هفته گذشته براساس سایتهای خبری گوناگون از گزارش شرکت مترو در رابطه با مقاوم بودن ایستگاههای مترو در برابر زلزله «9 ریشتری!» و درصورت بروز زلزله برای «تابآوری» شهر، در شورای شهر مطالب زیادی به چاپ رسید.
در این رابطه پس از 30 سال تدریس و تحقیق در مهندسی سازه و زلزله شایسته دیدم چند نکتهای را در رابطه با زلزله و خسارت و وضعیت مستحدثات در تهران یادآور گردم. «هیچ سازه و شریانحیاتی در تهران در برابر زلزله 9 ریشتری مقاوم نیست».
ابتدا باید عرض کرد که ریشتر یک کمیت فیزیکی است و ارتباط مستقیمی با خسارت یا آسیبپذیری ندارد. براساس یافتههای قریب به صد سال گذشته در مهندسی سازه و زلزله عوامل متعدد کیفی و کمی در خسارتزایی به ساختمانها نقش دارند که برای مثال میتوان به ساختگاه (شرایط زمین)، زلزله محتمل (شتاب بیشینه، محتوی فرکانسی و مدت لرزه) و سپس ساخت و مصالح از جمله عوامل شناخته شده کلی در این رابطه اشاره کرد. پس اینکه فرض شود یک سازه در برابر 9 ریشتر زلزله مقاوم است یک بحث کاملاً مردود و غیرفنی است.
در گذشته سعی شده است کمیت فیزیکی ریشتر به شتاب که همان عامل اصلی نیروی (قانون نیوتن) مخرب است ارتباطی برقرار شود ولیکن این تلاش یک فرض کلی و کاملاً بیمحتوی از دیدگاه فنی است.
اگر کلمه 9 ریشتر برای بیان کیفی یک زلزله بزرگ بکار برده میشود امری جداست و محمل علمی و فنی البته ندارد. در ضمن ممکن است فرض شود که در طراحی، نیروی زلزله بزرگ محتمل حساب شده و مثلاً در یک ضریب بالاتر ضرب شده تا نیروی بیشتری در طراحی لحاظ شود، این هم یک امر کاملاً غلط و مردودی است، در این صورت نیروی بیشتری به سازه سختتر وارد شده و عملاً کمر بنا را خواهد شکست.
باید توجه داشت که در مقابل زلزله هم باید مقاومت داشت هم شکلپذیری! زلزله هوشمند و مرموز است و درست ضعیفترین لینک (نقطه) را پیدا کرده از آنجا شروع، و بصورت پیشرونده سازه را تبدیل به یک مشت آوار میکند. لذا توصیه اینکه یک ایستگاهی در برابر 9 ریشتر مقاوم است فرمایش گمراهکنندهای است.
تجربه من در ایران و تهران حاکی از این است که بسیاری از سازهها و ساختمانها در یک زلزله به اصطلاح (9 ریشتری!) با خاک یکسان خواهند شد و عملاً تهرانی دیگر وجود نخواهد داشت! در ضمن رخداد یک زلزله به اصطلاح 9 ریشتری اصلاً در خشکی و تهران امکان دارد یا نه خود بحث بسیار عمیقی است که از حوصله این مرقومه بدور است!
نکته دیگری نیز باید موردتوجه قرار گیرد و آن هم کلمه «تابآوری شهر» است که چند سالی است که مد شده است و تقریباً در مقالات و بحثهای فنی به آن اشاره میشود. کلمه تابآوری ترجمه کلمه انگلیسی (رزه لی یتس) است.
یادم میآید پس از چاپ اولین کتاب مدیریت بحران در سال 1375 باتوجه به اسم جذاب آن «مدیریت» و «بحران» با خواندن چکیده این کتاب سه روز بعد افراد زیادی «سه شبه»ره صد ساله پیمودند! و در سمت مدیران بحران در کشور شروع به فعالیت کردند که صد البته شرایط بدتر از سال 1375 شد!
آن موقع «مدیریت بحران» بود امروز مد «تابآوری» است که بدون درک صحیح از مفهوم آن در محافل به آن اشاره میشود. از شروط اولیه تابآوری و ذکر آن در یک شهر، این است که مثلاً 50 درصد تابآوری وجود داشته باشد و برای ارتقاء مابقی تلاش شود نه اینکه شهری که کاملاً بیدفاع است برای آن تابآوری تعریف و در مسیر آن هزینههای زیادی صورت پذیرد.
فرض اگر سیستم آب تهران دچار مشکل شود تابآوری را چگونه میتوان ارتقاء داد؟ مثلاً اگر 20 درصد لولهها را بهبود ببخشیم، شهر کاملاً فلج تابآوریش ارتقاء یافته؟
به هر حال مقصود از این نوشته این است که قبل از اینکه از ایستگاهای مترو و یا ساختمانهای مختلف برای تابآوری و دعوت مردم برای استفاده از آنها در زمان بحران یاد ببریم بهتر است از مقاومت واقعی آتها باخبر شویم! در غیر اینصورت گناهی نابخشودنی با دعوت مردم به تلههای مرگ روبرو خواهیم بود.
یک نکته آخر اینکه بحثهای علمی و فنی چقدر در کشور تنزل کرده و اموری که 30 سال پیش قویتر دنبال میشد امروز با بحثهای کودکانه جابجا شده است و این امر برای آینده فنی کشور هشداری است که نباید از آن به سادگی عبور کرد!