سهشنبه سیزدهم مهر تا یکشنبه هجدهم مهرماه سال ۹۵، سفری با طعم سیاست و البته حواشی جذاب تجاری به سه كشور ویتنام، مالزی و تایلند داشتم. شاید مهمترین و جذابترین بخشهای آن نقش شريعتي در گسترش تعداد شيعیان در مالزي، نقش شيخ احمد در تجارت تايلند، لزوم نشست مجدد با ويتناميها و بازديد از كامبوج، لائوس و ميانمار و چالشهاي سفر تجار با رييس جمهور بود.
به علت انتخابات، در روابط بينالملی اتاق ايران وقفه ایجاد شده و بنابراین هماهنگي لازم جهت همراهي در سفر رییسجمهور به کشورهای ویتنام، مالزی و تایلند صورت نگرفته بود. ولي در آخرین روزها به اصرار وزارت امور خارجه و ریاستجمهوری، اتاق پذیرفت چند نفر از تشکلها را اعزام و نشستهایی را با فعالان اقتصادی آن کشورهای در قالب میزگرد ترتيب دهد. بنابراین از مديران بعضي از تشکلها خواسته شد که با هزینه شخصی در این سفر حضور پیدا کنند. با توجه به این که از بخش نفت، گاز و پتروشیمی كسي آمادگي نداشت، من عازم این سفر شدم.
سفر از غروب یکشنبه آغاز شد. ما هشت نفر بودیم و قرار بود آقای شافعی رییس اتاق ایران به همراه رییسجمهور به ما ملحق شود. ترافیک سنگین در مسیر فرودگاه امام (ره) باعث شد که در آخرین لحظات به فرودگاه برسم و امکان آشنایی با همسفران را نداشته و مستقیم سوار هواپیما شوم.
توقف چند ساعته در دبي فرصتی را فراهم کرد تا با هم سفرانم آشنا شوم. نمایندگانی از فولاد مبارکه، صنعت نساجی و پوشاک و فرش ماشینی، دو نماینده از بانکهای «ملت» و «صنعت و معدن» و سه نفر از کارمندان اتاق ایران هیات ما را تشکیل میدادند.
چهارشنبه صبح عازم «هانوی» شدیم و پس از پنج ساعت پرواز، درفرودگاه میانمار به زمين نشستيم و مجددا به سمت «هانوی» پرواز کرديم. ساعت پنج و نیم عصربه به این شهر رسیدیم.
حدود ۱۵ سال پیش از ویتنام و هانوي بازدید کرده و بازار اين كشور را به روي قير صادراتي ايران باز كرده بودم و سالها صادركننده قير به اين كشور بودم. زمانی كه وارد شهر شدم تغییر چندانی در وضعیت شهری نديدم به غير از فرودگاه جديد و بزرگراه ورودي به شهر. در يك هتل نسبتا قدیمی در مرکز شهر مستقر شديم و پس از استراحت كوتاهي با همراهان در يك رستوران غذای دریایی شام خوردیم و با همسفرانم بیشتر آشنا شده و در جريان برنامههای هيات در ویتنام قرار گرفتيم.
مرکز تجاری و اقتصادی ویتنام شهر «هوشیمین» است و به همین دلیل موفق نشدیم با مسئولان اتاق و تجار آنها ملاقات داشته باشيم. بنابراین صبح پنج شنبه را بدون برنامه پشتسر گذاشتیم و ظهر به هتل محل اقامت رییسجمهور رفته و در جلسه ناهار رییسجمهور با نخستوزیر ویتنام شرکت کردیم. خوشبختانه رییس هیات مدیره «پترو ویتنام» در هنگام ناهار در کنار من نشسته بود و فرصتی فراهم شد تا درباره همکاری در زمینه فراوردههای نفتی و پتروشیمی با وی بحث و گفتوگو کنم و از وضعیت بازار این کشور مطلع شوم. این کشور حدود ۳۰۰ هزار بشکه نفت تولید میکند که تنها ۱۰۰ هزار بشکه آن را پالایش و مابقی را صادر میکند. از طرف دیگر روزانه بیش از ۳۰۰ هزار بشکه فراوردههای نفتی وارد میکند . پالایشگاه جديدي در حال ساخت دارد که به دلیل اختلاس های صورت گرفته فعلا متوقف است و به این زودیها به بهرهبرداری نخواهد رسيد. فرصت مناسبي براي ماست كه روزانه ۴۰۰ هزار بشکه فراوردههای نفتی صادر میکنیم.
پس از تعارفات رییسجمهور ايران و نخستوزیر ویتنام، وزراي دوكشور درباره زمينههاي همكاري نقطه نظرات خود را بيان داشته و موانع را بر شمردند و مسئولان بانك مركزي دو كشور موظف شدند بستر همكاري بانكي را فراهم كنند. پس از آن فرصتی فراهم شد که من به نمايندگي از بخش نفت وگاز چند دقیقهای صحبت کنم. پیش از من آقای شافعی بر همکاری دوجانبه و برقراري تعرفه ترجیحی و ایجاد اتاق مشترک يا شوراي بازرگاني تاكيد كرد و آمادگي اتاق را براي اعزام و پذيرش هيات از ويتنام ابراز کرد .
من نیز به بازار بزرگ فراوردهها و سابقه همکاری دو کشور اشاره و بازار خوب قیر ایران در این کشور را يادآور شدم كه به علت تحريمها تضعيف شده است. سپس به لزوم برقراري و تسهيل در روابط بانکی و موافقت تعرفه ترجیحی و تشکیل شورای بازرگانی مشترک بین دو کشور تاکید کردم.
پس از ناهار به اتفاق آقايان نعمتزاده و شافعی و سایر اعضای گروه با مديران یکی از شرکتهای معدنی آنها دیدار و سپس به ملاقات وزیر صنعت، معدن و تجارت ويتنام رفتیم. شرکت نفت آنها زیر مجموعه این وزارتخانه بوده و در آنجا نیز به گسترش زمینههای همکاری بین دو کشوراشاره شد. به نظرم ویتنامیها شناختي از بازار واقتصاد ایران نداشته و این نشستها میتواند در توسعه حضور ایران در بازار ویتنام موثر باشد.
در نشست رییسجمهورهای دو کشور نیز مواردي برای همکاری و توسعه روابط پیشبینی شده كه پيگيري یکی از اين موارد ان به من محول شد، انشالله پيگيري و انجام خواهم داد.
در ویتنام نگران تماشای بازی فوتبال ایران و ازبکستان بوديم و تلاشمان برای تماشای این بازی از طريق تلويزيون هتل به نتیجه نرسید و ناچارا عصر پنجشنبه در یک اتاق جمع شديم و با لپتاب بازی را تماشا کردیم و از پيروزي ايران انرژي و روحيه گرفتيم.
صبح جمعه برخی از دوستان برای گردش و خرید به بازار رفتند اما از آنجایی که به همت رايزن بازرگاني ايران با یکی از خریداران «سولفور» و محصولات پتروشیمی جلسه داشتم در هتل ماندم و دو ملاقات خوب كاري داشتم. ظهر عازم فرودگاه شدم تا به سمت مالزی حرکت کنیم.
در مالزی در هتل «شانگريلا» که محل اقامت رییسجمهور هم بود مستقر شدیم. با اینکه هوا بارانی بود، غروب با دوستان هیات همراه در شهر قدم زدیم و عکس یادگاری گرفتیم. سپس شام را به اتفاق سایر اعضای گروه در هتل خوردیم.
صبح شنبه با وجود تعطيلي جلسه مفصلی در مرکز تجاری مالزی داشتيم، به اتفاق آقای شافعی و سایر اعضای گروه در جلسه شرکت کردیم. بیش از ۲۰۰ نفر از تجار مالزی و ایرانیان مقیم مالزی در این نشست حاضر و برخورد بسیار گرم و دوستانهاي با هیات ایرانی داشتند.
آقای شافعی از لزوم توسعه همکاری بین دو کشور صحبت کرد و سپس میزگردی با خضور شرکتکنندگان ایرانی شکل گرفت که من هم دقایقی درباره روابط ایران و مالزی و پتانسیل ایران در زمینه فراوردههای نفتي و پتروشيمي صحبت كردم. پاورپینتی را در ایران آماده کرده بودم که به علت كمبود وقت امکان ارائه آن فراهم نشد. موفق شدم با تعداد زیادی از فعالان اقتصادی درگیر در نفت و گاز پتروشیمی آشنا شده و با آنان ارتباط برقرار کنم و کارتهای ویزیت رد و بدل كنم. اميدوارم بتوانیم همکاریهایی را در این زمینه داشته باشیم.
به زودی هیاتی از تجار و بازرگانان مالزی عازم ایران خواهند شد و امیدواریم بتوانیم سطح روابط خود را آنها توسعه دهیم.
درباره مالزی ذکر چند نکته بسیار مهم است. اول آنکه به لحاظ تمدن و وضعیت شهری مالزی از دو کشور دیگر فاصله دارد. مدرنتر و پیشرفتهتر است. جالبه كه در دوسال گذشته جامعه دانشگاهی و نخبگان مالزی به شیعه گرایش یافته و ترجمه و توزيع کتابهای دکتر شریعتی باعث شده كه بیش از ۵۰ هزار نفر از دانشگاهیان وروشنفكران این کشور شیعه شوند و این موضوع باعث ترس و نگرانی حاکمان این کشور و عربستان سعودي شده و ورود کتابهای دکتر شریعتی را به مالزی ممنوع كردهاند. همانطور که حدود ۴۰۰ سال قبل حاج احمد قمی تاجر شيعه ايراني وارد تایلند شد و پایهگذار روابط تجاري ایران با تایلند و شیعه شدن جمع کثیری در این کشور شد. از شيخ احمد قمي در تايلند به نيكي ياد ميشود و ايشان مورد احترام حكام اين كشور بوده و پادشاه وي را به عنوان يكي از مشاوران خود انتخاب كرده بوده است.
شنبه ظهر عازم بانكوك تایلند شده و در يك هتل خوب و سرسبز در کنار رودخانه مستقر شدیم. غروب در هتل محل استقرار رییسجمهور يك نشست بين فعالان دو كشور با حضور روساي اتاق بازرگانی تایلند و ايران و مسئولان دولتی هماهنگ شده بود و جمعي از تجار ايراني نيز حضور داشتند. باوجود اعلام قبلي مبني بر حضور رييس جمهور ايران ولي ايشان با توصيه مشاوران در نشست خضور نيافتند و سخنران اصلي مراسم آقايان نعمتزاده، شافعي و سلطانيفر بودند. متاسفانه فرصتي براي معرفي هيات بخش خصوصي و گفتوگوي رودرو فراهم نشد. يكي از مصائب همسفري با هيات رييس جمهوري اولويت روابط سياسي بر اقتصادي و به حاشيه رفتن بخش خصوصي است. تجربه اتاق حاكي از مفيدتر بودن همراهي با وزير خارجه براي هياتهاي تحاري است. بنابراین در اين سفر هماهنگ شد که بزودي يك هيات عاليرتبه از بخش خصوصي آقاي ظريف را در سفر به كره، چين وژاپن همراهي كند .
موضوعي که در این سه کشور توجه من را جلب كرد، ميزان تجارت خارجي( صادرات و واردات)این کشورها، مصرف کم انرژی و رشد مستمر اقتصادی این سه کشور بود. ارزش تولید ناخالص ملی هر سه کشور کمتر از ایران بود ولی مصرف انرژی آنها كمتر از ۶۰۰ هزار بشکه در روز بود( يك سوم ايران ). رشد اقتصادی آنها بالای پنج درصد ولی تجارت بینالمللی آنها شگفتانگیز بود. ویتنام حدود ٢٥٠ ميليارد دلار، مالزي ٤٢٠ ميليارد وتايلند ٣٩٠ ميليارد، که نشاندهنده حجم تجارت این کشورها بود. در صورتی که ایران بتواند عضو «آ.ث.آن» شود و تعرفه تجاری خود را با این کشورها کاهش دهد فرصت مناسبي براي حضور بیشتر در بازار این کشورها فراهم خواهد شد .
در این سفر مصوب شد که اتاق ایران هیاتی را به ویتنام اعزام و از هیات مالزی در تهران استقبال کند و با اتاق تايلند روابط خود را توسعه دهد. در مجموع چند روزی کاری و پرفشار را تحمل کردیم. ملاقاتهای زیادی صورت گرفت. من به دیپلماسی کشور و عملکرد بینالمللي اتاق انتقاد داشتم و معتقد بودم بهتر است به جای تمركز روابط با کشورهای غربی، سراغ کشورهای شرق آسیا و ايرانيان خارج از كشور برويم. این کشورها به اضافه تایلند، سنگاپور، هنگکنگ، ژاپن، کره و چین میتواند برای بخش خصوصي و صادركنندگان جاذبیت داشته باشد. ضمن اینکه اعتقاد دارم باید برای استفاده از ظرفیت و پتانسیل ایرانیان خارج از کشور برنامهریزی مشخصی داشته باشیم. این افراد سرمایه کشور هستند و اگر اتاق ایران بتواند روابط با آنها را افزایش دهد میتوانند همراه با اتاقهای مشترک به توسعه روابط تجاري كمك كنند.
من تجربه این قبیل سفرها را در اتاق ایران و تهران داشتهام. آنچه از اصل این سفرها برای شرکتکنندگان در آن باقی میماند ارتباطات و دوستي بین اعضا گروه است که فرصتهاي همکاری بين آنان فراهم ميشود و ميتوانند در بازارهاي صادراتي به هم كمك كنند.
صبح دوشنبه به تهران بازگشتم و با توجه به خستگی سفر و تعطیلیهای پیشرو ترجيح دادم از منزل كارها را انجام دهم.