دارد. یکی شاید چون صرفه در این است که آماده خوری کنیم. یک پاراگراف از ایسنا، 2 پاراگراف از ایلنا و 3 پاراگراف از یک خبرگزاری دیگر و اندکی ترجمه سرهم می کنیم ولی نمی دانیم این هیچ تازگی و کششی برای مخاطب ندارد و هیچ کس برای چنین کالای
رسانه ای نه وقت می گذارد و نه پول می دهد. به این ترتیب هیچ راهی جز بازگشت به معیارها و اصول حرفهای وجود ندارد و بار دیگر تاکید میکنم مهمترین کار «کشف» است. شما یا من تا کشف نکنيم نمی توانيم چیزی در اختیار مخاطب بگذاريم. مگر این مغز ما چقدر توان دارد که هر روز بخواهیم چیز تازه ای از آن بیرون بکشیم؟ پس باید سفر کنیم و تجربه های تازه به دست آورده و با مردم گفت و گو کنیم و به کشف نکتهها بپردازیم. این کشف را باید با خلاقیت بپروریم و آن را به مخاطب بدهیم تا خواننده به دنبال رسانه بیاید و تیراژ گسترده و درآمد بیشتری در رسانهها ببینیم. البته
نمیخواهم درباره وضع کنونی ابراز بدبینی کنم ولی واقعیت این است که با این وضع برای تحول صحنه را آماده
نمیبینم. البته همان طور که گفتم علتهای متعددی در این زمینه وجود دارد؛ یکی اینکه مسئولان ما در برخی استانها همچون فارس درهای همه چیز را بسته و هیچ اطلاعات و آمار و نکته ای را به روزنامه نگار نمیدهند. علت دیگر این است که در شغل ما همه می توانند وارد شوند. هیچ گزینشی در آن وجود ندارد. هر کسی حاضر باشد با دستمزد کمتر و بضاعت موجود کار کند مورد استقبال قرار میگیرد. در نتیجه معیار حرفه ای در رسانه ها و به ویژه در فارس کمرنگ تر، بی ریخت تر و نخ نماتر می شود.
من از سخنان شما چنین برداشت می کنم که شما در تهران و استان ها تفاوت چندانی نمی بینید.
من اکنون در حال ترجمه مطلبی هستم که گزارشگر آن 5 سال تمام دنبال حادثه سقوط یک هواپیما بوده است؛ 5 سال!. اگر شما بدانید او کجاها رفته، با چه کسانی صحبت کرده، چه مدارکی را بررسی کرده تا حاصل آن یک چیز خواندنی بیرون بیاید! حال ما در اینجا پشت رایانه
مینشینیم تا ببینیم ایسنا درباره فلان مسئول در اقلید چه گفته است. این که نشد روزنامه نگاری! این را که مخاطب میداند. این کاری که ما پای رایانه می کنیم افرادی که در خانه هستند و مخاطب ما به شمار می روند هم میتوانند انجام دهند.
چرا افراد غیر متخصص به رسانه ها راه پیدا می کنند؟
دلایل بسیاری دارد که شما بهتر از من می دانید. یکی اینکه با وجود سخت، حساس و پر مسئولیت بودن روزنامهنگاری، این شغل از بیرون به نظر شغل سختی نمیرسد. این کاری که ما می کنیم بسیار ساده است.
این روزنامه نگاری که ما می کنیم به قدری ساده است که اگر یک میرزا بنویس را بیاورید و به او یاد بدهید چطور به این سایت ها برود و خبر بگیرد می تواند کار روزنامهنگاری کند.
چه کسی باید خط کشی هایی انجام دهد و مانع از ورود چنین افرادی به رسانه ها شود؟
من نمی گویم باید خطوط کشید و کسی را راه نداد بلکه نظر من این است که شغلمان را آینه تمام نمای افکار عمومی و جایی برای تنویر افکار می نامیم ولی به شغل ما به اندازه نجاری هم نگاه نمی شود. مگر می توانید کسی را از خیابان ببرید و او را نجار و کله پز کنید؟ او باید نخست کار کند و یاد بگیرد ولی روزنامه نگاران ما وقتی دو مطلب از آنان چاپ شد می شوند استاد. آن وقت نه نیاز به کتاب خواندن در خود می بینند و نه آموزش دیدن.
یادمان باشد که نخست باید خلق کرد تا بتوان روزنامه نگاری را خلاق کرد، مانند موتوری که برای روشن کردن آن به بنزین نیاز است. ما آن بنزین را نداریم و گمان میکنیم با پای رایانه مطلب جمع کردن و کمی تغییر دادن آن و تحویل مخاطب دادن کار ما تمام شده است ولی این طور نیست. این شغل نیاز به کشف و زحمت دارد؛ این شغل نیاز به عرق ریزان فکری و کار دارد. این کار قلم قوی می خواهد؛ قلم قوی! قلمی که بتواند نکات را بهتر از آدم های عادی، بهتر از متوسط آدم ها بپروراند و به مخاطب تحویل دهد و متاسفم که بگویم ما این شرایط را در مطبوعاتمان نداریم.

46

منبع: خبرآنلاین